هبتالله آخوندزاده و «تعداد بسیار کم شیعیان»
حدود یک ماه پیش هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان در سخنرانی نماز عید قربان گفت که در افغانستان اکثریت مطلق [مردم]، به جز تعداد بسیار کم، پیرو مذهب امام ابوحنیفه هستند. آقای آخوندزاده همچنین وقتی درباره تفاوت دیدگاه بین مذاهب اسلامی اشاره کوتاهی کرد، صرفا از مذهب حنفی و شافعی یاد کرد و هیچ اشارهای به مذهب جعفری نکرد.
دهههاست که در افغانستان آمار و سرشماری انجام نشده است و تعداد افراد اقوام و پیروان مذاهب مشخص نیست. اما شیعیان که در بین شماری از اقوام متفاوت این کشور پخش شدهاند، مدعی هستند که حدود ۲۰درصد الی ۲۵ درصد جمعیت افغانستان را تشکیل میدهند. در نشست بن در سال ۲۰۰۱ هم که قدرت بین اقوام افغانستان تقسیم شده بود، سهم هزارهها و شیعیان حدود ۲۰ درصد درنظر گرفته شد. اما از دید رهبر طالبان شیعیان جزو «تعداد بسیار اندکی» هستند. مسلما این چیزی نیست که شیعیان با آن موافق باشند.
رحیمالله حقانی یک فرد است یا یک جریان؟
سال گذشته در تاریخ ۲۰ اَسد/مرداد یک فرد انتحاری که خود را معلول نشان داده بود، وقتی نزدیک رحیمالله حقانی رسید، مواد انفجاری همراهش را منفجر کرد. او توانسته بود آن مواد را داخل یک اندام مصنوعی جاسازی کند. داعش مسئولیت حمله را برعهده گرفت.
در آنزمان رحیمالله حقانی، یکی از برجستهترین چهرههایی بود که پس از روی کار آمدن طالبان کشته شد.
یک مقام ارشد طالبان گفته بود که کشتهشدن او «یک خسارت بسیار بزرگ برای امارت اسلامی افغانستان است.»
برای شیعیان اما دیدگاههای آقای حقانی خطر بسیار بزرگی داشت.
او شیعیان را «مطلقا کافر» میدانست و در بیان این موضوع هیچ ملاحظهای هم نداشت و علنا و با تاکید اعلام میکرد. از جمله در یکی از جلسات درسش با اشاره به شیعیان در کابل و افغانستان، دلایل خود را برای شاگردانش نسبتا مفصل توضیح داد تا ثابت کند که چرا از دید او «شیعیان کافر» هستند.
برای بسیاری از طالبان آقای حقانی «عالم منبر و عالم سنگر» بود. او که به شدت علیه داعش بود، با سخنرانیهایش برای جنگجویان طالبان عقبه فکری آنان بر ضد داعش را تقویت میکرد.
سال گذشته یک گفتگوی تلفنی او با مفتی نجیبالله فاروقی از روحانیون شناختهشده پاکستانی نشر شد. آقای حقانی هم در پاکستان مدرسه دینی داشت. در این گفتوگو آقای فاروقی میپرسد که آیا «امارت اسلامی درباره شیعیان مطلب دارد یا خیر؟»
رحیمالله حقانی در پاسخ میگوید: «در کابل علیه وهابیها، اقدام زیادی لازم نیست. چرا که ضعیف هستند. اراده آن را دارم که علیه شیعیان کار را شروع کنم. اگر مواد درسی درباره شیعیان دارید، بفرستید.»
آقای فاروقی میگوید که شماری یادداشت و صدوپنجاه کتاب بهصورت پیدیاف درباره شیعیان دارد و میفرستد. او علاوه کرد: «به نظر من فتنه شیعیان در کابل بسیار زیاد شده است.»
رحیمالله حقانی اما میگوید: «فتنه [شیعیان] کم است، ولی درباره آنها معلومات کم است. مصیبت کلان اینجا این است که افراد زیادی دخترانشان را به نکاح شیعیان درآوردند. من فتوایی هم نشر کردم و گفتم که آنها مرتد و کافر هستند و با آنها نکاح نمیشود.»
معلوم نیست چه تعداد روحانی و مقام طالبان با آقای حقانی همنظر هستند، اما آنچه که قابل انکار نیست، نفوذ و احترام ویژه نسبت به او در بین طالبان است. او مدرس مدرسه دینی بود و نظریاتش بدون خریدار نبوده است.
به نظر میرسد شیعیان در افغانستان با حاکمیت دینی روبهرو هستند که در آن نگاه واحدی به شیعیان نیست. در یک طرف افرادی چون امیرخان متقی، وزیر خارجه حکومت طالبان هستند که «شیعیان را از خود» میدانند. در طرف دیگر افرادی چون رحیمالله حقانی هستند که در تلاشند تا با آنچه «فتنه شیعیان» در کابل میخوانند، مبارزه کنند.
افغانستان شاهد اختلافات فرقهای جدی نبوده است؛ موضوعی که در همسایگی آن، پاکستان، جایی که طالبان سالها زندگی کردهاند و درس خواندهاند، نتایج مرگباری داشته است. حالا این به دست حکومت طالبان است که تصمیم بگیرند در مسئله شیعیان با سیاستها و برنامههایشان تا چه اندازه به طرف «پاکستانیشدن» پیش بروند و یا از آن دور شوند.
به طور کلی اما، در دو سال گذشته میدان تحقق حقوق مذهبی شیعیان نسبت به دو دهه قبل آن به طور گستردهای تنگتر شده است؛ این چیزی است که شیعیان به آن باور دارند و طالبان هم نمیتوانند انکار کنند.