پس از حمله رژیم صهیونیستی به بخش کنسولی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق که به شهادت تعدادی از مدافعان امنیت کشورمان منجر شد شامگاه ۲۵ فروردین ماه جمهوری اسلامی ایران با محوریت سپاه پاسداران و وزارت دفاع یک حمله پهپادی علیه رژیم صهیونیستی انجام داد که در دقایق اولیه بامداد ۲۶ فروردین ماه با شلیک موج دوم پهپادی و موشکی تقویت شد.
اگر چه سیستم پدافندی رژیم صهیونیستی با بخشی از حمله ایران مقابله کرد، اما از نظر کارشناسان هدف قرار گرفتن پایگاههای نواتیم و رامون در صحرای النقب به جهت اهمیت نظامی این پایگاهها موفقیت آمیز بوده است.
در همین راستا بخش ترکی (استانبولی) مهر گفتوگویی را با پروفسور «حسن اونال» عضو هیت علمی دانشگاه باشکنت آنکارا انجام داده که در ادامه میآید.
تحلیل شما از حمله پهپادی و موشکی ایران علیه اسراییل چیست؟
عملیات ایران یک حمله محدود و حساب شده بود و قبلاً در این باره هشدار داده بود. از آنجایی که ایران نمیخواست این عملیات به یک جنگ منطقهای تبدیل شود و از تحریکات اسراییل دوری میکرد، عملیات محدودی انجام داد. در واقع این کار درستی بود. ایران نمونه کوچکی را از آنچه که میتواند علیه اسراییل اجرا کند نشان داد و یک عملیات نظامی گسترده و هوشمندانه صورت گرفت.
این حمله تا چه میزان موفقیتآمیز بود و چه هزینههایی را بر اسراییل تحمیل کرده است؟
با توجه به معیارهای موفقیت، به نظر من عملیات موفقی بود. یعنی ایران به اولین کشوری تبدیل شد که مستقیماً به اسراییل حمله کرد. همچنین، به نظر میرسد که موشکهای ایران بهویژه موشکهای بالستیک به برخی از فرودگاههای حساس اصابت کرده است. البته میزان خسارت در نهایت مشخص خواهد شد. اما مهم آن است که ایران نشان داد میتواند این کار را انجام دهد. وقتی از این منظر به قضیه نگاه کنیم میتوان گفت که این عملیات را نباید دستکم گرفت. من مطمئن هستم برای ایالات متحده عبرتآموز خواهد بود.
رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی به دنبال معرفی این حمله واکنشی به عنوان تجاوز هستند، در صورتی که براساس منشور ملل متحد و بر اساس اصل «دفاع مشروع» مطابق ماده ۵۱ منشور سازمان ملل این حملهای موجه است؟ تحلیل شما چیست؟
کشورهای غربی همواره چنین رویکردی دارند. به نظرم آنان باید خود را در این مورد نقد کنند. این کشورها از حمله به افغانستان گرفته تا اشغال عراق و از عملیات لیبی تا بیثبات کردن سوریه در همه این حوادث نقش دارند. به هر جایی یورش بردهاند. بنابراین ارزیابی آنها از حق مشروع ایران برای پاسخ، به عنوان یک «تجاوز نظامی» نباید جدی گرفته شود. عملیات انجام شده از سوی ایران پاسخی به حمله به ساختمان کنسولگری بود. در واقع ایران در این زمینه مسئولانه وارد عمل شد و عملیات محدودی را انجام داد.
نقش این حمله در تضعیف بازدارندگی اسراییل و در مقابل تقویت بازدارندگی ایران به چه صورت است؟
اسراییل کابینهای دارد که به معنای واقعی کلمه از نظر سیاسی در دست افراطگرایان است و احتمال از دست دادن قدرت این افراطگرایان بسیار اندک است. حتی اگر نتانیاهو برود، احتمال زیادی وجود دارد که افراد یا گروههایی که جایگزین او میشوند در زمینه افراطگرایی با یکدیگر رقابت کنند. ممکن است به طور موقت شاهد قدرتگیری افراد یا کابینه معتدلتری در اسراییل باشیم، اما مشکل اینجاست که اسراییل حتی قصد ندارد با فلسطینیها بر سر راه حل دو دولتی سازش کند.
به عنوان مثال، با بهانه قرار دادن حضور حماس در غزه پاکسازی قومی و نسلکشی انجام میدهد، اما از سوی دیگر درگیر هیچ مذاکره معناداری درباره دو دولتی با محمود عباس و فلسطینیهای ساکن کرانه باختری نیست. بنابراین، چون این مشکل وجود دارد که تا قدرت آمریکا تضعیف نشود اسراییل به همین روال ادامه دهد.
مهمترین تحولی که قدرت بازدارندگی اسراییل را تضعیف میکند، چند قطبی بودن است. با حرکت جهان به سمت چندقطبی شدن و کاهش قدرت آمریکا، توانایی این کشور برای کمک به اسراییل نیز کاهش مییابد. اسراییل شاید به نقطهای برسد که متعادلتر رفتار کند اما نمیتوانیم بگویم که در این مورد خوشبین هستم. زیرا به نظر میرسد افراطگرایان صهیونیست میتوانند هر کاری انجام دهند.