در دو هفته اخیر بیش از هر نامی، نام «جمال خاشقچی» را شنیدهاید. رسانههای بزرگ و کوچک دنیا، بهنوبت و بعضا با هم، در حال ارائه اطلاعات جدید از ماجرای قتل این روزنامهنگار منتقد رژیم سعودی هستند که برای انجام مراحل اداری ازدواجش پای به کنسولگری عربستان سعودی در شهر استانبول ترکیه نهاد، اما هرگز از آن خارج نشد.
هرچند به نظر میرسد امثال «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا قصد داشته باشند با ارتباط دادن قتل خاشقچی به عناوینی چون «قاتلان خودسر»، مقامات ارشد رژیم سعودی را از این جنایت تبرئه کنند اما هنوز هم در افکار عمومی، متهم ردیف اول آنچه در استانبول رخ داده، «محمد بنسلمان»، ولیعهد رژیم سعودی است. دستکم رسانههای جریان غالب آمریکایی ابایی از متهم کردن وی به دست داشتن در این قتل ندارند.
در اینکه آنچه بر جمال خاشقچی گذشته جنایت است، تردیدی نیست و باز هم تردیدی نیست که چنین اقدامی نمیتوانسته بدون هماهنگی با سردمدار دوفاکتوی این روزهای عربستان سعودی یعنی محمد بنسلمان رخ دهد؛ برخی متهمین این قتل، نزدیکان بنسلمان برشمرده شدهاند. اما سوال اینجاست، چه باعث شده ولیعهد سعودی و تیم حکومتی او تا این حد در جنایت جرات پیدا کنند؟!
صرفا به همین بُعد از ماجرا دقت کنیم: «روزنامه «ینی شفق» که ارتباط نزدیکی با حزب حاکم ترکیه دارد، به نقل از منابع آگاه نوشته سرویس اطلاعاتی ترکیه چندین فایل ضبط شده در اختیار دارد که جزئیات قتل خاشقچی را روشن میکند. این منابع مدعی شدهاند که سعودیها هنگام شکنجه ابتدا انگشتان خاشقچی را بریدهاند و بعدا او را کشته و تکه تکه کردهاند. در بخش دیگری از فایل صوتی شنیده میشود که عتیبی خطاب به شکنجهگران میگوید: "این کار را بیرون [اتاق من] انجام دهید. مرا به درد سر میاندازید."»
نگاهی به سابقه سیاستورزی ولیعهد عربستان سعودی نشان میدهد که او پیش از اینکه کمر به قتل منتقد سیاسی خود در خارج از مرزهای عربستان ببندد، جنایاتی بس بزرگتر از این علیه یک ملت صورت داده است و با کمال تاسف، جنایاتش نهتنها تقبیح نشده، بلکه تشویق شده است.
چهار سال است که سعودیها در چارچوب آنچه «عملیات طوفان قاطعیت» نام نهادهاند، در حال تخریب زیرساختها و کشتار ملت یمن هستند. البته طوفانی که به راه انداختند هرگز نتوانست مبارزان یمنی را از پای درآورد. پهپادهای یمنی، در همین روزهای اخیر بارها علیه دشمن متجاوز عملیات کردهاند و هیچ نشانی از میل به تسلیم در آنها نیست. موشکهای یمنی نیز به سوی مواضع مزدوران سعودی شلیک میشوند و تکتیراندازان هرجا دستشان به مزدوران سعودی برسد، از شلیک دریغ نمیکنند.
ریاض اما که ثابت کرده از پس مبارزان یمنی برنمیآید بهگونهای دیگر خواسته تا قدرت خود را به رخ مردم یکی از فقیرترین کشورهای منطقه بکشد. جنگندههای سعودی از کشتار مردم یمن دست نمیکشند اما این تنها بخشی از ماجراست. محاصره یمن و جلوگیری از رسیدن کمک به مردم این کشور، بنابر آمارهای بینالمللی 12 میلیون نفر را در معرض قحطی قرار داده است. حتی رسانههای غربی نیز بعضا صدایشان در برابر این شرایط غیرانسانی درآمده است.
«فرهان حق»، سخنگوی سازمان ملل متحد، شرایط را در یمن چنین تصویر کرده است: «بدترین شرایط انسانی دنیا در یمن است و 22.2 میلیون نفر از مردم این کشور، نیاز مبرم به کمک دارند.»
وسعت جنایات سعودیها در یمن فراتر از آن است که بخواهد در یک یادداشت کوتاه مورد بررسی عمیق و دقیق قرار گیرد اما دست یافتن به ابعاد آن با یک جستجوی ساده اینترنتی میسر است.
اما رژیم سعودی برای ایجاد این بدترین شرایط انسانی برای مردم یمن، چه هزینهای پرداخته؟ پاسخ این است: «دقیقا هیچ». نهتنها هزینهای نپرداخته، بلکه با مستمسک قرار دادن تلاش برای تحدید نفوذ ایران در منطقه، قراردادهای نظامی متعدد با ایالات متحده امضا کرده است، قراردادهایی که رئیسجمهور آمریکا میگوید حاضر نیست در آنها تجدید نظری بکند.
جنایتی که در استانبول رخ داد، بدون مقدمه شکل نگرفت. بنسلمان آنقدر که جنایت کرد و پاسخ ندید، در پیشفهمهای خود به این نتیجه رسید که هزینهای برای قساوتش وجود ندارد و این پیشفهم را به حوزه منتقدان سیاسی خود نیز تسری داد. جهان اگر این پیشفهم ولیعهد ماجراجوی سعودی را با اقدامات متناسب و پرقدرت اصلاح نکند، میتواند شاهد فجایع بیشتری هم باشد و همه اینها البته یک پیششرط دارد: «نباید در تحقیقات مربوط به قتل خاشقچی، زد و بندی صورت بگیرد.»