اسلام تایمز، برخورد با مسلمانان و اسلام و مساله اسلام ستیزی در جهان غرب پدیده جدیدی نیست. این مساله ریشه تاریخی دارد و عکس العملی به گسترش اسلام می باشد. تاریخ اسلام شاهد چند مرحله توسعه به سمت غرب بوده است. قرن های اولیه هجرت، جنگ های صلیبی، توسعه امپراطوری عثمانی و دهه های اخیر شاهد چند مرحله متمایز از گسترش اسلام بوده است. گسترش اسلام در قرن های اولیه هجرت (قرن هشتم میلادی)، (از ایتالیا و فرانسه گرفته تا اسپانیا)، نوعی هراس از مسلمانان و اسلام در جهان مسیحیت به وجود آورد. حضور مسلمانان در اسپانیا (آندلس) هشت قرن به طول انجامید. در قرون یازده تا سیزده میلادی، اعلان جهاد علیه مسلمانان در طول جنگ های صلیبی، برخورد با اسلام و مسلمانان را ابعاد جدیدی بخشید. تسلط مسلمانان عثمانی بر بیزانس پایتخت روم شرقی در قرن 15 میلادی و تحت کنترل درآوردن بخش های گسترده ای از اروپا (که تا محاصره وین پایتخت اتریش هم پیش رفت) مسیحیان ارتدکس را در مناطق گسترده ای تحت کنترل مسلمانان قرار داد و قلمرو مسیحیت کاتولیک را هم مرز با مسلمانان ساخت.
در طی قرون 19 و 20، توقف، انفعال و رکود در جهان اسلام از نگرانی گروه های ضداسلامی کاست. از این زمان غرب در حالتی تهاجمی قرار گرفت و مسلمانان سنگر به سنگر مواضع خود را واگذار کرده و عقب نشینی کردند. پس از احیای مجدد و بازیابی هویت جهان اسلام که از اواخر قرن بیستم به ویژه با پیروزی انقلاب اسلامی ایران آغاز گردید، به تدریج مجدداً احساس ترس از اسلام و مقابله با مسلمانان در غرب در ابعاد جدیدی آغاز شد.
آغاز قرن 21 همزمان با واقعه 11 سپتامبر بود. این واقعه و پیامدهای آن، ضدیت با اسلام و اسلام هراسی را در جهان غرب فراگیر ساخت. وقایع 11 سپتامبر 2001، انفجار ایستگاه مرکز قطار مادرید در مارس سال 2004 و انفجار بمب در ایستگاه متروی لندن در 2005 به سرعت به مسلمانان نسبت داده شد و نماد رفتار و فرهنگ مسلمانان معرفی گردید. موج جریان های ضد مسلمانان در جوامع غربی همانند سایر جریانات بیگانه ستیز و نژاد پرستانه، رنگ و بوی خشونت به خود گرفت.
حوادث متعدد در جامعه آمریکا و جوامع اروپایی اتفاق افتاد که قربانی آن مسلمانان و به ویژه افرادی بودند که ظواهر و شعائر اسلامی را رعایت می کردند. در طول این دوران و به ویژه روزهای پس از حوادث ذکر شده صدها عمل جنایتکارانه علیه مسلمانان، مساجد و امکان متعلق به مسلمانان صورت گرفت. شدت این اقدامات خشونت بار در مواردی حتی به کشته شدن مسلمانان این جوامع منجر گردید. اینگونه احساسات و اقدامات ضد مسملانان تنها در سطح جوامع محدود نبود. این مباحث در سخنان و مواضع مسئولان سیاسی و رهبران مذهبی این جوامع، فیلم ها و کتب و مطبوعات این جوامع نیز انعکاس داشته است.
اسلام ستیزی به عنوان حمله به تمامیت مذهب اسلام به عنوان مشکل اصلی جهان و معرفی دین اسلام به عنوان افراط گرایی، امروزه حضوری جدی و تاثیرگذار در جوامع غربی و حتی رسانه های موثر بر افکار عمومی جهانی پیدا کرده است. از این منظر در تمامی درگیری هایی که مسلمانان در آن درگیر هستند، مقصر اصلی مسلمانان هستند.
نکته قابل ذکر آن است که در حالیکه عقاید ضد یهودیان به عنوان یهودی ستیزی(1) مطرح می شود، دیدگاه های ضد مسلمانان، اسلام هراسی(2) نامیده می شود، که در این اصطلاح مشکل، به اسلام نسبت داده می شود و در این نامگذاری ها نوعی بار ارزشی ملاحظه می شود.
ریشه های اسلام ستیزی در اروپا
ادوارد سعید در تبیین خود از نحوه برداشت از مفاهیم شرقی (و از جمله اسلام و مسلمانان) بیان می کند که مفهوم شرق شناسی در نتیجه گسترش امپریالیسم پدید آمده است. فعالیت شرق شناسی، همزمان با تسلط امپریالیسم بر بخش های عظیمی از جهان اسلام شکل گرفته است. بر اساس این اندیشه، غرب به جای تلاش برای فهم و کشف شرق؛ خود به اختراع و ساخت شرق دست زده است. بازنمایی غرب از شرق، نه بر واقعیت جوامع مدرن شرقی بلکه بر تفاسیر متنی و ذهنی استوارند. در حقیقت این شرق محصول شرق شناسی است. نهادهای مستعمراتی و امپریالیستی را باید در روابط قدرت - دانش مورد بررسی تاریخی قرار داد.
شرق شناسی ابزاری برای تثبیت و تقویت هویت غربی است. روایت های شرق شناسانه درباره شرق تکمیل و تقویت کننده مبانی غرب هستند. غرب برای تثبیت خود و تقویت مبانی هویتی خود به دشمن نیاز دارد. تقویت «ما» به ایجاد دیگران و کشیدن خطوط تمایز ملموس با دیگران وابسته است. کمونیسم و شوروی در زمانی این نقش را برای غرب ایفا می کرد و پس از فروپاشی شوروی، این نقش را باید جهان اسلام ایفا نماید. در این چارچوب، جهان اسلام باید متحجر، غیرعقلانی، جزمی، عقب مانده، واپس گرا و خشن معرفی و پذیرفته شود.
وسایل ارتباط جمعی و نخبگان در کوششی هماهنگ دائماً اسلام را با عبارات منفی و پیوسته با عناصر نامطلوب نمایش می دهند و توانسته اند نگاه بقیه و به خصوص جوامع غربی را شکل دهند. شرق شناسی به شرق صورت کلیشه ای داده و با داستان های ساختگی با ایجاد یک سناریو، امکان معرفی بیشتر هویت غربی را داده است. این دیدگاه ها، شرق را تا ابد عقب بمانده و تهدیدی برای ارزش های غرب می دانند. مسلمانان نمی توانند مثبت بیاندیشند و نمی توان آنها را به راه راست آورد. به این ترتیب شرق (مسلمانان) پدیده ای هولناک هستند که باید تحت کنترل قرار گیرند. اغلب مردم در جوامع غرب دانش چندانی نسبت به اسلام و مسلمانان ندارند و این عدم آگاهی زمینه را برای پذیرش روایت های غالب فراهم می سازد.
بدین ترتیب اسلام ستیزی تصویری از اسلام ارائه می دهد که دارای این مولفه هاست: اسلام دینی کهنه و وحشی است، از سایر ادیان مجزاست، غیرقابل انعطاف و ایستا، خشونت گرا و حامی تجاوز و تروریسم است. اسلام یک ایدئولوژی سیاسی است، در نتیجه خشونت علیه مسلمانان طبیعی و منطقی است.
این اندیشه امروز در غرب طرفداران زیادی دارد و جنگ علیه مسلمانان امروزه به بخشی تعیین کننده از هویت غرب تبدیل شده است. هویت غربی در برابر مسلمانان است که مولفه های خود را باز می یابد. تاریخ تکوین هویت غربی نشان می دهد که این هویت در بسیاری موارد در انعکاس به دشمن خود شکل گرفته است.
هویت مسیحی، هویت ناسیونالیست (که در برابر ناسیونالیست نازی تکوین یافت) و هویت سوسیالیستی (که در برابر سوسیالیسم شوروی تکوین یافت). همان گونه که در موارد اخیر هویت غربی در تضاد با هویت دشمن (و از همان نوع) شکل گرفت امروزه هویت مسیحی در برابر هویت اسلامی در حال شکل گیری است.
نمودارهای این مقاله تصور موجود نسبت به اسلام و مسلمانان در جوامع غربی (اروپا و آمریکا) را نشان می دهد.
انواع مجریان اسلام ستیزی
جریان های مقابله با اسلام و هادیان امواج اسلام ستیزی در جوامع غربی را می توان در گروه های مختلفی به شرح زیر دسته بندی کرد:
1- گروه های صهیونیستی؛
2- مسیحیان صهیونیست (جریان های پروتستان فعال در آمریکا)؛
3- جریان های کاتولیک صلیبی؛
4- جریان های قومی ارتدکس متضاد با مسلمانان (همانند جریان های تندرو صرب)؛
5- گروه های نژاد پرست و آشوبگر؛
6- جریان های سیاسی؛
7- لائیک های مهاجر از کشورهای اسلامی؛
8- ایدئولوژی های انحرافی و ضد اسلامی (همانند بهائیت، مارکسیسم و ...)
گروه های فوق هر یک به دلایل و شیوه های مستقل و خاص با اسلام و مسلمانان در تضاد و مقابله هستند. آنها در بسیاری موارد هویت خود را در تضاد با مسلمانان تعریف کرده اند و از شیوه های مختلف در تقابل با آنها بهره می گیرند. این طیف گسترده به دلایل تاریخی، مذهبی و سیاسی و یا نژادی فعالیت های خود را توجیه می کنند.
نمونه ای از تصورات موجود نسبت به مسلمانان اروپا
تصور نسبت به مسلمانان در کشورهای اتحادیه اروپا