اندیشکده کشورهای خلیج [فارس] در واشنگتن در مقالهای به موضوع اعلام روز «تأسیس دولت سعودی» پرداخت و نوشت که اعلام این مناسبت به معنای قطع نفوذ تاریخی وهابیت در عربستان است.
دیوان پادشاهی سعودی در ۲۷ ژانویه دستور ایجاد روزی به نام «روز تأسیس» دولت سعودی در ۲۲ فوریه و تعطیلی رسمی آن به منظور برگزاری جشنهای این روز را صادر کرد. این روز به ایجاد حکومت سعودی در فوریه ۱۷۲۷ یعنی ۱۸ روز پیش از ورود عبدالوهاب به روستای الدرعیه اشاره دارد و اولین معنای آن این است که تأسیس دولت سعودی ارتباطی به ائتلاف میان «محمد بن سعود» با عبدالوهاب ندارد.
چند روز بعد یک لوگوی این مناسبت با شعار «روزی که آغاز کردیم» رونمایی شد که در آن مردی را نشان میداد که پرچمی با چهار نماد در دست دارد و با چهار نماد احاطه شده است. اولین نماد خرما است که نشان دهنده زندگی، رشد و سخاوت است. دومین نماد مجلس شوراست که به معنای وحدت و هماهنگی اجتماعی و فرهنگی است. سومین نماد، اسب عربی است که نشانه جوانمردی و دلاوری شاهزادگان و قهرمانان این سرزمین است. نماد آخر بازار است که نشان دهنده فعالیت اقتصادی، تعامل و تنوع است. در حالی که نمادها به تاریخ، فرهنگ، اقتصاد و زندگی اشاره دارند، دین به طرز شگفت انگیزی بدون نماد باقی مانده است.
همچنین عبارت «لا إله إلا الله ومحمد رسول الله» که در مرکز پرچم عربستان سعودی دیده میشود، جایی در این نشان ندارد.
در حالی که نمادها به تاریخ، فرهنگ، اقتصاد و زندگی اشاره دارند، دین به طرز شگفت انگیزی بدون نماد باقی مانده است.
اسطوره سیاسی وهابیت و آل سعود
وهابیت که به عنوان یک اسطوره سیاسی و آل سعود که همواره در تاریخ کنار هم بودهاند، اکنون گویا در حال جدایی هستند. انتخاب سال ۱۷۲۷ به جای ۱۷۴۴، فقط به معنای جدایی این دو نیست، بلکه به معنای آغاز یک تاریخنویسی نوین است.
اسطورههای سیاسی به روایتهایی اطلاق میشود که رهبران سیاسی برای مشروعیت بخشیدن به نهاد سیاسی خود یا هر یک از سیاستهای آن تدوین و ترویج میکنند. اسطورهها از این جهت شبیه به تاریخ هستند که به گذشته میپردازند. اما تفاوت آنها در این است که تاریخ به دنبال درک هر چه دقیقتر گذشته است، در حالی که اسطورههای سیاسی برای خدمت به نیازهای سیاسی زمان حال به کار میروند.
توصیف آنها به عنوان «اسطوره» لزوماً به معنای تخیلی یا توهم بودن آنها نیست. در واقع، اسطورههای سیاسی ممکن است اغلب حاوی عناصر واقعیات تاریخی باشند، اما آنها به شیوهای بسیار گزینشی ارائه میشوند. اسطوره سیاسی وهابیت به روایتی اشاره دارد که میگوید اولین دولت سعودی از پیمانی که بین «محمد بن عبدالوهاب» و «محمد بن سعود» در سال ۱۷۴۴ بسته شد، پدید آمد.
و داستان اغلب با شرح حال محمد بن عبدالوهاب آغاز میشود که او را به عنوان یک مصلح دینی معرفی میکند و آموزههای او را فقط تلاشی برای بازگرداندن اسلام به تصویری که در زمان پیامبر اسلام (ص) داشت ارائه میکند و اینکه
او بین چندین شهر در شرق و مرکز شبه جزیره عربستان در جستجوی حمایت و حمایت سیاسی حرکت کرد. او پس از چندین تلاش ناموفق، در سال ۱۷۴۴ تصمیم گرفت به دیری که در آن زمان توسط محمد بن سعود اداره میشد، سفر کند.
هنگامی که آن دو با یکدیگر ملاقات میکنند، پیمانی میبندند که به موجب آن محمد بن سعود به محمد بن عبدالوهاب در گسترش تعالیم دینی خود کمک میکند و در مقابل، محمد بن عبدالوهاب متعهد میشود که او را در مقابل رقبای سیاسی خود رها نخواهد کرد.
تصویر منتسب به «محمد بن سعود»
این اسطوره سیاسی با به تصویر کشیدن دولت به عنوان ابزاری ضروری برای اجرا، گسترش و حفاظت از اسلام در نسخه وهابی آن، به دولت سعودی مشروعیت میبخشد. از نظر جنبه تاریخی نیز، این اسطوره به ملک عبدالعزیز آل سعود، بنیانگذار پادشاهی معاصر عربستان سعودی، مزیت رقابتی در برابر رقبای خود در طول فرآیند اتحاد پادشاهی داد؛ زیرا که این رقبا یا به قبائل قدرتمندی مانند خاندان راشد در منطقه «حائل» تعلق داشتند یا از نسب حضرت محمد (ص) مانند اشراف حجاز بودند. بنابراین ملک عبدالعزیز چون هیچ کدام از این مشروعیتها را نداشت، با معرفی حکومت آل سعود به عنوان یک پروژه سیاسی در خدمت وهابیت به عنوان نابترین شکل اسلام، حکومت خود را مشروعیت بخشید.
ملک عبدالعزیز در سخنرانی سال ۱۹۲۹ اینکه آنها را «وهابیون» خطاب کنند، رد کرد و گفت: ما را وهابی میخوانند، این یک اشتباه فاحش است. ما پیروان مذهب یا عقیده جدید نیستیم... محمد بن عبدالوهاب مذهب جدیدی نیاورد، بلکه عقیده ما همان عقاید سلف صالحی است که در کتاب خدا و سنت رسول و سلف صالحش آمده است.»
بنابراین تا همین اواخر، اسطوره وهابیت روایت ثابتی بود که مدام توسط بسیاری از اعضای خاندان سلطنتی تکرار میشد.
هنگامی که ملک فهد بن عبدالعزیز در سال ۱۹۹۲ فرمان سلطنتی خود را صادر کرد که اولین سند قانون اساسی پادشاهی بود، در سخنانی گفت: «در تاریخ معاصر، اولین دولت سعودی زمانی که دو نفر بر سر آن توافق کردند یعنی امام محمد بن سعود و شیخ محمد بن عبدالوهاب تأسیس شد.»
در مارس ۲۰۱۱، در جریان خیزشهای بهار عربی (بیداری اسلامی) نیز، سلمان بن عبدالعزیز، زمانی که فرماندار ریاض بود، در دانشگاه اسلامی مدینه، که در دهه ۱۹۶۰ تأسیس شد، در نشستی با عنوان «مبانی تاریخی و فکری پادشاهی». سخنرانی کرد. او در این سخنرانی نیز همین داستان را تکرار کرد و در جمع علمای وهابیت گفت: «بیعت تاریخی بین محمد بن سعود و شیخ محمد بن عبدالوهاب بر اساس رویکرد شرعی انجام شد. این تعهد تا به امروز به ستون اساسی دولت سعودی تبدیل شده است.»
او سپس با دفاع از وهابیت ادامه داد: «از همه دعوت میکنم که به میراث شیخ محمد بن عبدالوهاب برگردند و هر چیزی را که با کتاب و سنت مطهر نبوی منافات دارد در آن جستجو کنند که البته هرگز آن را نخواهند یافت.»
علاوه بر همه اینها، این اسطوره سیاسی روایت غالب را در کتب تاریخ و درسی عربستان سعودی نیز برای مدت طولانی بوده است، به طوریکه دانش آموزان در
کلاس ششم ابتدایی در اولین کتاب تاریخ خود، این روایت را باید بخوانند.
مرگ وهابیت و ایجاد یک اسطوره سیاسی جدید
محمد بن سلمان همزمان با رسیدن به ولایتعهدی با سرکوب دیگر شاهزادگان، قدرت سیاسی را در خانواده سلمان و بخش کوچکی از دیگر شاهزادگان همسو از خاندان سعودی متمرکز کرد. بن سلمان همچنین با طرح چشم انداز ۲۰۳۰ تلاش کرد عدم موفقیت عربستان در بسیاری از زمینه ها را به ضعف مدیریت حاکمان قبلی مرتبط کند و چشم انداز ارائه شده را به عنوان منجی و معرفی کرد.
در چشم انداز بن سلمان عربستان کشوری با منابع درآمد متعدد و بی نیاز به ثروت نفتی که در آن زنان حقوقی همپای مردان دارند و گردشگران خارجی از شرق و غرب برای دیدن دستاورهای شگفت وی به این کشور هجوم می آورند به تصویر کشیده شده است. تحقق چنین برنامه هایی با وجود علمای سلفی که رانندگی زنان را تحمل نمی کردند ممکن نبود.
لذا کاهش نقش نهاد دین جزء اولویت های بن سلمان قرار گرفت. وی با اعمال محدویتهای بی سابقه بر بخشهای گستردهای از نهاد مذهبی سعودی تلاش کرد نفوذ آن را تا حد زیادی کاهش دهد. به عنوان مثال هیئت امر به معروف که به پلیس مذهبی سعودی معروف بود پس از روی کار آمدن بن سلمان دچار چنان تغییر ماهیتی شد که وظیفه آن از مراقبت عدم اختلاط میان زن و مرد در جامعه و عدم تخلف کسبه در تعطیلی فروشگاهها در وقت نماز به تبلیغ اطاعت بی چون و چرا از ولی امر و ولیعهد تغییر پیدا کرد و این رویه در بسیاری از موارد مشابه دنبال شد.
بن سلمان در رویکرد جدید خود بسیار مصمم به نظر میرسد به گونهای که در طراحی جدیدی که از آرم لوگو نشانه روز تاسیس به نمایش گذاشته هیچ نماد دینی و نشانه ای از هویت اسلامی به چشم نمی خورد. از سوی دیگر تصویری که بن سلمان از درعیه به مناسبت روز تاسیس منتشر کرده هیچ مسجدی یا مناره ای وجود ندارد درحالیکه درعیه به داشتن مساجد متعدد معروف است. افزون بر این بن سلمان با قرار دادن تاریخ میلادی در عوض تاریخ هجری مرسوم در عربستان سوالات متعددی را در اذهان بوجود آورده، به گونه ای که برخی منتقدان حکومت سعودی را به این نتیجه رسانده که هدف بن سلمان از طرح چشم انداز ۲۰۳۰ نه اصلاحات اقتصادی، بلکه اسلام زدایی از تاریخ و سیاست عربستان و تلاشی برای محدود کردن و کاهش نفوذ اسلام در جامعه است.
همچنانکه همزمان با مطرح شدن ایجاد روزی به نام روز تاسیس، اخباری مبنی بر ایجاد تغییراتی در پرچم و سرود ملی سعودی مطرح شد که در نهایت پس از اعتراضات گسترده کاربران رسانه های اجتماعی، سعودی ها به صدور شیوه نامه ای دررابطه با نحوه استفاده از پرچم و تعیین جرائم مالی درصورت بی حرمتی به آن اکتفا کردند.
چه تحلیل این منتقدان درست باشد چه آنکه این تغییرات گسترده آنگونه که خود بن سلمان می گوید پیشنیاز تحقق بخشی از چشم انداز ۲۰۳۰ و مقدمه ارتباط و تعامل گسترده با جهان به منظور جذب منابع سرمایه خارجی و گردشگران از کشورهای مختلف غربی و شرقی باشد، سرکوب دو پشتوانه سنتی قدرت سعودی توسط بن سلمان، وی را ناگزیر خواهد کرد که به دنبال منابعی دیگر برای مشروعیت قدرت باشد.