به گزارش
اسلام تایمز، فريضه حج، يکي از مسايل عبادي ـ سياسي آيين مقدّس اسلام است که همهساله، از سوي هزاران انسان مشتاق، از سراسر جهان، با مليّتها، نژادها، رنگها و زبانهاي مختلف، در سرزمين وحي انجام ميگيرد.
در ميان فرايض و دستورهاي دين، کمتر فريضهاي مانند حج، مورد توجه و سفارش قرار گرفته است. تأکيد قرآن کريم و توصيههاي پيدرپي و بسيار شديد اولياي دين در اين زمينه، وصف ناشدني است.
عبداللّه بن سنان از امام صادق عليهالسلام نقل ميکند که آن حضرت فرمود:
لَو عطّل الناسُ الحجَّ لَوَجَبَ عَلَي الإمام أنْ يجبرَهم علي الحجّ، إنْ شاؤوا و إنْ أبوا؛ فإنّ هذا البيت إنّما وضع للحجّ(1)؛
«اگر مردم حج را رها کردند، بر زمامدار مسلمانان است که آنان را بر انجام دادن فريضه حج وادار سازد، چه بخواهند و چه نخواهند؛ چرا که اين خانه، براي حج برپا شده است.»
اهميّت حج تا آنجا است که امام صادق عليهالسلام در جايي ديگر ميفرمايد:
«فإنْ لمْ يکنْ لَهُم أمْوال، أنفقَ عليهم مِنْ بَيت مال المسلمين»؛(2) «اگر مردم، هزينه سفر حج را نداشته باشند، مخارج سفر آنان از بيتالمال مسلمانان پرداخت ميکند.»
باز از آن حضرت، با سندي معتبر نقل شده که فرمود:
«مَنْ مات وَ لَمْ يَحج حَجّةَ الإسلام، لم يمنعه من ذلک حاجّة تحجف به أمْ مرض لا يطيق فيه الحجّ، أو سُلْطان يمنعه، فليمت يهودياً أوْ نصرانياً»(3)؛
«هرکس از دنيا برود، در حاليکه فريضه «حجةالاسلام» را به جا نياورده باشد، بدون اينکه حاجتي مانع او شده باشد، يا به جهت بيماري از آن بازمانده باشد، و يا پادشاهي از رفتن او جلوگيري کند، چنين فردي، به کيش يهوديت يا نصرانيّت خواهد مرد.»
مصالح اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي و اسرار دقيق و ارزشهاي فراواني در پرتو عمل به مناسک حج نصيب جامعه اسلامي ميگردد که وفاق و همدلي و اتّحاد و اخوت پيروان مذاهب اسلامي، از آن جمله است.
وحدت نيّت، وحدت هدف، وحدت اَعمال، وحدت اذکار و آداب، وحدت رنگِ لباس، وحدت مشاهد شريف؛ همانند طواف و سعي و برخي ديگر از مناسک و اَعمال حج، اموري هستند که مسلمانان را به وحدتي همهجانبه و فراگير دعوت ميکنند.
امام خميني قدسسره در اين زمينه ميفرمايد:
«حج، بهترين ميعادگاه مُعارفه ملّتهاي اسلامي است که مسلمانان، با برادران و خواهران ديني و اسلامي خود از سراسر جهان آشنا ميشوند، و در آن، خانهاي که متعلق به تمام جوامع اسلامي و پيروان ابراهيم حنيف است، گردهم ميآيند و با کنار گذاردن تشخّصها و رنگها و مليّتها و نژادها، به سرزمين و خانه اوّلين خود رجعت ميکنند و با مراعات اخلاق کريمه اسلامي و اجتناب از مجادلات و تجملات، صفاي اخوّت اسلامي و دور نماي تشکل اُمّت محمدي صلياللهعليهوآله را در سراسر جهان به نمايش ميگذارند.»(4)
تاريخ اسلام، همواره، شاهد کوششها و تلاشهاي وحدتآفرين شخصيّتهاي برجسته و پيشوايان بزرگ و مجامع علمي ـ ديني بسياري بوده است که برگ زرّيني از اين تاريخ پرافتخار، به بزرگ پرچمدار توحيد در عصر حاضر و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران اختصاص دارد. خود ايشان ميفرمايد:
«ما، سالهاي طولاني است که دنبال اين هستيم که مسلمين را با هم، همقدم و همکلام و مجتمع کنيم، براي اينکه تمام گرفتاريهايي که مسلمين دارند و به دست قدرتهاي اجنبي، آنهايي که ميخواهند از بلاد مسلمين بهرهگيري کنند، آنهايي که ميخواهند ذخاير مسلمين را ببرند، آنهايي که ميخواهند دولتهاي اسلامي را در زير يوغ سلطنت خودشان قرار بدهند، اينها، کوشش کردهاند خودشان و عُمّالشان به اينکه تفرقه بين مسلمين ايجاد کنند... مسلمين بايد يد واحده بر ماسوايشان باشند.»(5)
با پيروزي انقلاب اسلامي ايران، بهترين فرصت و امکانات، در اختيار امام خميني قدسسره قرار گرفت تا با پيامها و رهنمودهاي خود و بسيج امکانات و نيروهاي متعهّد، و با بهرهگيري از بُعد وحدت آفرين حج، زمينه تحقّق اين آرزوي ديرينه را فراهم سازند.
مقصود از وحدت
وقتي بحث از وحدت ميان مذاهب مختلف اسلامي ميشود، قبل از هر چيز بايد مقصود از وحدت روشن شود و معلوم گردد که آيا «وحدت حقيقي» مورد نظر است يا «وحدت صوري و ظاهري؟» و در صورتيکه حقيقي بودن آن مورد تأييد قرار گرفت، بايد روشن شود که چه اموري ميتواند مبناي يک وحدت حقيقي قرار گيرد؟
بي ترديد، منظور از وحدت، نوعي هماهنگي و اتحاد حقيقي، برپايه عقايد و رسوم و يا هدفها و برنامههاي مشترک يا مقولهاي اعم از اين دو است.
براي روشن شدن موضوع، پيش از پيگيري ديدگاه حضرت امام در اين زمينه، از برخي متون قرآني و روايي استعانت ميجوييم:
قرآن کريم در باب دعوت اهل کتاب (يهوديان و مسيحيان) به وحدت، خطاب به پيامبر خدا ص ميفرمايد:
«بگو: اي اهل کتاب! بياييد به سوي کلمه واحدي که ما و شما بهطور مساوي آن را پذيرفتهايم و آن عبارت است از اينکه جز خدا را بندگي نکنيم و برايش شريک قرار ندهيم و جز خداي يگانه، بعضي از خودمان را مسلّط و صاحب اختيار بربعض ديگر قرار ندهيم.»(6)
در اين آيه شريف هدفهايي مانند «آزادي از سلطه همنوعان و پذيرش سلطنت خداوند و بندگي او»، به عنوان محور وحدت اديان الهي معرفي شده است.
از طرفي، در رواياتي بسيار، هدف از برادري و اخوّت، وحدت در اهداف و کمک به همنوعان در زندگي روزمرّه معرفي شده است.
امام صادق عليهالسلام از پيامبر گرامي اسلام ص نقل ميکند که گفت: «مؤمنان باهم برادرند: عدّهاي از آنان، نيازهاي ديگران را برآورده ميکنند.»(7)
باز در نقلي ديگر، امام صادق عليهالسلام ميگويد:
«کسي که براي رفع حاجت برادر مؤمن خود، قدم بر ميدارد، مانند کسي است که بين صفا و مروه، سعي ميکند و آن کسي که نياز برادرش را برآورد، مانند شهيدي است که در جنگ بدر و اُحُد، در راه خدا، در خون خود دست و پا زده است.»(8)
از اين مجموعه و آيات و رواياتي ديگر، به خوبي روشن ميشود که وحدت مورد نظر اسلام و مفسّران واقعي آن، وحدت بر اساس پذيرش توحيد و نبوّت و ارزشهاي انساني و هدفهاي مشترکي است که با توجه به فطرت پاک و نيازها و ضرورتهاي امّت اسلامي، بدون توجه به رنگ و نژاد و زبان و مذهبي خاص، مدّنظر قرار ميگيرد.
البته، بديهي است که مراد از وحدت در اصول اعتقادات، وحدتِ مطلق نيست که همه پيروان مذاهب اسلامي به کنارگذاشتن عقايد و افکار ويژه و هويّت مذهبي خود و برگزيدن يک فکر فراخوانده شوند.
امام خميني قدسسره در اين زمينه ميفرمايد:
«گمان نکنند برادرهاي سنّيِ ما که در اسلام اين معنا مطرح باشد که فرقي ما بين شما و ما باشد. همانطور که شما، چهار مذهبي که در اهل تسنن هست، چهطور آن مذهب با آن مذهب دوتا است، لکن برادرند همه، دشمن نيستند اين هم يک مذهب خامسي است که دشمني در کار نيست. همه برادري، همه مسلمان، همه اهل قرآن، همه تابع رسول اکرم.»(9)
«جامعهاي که همه ميخواهند به اسلام خدمت کنند و براي اسلام باشند، از اين مسائل نبايد طرح شود. ما همه برادر هستيم و باهم هستيم. منتها، علماي شما، يک دسته، فتوا به يک چيز دادند و شما، تقليد از علماي خود کرديد، شديد حنفي، يک دسته، فتواي شافعي را عمل کردند و يک دسته فتواي حضرت صادق عليهالسلام را عمل کردند، اينها شدند شيعه. اينها، دليل اختلاف نيست.»(10)
در جايي ديگر ميفرمايد:
«ما، به حسب حکم خداي، تبارک و تعالي، اخوّت خودمان را با همه مسلمين جهان، با دولتهاي کشورهاي اسلامي، با ملّتهاي مسلم، در هر مذهبي هستند، در هر کشوري هستند، ما برادري خودمان را با آنها اعلام ميکنيم. ما ميخواهيم همه مسلمين، يد واحده باشند بر مَنْ سِواهم. هرکس، در محيط خودش، با هر حکومتي که هست و با هر مذهبي که هست، در محيط خودش باشد و مستقل باشد.»(11)
در حقيقت، آنچه امام خميني قدسسره در طول حيات سياسيـ مبارزاتي خود بر آن تأکيد داشتند و امت اسلام، مخصوصاً، زائران بيتاللّه الحرام را به آن دعوت ميکردند، همبستگي مذاهب اسلامي در چهارچوب اصول بنيادين و هدفها و منافع مشترک است که در ادامه، به برخي محورهاي مهم آن اشاره ميکنيم.
مايه هاي وفاق
امام خميني قدس سره در مجموع سخنان و بيانات خود به مناسبتهاي مختلف و بهويژه در زمينه استفاده بهينه از همايش عظيم حج، بيش از هرچيز، بر سه محور اساسي جهت برقراري وحدت ميان مسلمانان جهان تأکيد ميورزيدند:
1 ـ دين اسلام
امام خميني قدسسره با اشاره به آيه وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعا وَلاَ تَفَرَّقُوا...(12) و اينکه اسلام، باني عقدِ اخوّتِ ميان مسلمانان است ميفرمايد:
«اسلام، بين همه مسلمانها، عقد اخوّت بسته است و همه را دعوت به اعتصام به حبل اللّه و پيروي از خط اسلام ميفرمايد.»(13)
«حبل اللّه، اسلام است، صراط مستقيم است. ريسمان بين حق و خلق، اسلام است.»(14)
ايشان، ضمن برداشتي اينچنين از روح قوانين و شعائر اسلامي و با اشاره به نقش حج در ايجاد وحدت ميان فِرَق مختلف اسلامي ميفرمايد:
«اين خانه ناس است، شخصي يا اشخاص يا گروهي يا طوايف خاصي، اينطور نيست که اَوْلي باشند به خانه خدا از ديگر ناس. همه مردم، آنهايي که در سراسر دنيا هستند، در مشارق ارض و مغارب ارض، مکلّف هستند که مُسْلِم بشوند و در اين خانه که قرار داده شده است از براي ناس، مجتمع بشوند و زيارت کنند آن بيت مقدس را.
عقلا و علماي اسلام، از صدر اسلام تا کنون، کوشش کردند براي اينکه مسلمين، همه باهم مجتمع باشند و همه يد واحده باشند بر غير مسلمين. در هرجا که مُسْلِمي پيدا بشود، بايد با ساير مسلمين تفاهم کنند و اين يک مطلبي است که خداي تبارک و تعالي در قرآن کريم، سفارش کرده است و پيغمبر اکرم صلياللهعليهوآله سفارش فرموده است و ائمّه مسلمين سفارش فرمودهاند و علماي بيدار اسلام دنبال اين امر را گرفته و کوشش کردهاند به اينکه مسلمين را در تحت لواي اسلام به وحدت و يگانگي دعوت کنند.»(15)
2 ـ منافع و هدفهاي مشترک
دومين عامل زمينهساز وحدت ميان مسلمانان جهان، منافع و هدفهاي مشترک است. رسيدن به تفاهم بر اساس منافع مشترک، توقعي نابهجا نيست. اين مسيري است که بسياري از کشورهاي متمدن و پيشرفته در زمينههاي مختلف، آن را تجربه کردهاند. مثال عيني چنين امري، جامعه اروپا است که ميبينيم پس از تشکيل پارلمان و بازار مشترک اروپايي، با تقويت زمينههاي مشترک سياسي و اقتصادي و تضعيف نقاط منفي و اختلاف برانگيز، تا آنجا پيش رفت که حتّي به اتّحاد پولي و حذف مرزها، در جهت تأمين منافع مشترک ميان کشورهاي عضو رسيد.
امروزه، با توجه به توسعه ارتباطات و پيشرفتهاي علمي و صنعتي و آسان شدن تبادلات فرهنگي و نزديکي ملّتها به هم، زمينههاي مختلفي براي همکاري و تعاون و اتخاذ تصميمات مشترک بر اساس منافع و هدفهاي مشترک مسلمانان فراهم شده است که همايش عظيم حج، بهترين مجمع بينالمللي ـ اسلامي است که ميتوان با بهرهگيري از آن، به نقد و بررسي انظار گوناگون در زمينههاي مختلف پرداخت و نقاط مشترک را تأييد و تقويت کرد و مسائل اختلافساز را از جوامع اسلامي به دور راند.
امام خميني قدسسره خطاب به نماينده و اميرالحاج ايران، همين نکته را متعرض شده، ميگويد:
«با توجه به اينکه فريضه حج، يکي از بزرگترين فريضههاي عبادي ـ سياسي اسلام و کنگره عظيم حج در مواقف معظّمه، از بزرگترين کنگرههاي جهان اسلام است، حجّاج محترم جهان را دورهم گرد آورده و در مصالح اسلام و مشکلات مسلمين تبادل آرا نموده و در حل مشکلات و راه رسيدن به آرمان مقدس اسلام، تصميمات لازم را اتّخاذ نماييد و راههاي اتّحاد بين همه طوايف و مذاهب اسلامي را بررسي کنيد و در امور سياسي مشترک بين همه طوايف، مشکلاتي را که براي مسلمين جهان بهدست دشمنان سرسخت اسلام پيش آمده است که اهمّ آن اختلافانگيزي بين صفوف مسلمانان است را چارهانديشي بنماييد.»(16)
وي در جايي ديگر خطاب به زائران بيتاللّهالحرام ميگويد:
«اگر إن شاءاللّه، آن وحدت بين مسلمين و دولتهاي کشورهاي اسلامي ـ که خداوند تعالي و رسول عظيمالشأنش خواستهاند و امر به آن و اهتمام در آن فرمودهاند ـ حاصل شود، دولتهاي کشورهاي اسلامي با پشتيباني ملّتها، ميتوانند يک ارتش مشترک دفاعي... داشته باشند که بزرگترين قدرت را در جهان بهدست آورند... و اميد است دولتهاي منطقه با قطعنظر از زبان و نژاد و مذهب، فقط، تحت پرچم اسلام، در اين امر فکر کنند و طرح آن را بريزند.»(17)
بهطور کلّي، در چنين مکانهايي که به حق، براي مصالح موحّدان و مسلمانان جهان بنا شده است، ميتوان با تکيه بر منافع و هدفهاي مشترک، به طرحهاي مهم و فراگير در جهت رسيدن به وحدت ميان مذاهب اسلامي دست يافت و اين امري است شدني و ممکن، که امام خميني، در بيانات خود، به آن تصريح کرده و حجاج بيتاللّه الحرام را به آن فرا ميخواند:
«بر شما ملّت عزيز اسلام که براي اداي مناسک حج در اين سرزمين وحي اجتماع کردهايد، لازم است از فرصت استفاده کرده، به فکر چاره باشيد.
براي حل مسائل مشکله مسلمين، تبادلنظر و تفاهم کنيد. بايد توجه داشته باشيد که اين اجتماع بزرگ که به امر خداوند تعالي، در هر سال، در اين سرزمين مقدّس فراهم ميشود، شما ملّتهاي مسلمان را مکلّف ميسازد که در راه اهداف مقدسه اسلام، مقاصد عاليه شريعت مطهره و در راه ترقي و تعالي مسلمين و اتحاد و پيوستگي جامعه اسلامي کوشش کنيد. در راه استقلال و ريشهکنکردن سرطان استعمار، همفکر و همپيمان شويد. گرفتاريهاي ملل مُسْلِم را از زبان اهالي هر مملکت شنيده و در راه حل مشکلات آنان، از هيچگونه اقدامي فروگذار نکنيد. براي فقرا و مستمندان کشورهاي اسلامي فکري کنيد.»(18)
3 ـ دشمن مشترک
امروزه، کشورهاي اسلامي، از سوي سلطهجويان و غارتکنندگان جهاني، مورد شديدترين و بيرحمانهترين حملهها قرار دارند، زيادهطلبان و متجاوزان استثمارگر، چشم طمع به سرزمينهاي غني و گرانقيمت مسلمانان دوخته و براي چپاول و غارت مخازن عظيم زيرزميني و رو زميني اين کشورها، از هيچ جنايت و توطئهاي فروگذار نيستند، همواره در تلاشند با انواع حيلهها و با بهرهگيري از شيوهها و ابزارهاي مختلف، بر غارت خود تداوم بخشند. اين، مصيبتي عظيم است که مسلمانان عالم به حکم قرآن کريم که ميفرمايد:
وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة(19) وظيفه دارند براي آن چارهجويي کرده و با هماهنگي و اتخاذ تصميمات مشترک از چنگال پليد چنين قدرتهاي فزونطلب و متجاوز، رها شوند. همايش عظيم حج، بهترين فرصت را در اختيار مسلمانان قرار ميدهد تا با تأسّي به سيره بنيانگذاران مکتب توحيد و مبارزه با کفر و ظلم و تجاوز، با رايزنيهاي همهجانبه خود، به اقدامي شايسته و بايسته دست زده و بر دشمنان مشترک خود غالب آيند. اين، نکتهاي است که امام خميني قدسسره در پيامهاي خود به حجاج بيتاللّه الحرام، بارها، آن را گوشزد کردهاند:
«به حجّاج محترم و زائران بيتاللّه الحرام، از هر کشور و هر طايفه و تابع هر مذهب هستند، متواضعانه عرض ميکنم، شما، همه، ملّت اسلام و تابع پيامبر و پيروِ دستورات قرآن مجيد هستيد و همه، دشمنان غدّار مشترک داريد که با ايجاد اختلاف به واسطه عمّال بدبخت خود و رسانههاي گروهي و تبليغات تفرقهافکن، در طول تاريخ، بهويژه در سدههاي اخير و بالاخص در عصر حاضر، همه دولتها و ملّتهاي اسلامي را در اسارت کشيدهاند و ذخاير غنيِ بلاد شما و دسترنج مظلومان کشورهاي شما را به غارت برده و ميبرند و درصدد هستند که حکومتها را، گوش و چشمبسته و دربست، به خدمت خود گمارند و ملّتها را به دست آنان، مصرفي، بار بياورند و از رشد انساني و ابتکار صنعتي کشورهاي مظلوم، با حيلهها و توطئههاي شيطاني جلوگيري کنند و وابستگي هرچه بيشتر و اتکا به غرب و شرق را روزافزون کنند و مجال تفکر براي استقلال و ابتکار را به هيچکس ندهند و نَفَسهايي که براي بيداري ملّتها آمادهاند، در سينهها خفه کنند. و وضعِ نکبتباري که در کشورهاي اسلامي و ساير کشورهاي مظلوم مشاهده ميکنيد، زاييده همين توطئههاي دشمنان مشترک مسلمانان و مظلومان است.
پس اکنون که در مرکز اسلام حياتبخش، به امر خداوند و رسولش، گرد آمدهايد و از هر ملّت و مذهب، در اين مکان عظيم اجتماع کردهايد، براي اين درد مهلک و سرطان کشنده، چارهانديشي کنيد و بايد بدانيد که چاره اساسي در سايه وحدت همه مسلمين و اجتماع همگاني در قطع يد ابرقدرتها از کشورهاي اسلامي است.»(20)
«شرط همه مناسک و مواقف براي رسيدن به آرزوهاي فطري و آمال انساني، اجتماع همه مسلمانان در اين مراحل و مواقف و وحدت کلمه تمامي طوايف مسلمين است، بدون اعتنا به زبان و رنگ و قبيله و طايفه و مرز و بوم و عصبيّتهاي جاهلي و هماهنگ خروشيدن بر دشمن مشترک.»(21)
متفکر و فيلسوف شهيد، آيةاللّه مرتضي مطهري رحمهالله در زمينه مبناي وحدت ميان مذاهب اسلامي، سخني جامع دارند که آن را در پايان اين بخش يادآور ميشويم:
«مسلمين، مايه وفاقهاي بسياري دارند که ميتواند مبناي يک اتّحاد محکم گردد. مسلمين، همه، خداي يگانه را ميپرستند و همه، به نبوت رسول اکرم، ايمان و اذعان دارند. کتاب همه قرآن و قبله همه کعبه است. با هم و مانند هم، حج ميکنند و مانند هم نماز ميخوانند و مانند هم روزه ميگيرند و مانند هم تشکيل خانواده ميدهند و داد و ستد مينمايند و کودکان خود را تربيت ميکنند و اموات خود را دفن مينمايند و جز در اموري جزئي، در اين کارها باهم تفاوتي ندارند.
مسلمين همه از يک نوع جهانبيني برخوردارند و يک فرهنگ مشترک دارند و در يک تمدّن عظيم و باشکوه و سابقهدار شرکت دارند. وحدت در جهانبيني، در فرهنگ، در سابقه تمدّن، در بينش و منش، در معتقدات مذهبي، در پرستشها و نيايشها، در آداب و سنن اجتماعي خوب، ميتواند از آنها ملّت واحد بسازد و قدرتي عظيم و هايل به وجود آورد که قدرتهاي عظيم جهان، ناچار، در برابر آنها خضوع نمايند. خصوصاً اينکه در متن اسلام، بر اين اصل تأکيد شده است. مسلمانان، به نص صريح قرآن، برادر يکديگرند و حقوق و تکاليف خاصّ آنها را به يکديگر مربوط ميکند....»(22)
موانع وحدت
زمينهها و موانع فراواني در ايجاد تفرقه و جدايي ميان مذاهب و فرق مختلف اسلامي تأثير دارند که در اين بخش، به مواردي از آن اشاره ميکنيم:
1 ـ قوم گرايي
تکيه بر قوميّت و مليّت و مرزبنديهاي نژادي و منطقهاي و تعصّب و افتخار ورزيدن نسبت به اموري از اين دست، يکي از موانع وحدت بهشمار ميرود.
فخر و مباهات نسبت به امور واهي و اعتباري و مقطعي و منطقهاي؛ يعني برتريجوييها و افتخارات متداول ميان برخي ملل و اقوام و خانوادهها ـ که ملاک حق و باطل را تطابق خواست ديگران با تمايلات و خواستههاي خود يا عدم تطابق آن ميدانند ـ خروج از اعتقاد به توحيد و... است و بياعتنايي به توحيد، يکي از موانع وحدت است.
امام زينالعابدين عليهالسلام ميگويد:
«آن تعصّبي که صاحبش گناهکار شمرده ميشود، اين است که فردي، انسانهاي بدکردارِ وابسته خويش را، از افراد نيکوکارِ وابسته به قومي ديگر، بهتر و باارزشتر بشمارد. البته، دوست داشتن بستگان، از تعصّبهاي باطل نيست، بلکه ياري کردن بستگان، براي ستم به ديگران، از نوع تعصّب باطل است.»(23)
چنين تعصّبي، زمينهساز جدايي و خروج از محدوده ايمان و مؤمنان شمرده شده است. امام صادق عليهالسلام از پيامبر گرامي اسلام ص نقل ميکند که گفت:
«کسي که خودش، تعصّب بورزد يا ديگري برايش تعصّب ورزد، حقيقتاً، گردنبندِ ايمان را از گردن خارج کرده است.»(24)
نقش اين عامل، در دوري مسلمانان از هم، نقشي اساسي و غير قابل انکار است و با توجّه به همين نکته است که امام خميني قدسسره همه مسلمانان و بهويژه حجاج بيتاللّه الحرام را به مدّنظر قرار دادن مصالح عالي اسلام و پرهيز از فرقهگرايي و تعصّبهاي جاهلانه فراخوانده، ميگويد:
«لازم است حجّاج بيتاللّه الحرام در اين مجمع عمومي و سيل خروشان انساني، فرياد برائت از ظالمان و ستمکاران را هرچه رساتر برآورند و دست برادري را هرچه بيشتر بفشارند و مصالح عاليه اسلام و مسلمين مظلوم را فداي فرقهگرايي و ملّيگرايي نکنند و برادران مُسْلم خود را هرچه بيشتر متوجّه به توحيد کلمه و ترک عصبيتهاي جاهلي که جز به نفع جهانخواران و وابستگان آنان تمام نميشود، بنمايند که اين، خود، نصرت خداوند تعالي است.»(25)
«از مسائلي که طرّاحان براي ايجاد اختلاف بين مسلمانان طرح [کردهاند] و عمّال استعمارگر در تبليغ آن بهپاخاستهاند، قوميّت و مليّت است و مسلمانان را در مقابل هم قرار دادهاند. در حبِّ وطن حرفي نيست، ولي ملّيگرايي که به دشمني بين مسلمين و شکاف در صفوف مسلمين منجر [ميشود] برخلاف اسلام و مصلحت مسلمين است.»(26)
«هان! اي مسلمانان قدرتمند به خود آييد و خود را بشناسيد و به عالم بشناسانيد و اختلافات فرقهاي و منطقهاي را که بهدست قدرتهاي جهانخوار و عمّال فاسد آنها براي غارت شما و پايمال کردن شرف انساني و اسلامي شما بار آمده، به حکم خداي تعالي و قرآن مجيد، به دور افکنيد.»(27)
2ـ کج فهمي ها و ارائه تفسيرهاي متفاوت از اسلام
يکي از اصليترين و بزرگترين موانع وحدت، کجفهميها و تجزيه و تحليلها و تفسيرهاي غلط و بعضاً متضاد از اسلام، از سوي نااهلان و در نتيجه دورشدن مسلمانان از حقيقت دين و معارف اسلامي است.
متفکر شهيد، مرتضي مطهري رحمهالله تحت عنوانِ «انحطاط مسلمين در عصر حاضر» ميگويد:
«در ميان کشورهاي دنيا، به استثناي بعضي کشورها، کشورهاي اسلامي عقبماندهترين و منحطترين کشورها هستند، نهتنها درصنعت عقب هستند، در علم...، در اخلاق، در انسانيّت و معنويّت [هم] عقب هستند. چرا؟... بايد اعتراف کنيم که حقيقت اسلام، به صورت اصلي، در مغز و روح ما موجود نيست، بلکه اين فکر، اغلب در مغزهاي ما بهصورت مسخ شده، موجود است... فکر ديني ما بايد اصلاح شود، تفکّر ما درباره دين، غلط است... ما قبل از اينکه بخواهيم درباره ديگران فکرکنيم که آنها مسلمان شوند، بايد درباره خود فکر کنيم. ما اکنون بيش از هرچيزي نيازمنديم به يک رستاخيز ديني و اسلامي، به يک احياي تفکر ديني، به يک نهضت روشنگر اسلامي.»(28)
امام خميني، در زمينه کجفهميها و تبليغات سوئي که به اسم اسلام، عليه اسلام و وحدت بين مسلمانان صورت ميگيرد، ميگويد:
«آنهايي که ميخواهند اسلام را بشکنند، با اسم اسلام، اينها را گول ميزنند: اوراقي مينويسند، متفرق ميکنند در همه جا که چه [وچه] و ميخواهند تفرقه بيندازند.»(29)
«اصل اين مسأله که شيعه و سنّي، شيعه، يکطرف و سنّي، يکطرف، اين از روي جهالت و از روي تبليغاتي که اجانب کردهاند، پيش آمده است. چنانکه بين خود شيعه هم اشخاص مختلفي را با هم به مبارزه واميدارند و بين خود برادرهاي سنّي هم يک طايفهاي را به طايفه ديگر، در مقابل هم قرار ميدهند.»(30)
«مع الأسف، ابعاد مختلف اين فريضه عظيم سرنوشتساز [حج] به واسطه انحرافهاي حکومتهاي جور، در کشورهاي اسلامي و آخوندهاي فرومايه درباري و کجفهميهاي بعضي از معمّمين و مقدّسنماها در تمام کشورهاي اسلامي، در پرده ابهام باقي مانده است. کجفهماني که حتّي با تشکيل حکومت اسلامي؛ مخالف و آن را از حکومت طاغوت بدتر ميدانند! کجفکراني که فريضه بزرگ حج را محدود به يک ظاهر بيمحتوا کرده و ذکر گرفتاريهاي مسلمانان و کشورهاي اسلامي را بر خلاف شرع و تا سرحدِّ کفر ميشمارند.
وابستگان به حکومتهاي جابر انحرافي که فرياد مظلوماني را که از گوشه و کنار جهان در اين مرکزِ فرياد، جمع گرديدهاند، زندقه و برخلاف اسلام وانمود ميکنند. بازيگراني که براي عقب نگاه داشتن مسلمانان و بازکردن راه براي غارتگران و سلطهجويان، اسلام را در کنج مساجد و معابد محصور نمودهاند و اهتمام به امر مسلمين را بر خلاف اسلام و وظايف مسلمانان و علماي اسلام معرفي ميکنند.
و مع الأسف، دامنه تبليغات گمراهکننده، به قدري بوده و هست که دخالت در هر امر اجتماعي و سياسي را در جامعه مسلمين، بر خلاف وظايف روحانيون و علماي دين ميدانند و دخالت در سياست را گناهي نابخشودني ميخوانند و فريضه نمازجمعه را به يک صورت خشک، متصور کرده و تجاوز از اين حد را ضد اسلام ميدانند.
و بايد گفت اسلام غريب و ناشناخته است و ملّتهاي اسلامي منزوي و ناآشنا به حقايق اسلامند.»(31)
3 ـ توطئه قدرتمندان زيادهطلب
همانطور که پيشتر آورديم، غارتگران جهاني، همواره، درصددند تا سلطه خود بر کشورهاي غني را توسعه دهند و بر چپاول و غارت سرمايه و استثمار ملّتهاي محروم، فزوني بخشند.
آنان، چون وحدت و انسجام ملّتها را مهمترين مانع و سدّي عظيم در مقابل غارتگريهاي خود ميدانند، بيشترين فعّاليّت خود را براي ايجاد اختلاف ملّتهاي موردنظر، متمرکز ميسازند. که ايجاد اختلاف ميان مذاهب اسلامي، از جمله آن تلاشها است.
امام خميني قدسسره در اين زمينه ميفرمايد:
«طرح اختلاف بين مذاهب اسلامي، از جناياتي است که به دست قدرتمندان ـ که از اختلاف بين مسلمانان سود ميبرند ـ و عمّال از خدا بيخبر آنان از جمله «وعّاظالسلاطين» ـ که از سلاطين جور، سياهرويترند ـ ريخته شده و هر روز بر آن دامن ميزنند و گريبان چاک ميکنند و در هر مقطع، به اميد آنکه اساس وحدت بين مسلمين را از پايه ويران نمايند، طرحي براي ايجاد اختلاف عرضه ميدارند.»(32)
«علما و دانشمندان سراسر جهان، بهويژه علما و متفکران اسلامِ بزرگ، يکدل و يکجهت، در راه نجات بشريّت از تحت سلطه ظالمانه اين اقليّت حيلهباز و توطئهگر ـ که با دسيسهها و جنجالها، سلطه ظالمانه خود را بر جهانيان گستردهاند ـ بپاخيزند و با بيان و قلم و علم خود، خوف و هراس کاذبي را که بر مظلومان سايه افکنده است، بزدايند و اين کتابهايي را که اخيراً با دست استعمار که از آستين کثيف اين بردگان شيطان، منتشر شده و دامن به اختلاف بين طوايف مسلمين ميزنند، نابود کنيد و ريشه خلاف ـ که سرچشمه همه گرفتاري مظلومان و مسلمانان است ـ را برکنيد.»(33)
4 ـ هواهاي نفساني
از جمله موانع وحدت ميان مسلمانان، حبّ نفس و هواهاي نفساني است. امام خميني، اختلاف و جدايي مسلمانان از هم را ناشي از جهات نفساني و اغراض نفسانيه دانسته، ميفرمايد:
اختلاف، هميشه ناشي از جهات نفساني است. اگر همه انبيا، الآن، در اينجا جمع بشوند، اختلاف ندارند، براي آنکه آن جهات نفساني را ندارند. آنوقت که يک طرف، جهت نفساني دارد و يا هردو طرف، جهت نفساني دارند، آنوقت، اختلاف پيدا ميشود. کوشش کنيد که آن جهات نفساني، بازيتان ندهد که منشأ مناقشه و اختلاف شود.»(34)
«شما، بايد بدانيد که هر اختلاف و نزاعي شروع شود، از باطن خود انسان است و هر اتحاد و انسجامي که حاصل شود، از خدا است.»(35)
راههاي ايجاد اتّحاد ميان مذاهب اسلامي
در بخشهاي گذشته يادآور شديم که هريک از مذاهب اسلامي، با وجود اينکه داراي مشخصاتي ويژهاند که به لحاظ آن، از هم متمايز ميگردند، امّا مايههاي وفاق و هدفهاي مشترکي دارند که ميتواند آنها را به تفاهم و وفاق برساند. نيز گفتيم که فريضه حج، بهترين موقعيّت مکاني و زماني را در اختيار مسلمانان قرار ميدهد تا با اقداماتي هماهنگ بهسوي وحدت بروند.
در اينکه چه برنامهها و طرحهاي عملي و واقعبينانه، با توجه به هدفهاي مشترک، ميتواند زمينهساز وحدت مسلمانان گردد، ديدهاي مختلفي وجود دارد که ما، در اين بخش، با توجه به ديدگاههاي حضرت امام قدسسره و با بهرهگيري از سخنان ايشان در زمينه فريضه حج، به اموري اشاره ميکنيم:
1 ـ جلوگيري از تبليغات منفي
از جمله مهمترين عوامل حسن تفاهم و وحدت ميان مسلمانان، تکريم و احترام به شخصيّت افراد است. جوّ حاکم بر محيطهاي اسلامي، بايد به گونهاي باشد که هيچ فرد يا گروهي، خويشتن را در معرض اهانت و تحقير ديگران نبيند و نسبت به عزّت نفس و شخصيّت خود، احساس ناامني و نگراني نکند، هرچند ازنظر مذهبي در اقليّت باشد.
همه انسانها، از هر ملّت و نژاد، از اهانت ديگران آزردهخاطر ميگردند و از خود، عکسالعمل نشان ميدهند و دوست دارند در نظر ديگران، با ارزش و مورد احترام باشند. احترام به شخصيّت ديگران، مايه مِهر و محبّت و دوستي، و اهانت و تحقير ديگران، وسيله ايجاد خشم و دشمني و مايه تفرقه و جدايي است. بيجهت نيست که پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله ميفرمايد:
«لا تحقرنّ أحداً من المسلمين؛ فإنَّ صغيرهم عند اللّه کبير».(36)
«هيچ يک از مسلمانان را کوچک نشماريد که خردسالانشان هم در پيشگاه خداوند، بزرگند.»
از اينرو نخستين گام براي برقراري وحدت ميان مسلمانان جهان، جلوگيري از هجو و دشنامگويي و تحقير و بيحرمتي است. لازم است عالمان و نويسندگان، از هر مذهب و فرقه که باشند، در گفتهها و نوشتههاي خود از هر سخن و هر حرکتي که سبب بيحرمتي و تحقير ديگران و تفرقه و جدايي است، پرهيز کنند و پيروان خويش را از بدگويي و تحقير نسبت به خلفا و يا حسّاسيت نشان دادن و برخورد متعصبانه نسبت به زيارتهاي معروف و مستند و غير آن، بازداشته و از فعاليتهاي تفرقهافکنانه آنان جلوگيري کنند.
قرآن کريم حتّي اين عملِ زشت را نسبت به مشرکان، روانميدارد و ميفرمايد:
وَلاَ تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ فَيَسُبُّوا اللّهَ عَدْوا بِغَيْرِ عِلْمٍ...(37)
«و دشنام ندهيد آنان که جز خدا را ميخوانند، تا دشنام دهند خداي را دشمنانه و از روي ناداني.»
امام خميني قدسسره ميگويد:
«علما و خطبا و ائمه جمعه بلاد و روشنفکران اسلامي، با وحدت و انسجام و احساس مسؤوليّت و عمل به وظيفه سنگين هدايت و رهبري مردم، ميتوانند دنيا را در قبضه نفوذ و حاکميت قرآن درآورند و جلوي اينهمه فساد و استثمار و حقارت مسلمين را بگيرند... و بهجاي نوشتن و گفتن لاطائلات و کلمات تفرقهانگيز و مدح و ثناي سلاطين جور و بدبين کردن مستضعفان به مسائل اسلام و ايجاد نفاق در صفوف مسلمين، به تحقيق و نشر احکام نوراني اسلام همّت بگمارند و با استفاده از اين درياي بيکران ملّتهاي اسلامي، هم عزّت خود را و هم اعتبار امّت محمّدي صلياللهعليهوآله را پايدار نمايند.»(38)
استاد شهيد مطهّري رحمهالله در اين زمينه ميگويد:
وحدت اسلامي... ايجاب ميکند... که مسلمين براي اينکه احساسات کينهتوزي در ميانشان پيدا نشود يا شعلهور نگردد، متانت را حفظ کنند، يکديگر را سبّ و شتم ننمايند، به يکديگر تهمت نزنند و دروغ نبندند؛ از حدّ منطق و استدلال خارج نشوند و در حقيقت، لااقل، حدودي را که اسلام در دعوت غير مسلمان به اسلام، لازم دانسته است، درباره خودشان رعايت کنند؛ ادْعُ إِلَي سَبِيلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ...(39)
2ـ شناخت اسلام اصيل و وجوه اشتراک مذاهب
همانطور که پيشتر يادآور شديم، آگاه نبودن از اسلام واقعي و يا کجفهميها و داوريهاي جاهلانه تعصب آميز برخي از پيروان مذاهب اسلامي نسبت به هم، از جمله عوامل بهوجود آمدن تفرقه و جدايي ميان مسلمانان بهشمار ميرود. اين امر، ميطلبد که عالمان ديني و روشنفکران مذهبي تلاش همهجانبهاي را براي شناساندن اسلام اصيل و اصول و ارزشهاي ديني مشترک ميان جميع مذاهب دست زده و ضمن تعميق اطلاعات ديني مردم و بالا بردن سطح فرهنگ مسلمانان جهان، بسياري از بدبينيها و تعصبات ناروا را برطرف کرده و زمينه وحدت حقيقي را فراهم سازند.
ناآشنايي پيروان هريک از مذاهب اسلامي به اسلام يا مباني فکري و ديدگاههاي اعتقادي هم، زمينهساز بسياري از نفي و طردها و طرح مسائل اختلافانگيز است و اين خطر، تنها، با بحث و بررسي پيرامون مباني اسلام و تعميق اطلاعات پيروان مذاهب مختلف در اين زمينه از بين خواهد رفت.
امام خميني، در لزوم شناخت اسلام واقعي و نقش آن در برقراري وحدت ميفرمايد:
«چنانکه کراراً اعلام کردهام، اگر ملّت اسلام بيدار نشوند و به وظايف خود آگاه نگردند، اگر علماي اسلام، احساس مسؤوليت نکنند و بهپانخيزند، اگر اسلام واقعي که عامل وحدت و تحريک کليّه فِرَق مسلمين در مقابل بيگانگان و ضامن سيادت و استقلال ملل مسلمان و کشورهاي اسلامي ميباشد، به دست عوامل و ايادي اجانب، همينطور در زير پرده استعمار پوشيده بماند، آتش اختلاف و تشتّت در ميان مسلمين افروخته ميگردد و روزهاي سياهتر و نکبتبارتري براي جامعه اسلامي در پيش است.»(40)
نکته!
در بسياري از موارد، داوريهاي ناروا و کجفهميها و بدگوييهاي فرقههاي مختلف به هم، ناشي از برداشتهاي غلط آنان از منابع و آثار ارائه دهنده عقايد و آداب و رسوم ويژه مذاهب صورت ميگيرد، بهطوري که در انتساب عقيده يا نکتهاي خاص به اين يا آن، به روايت يا داستاني از همان منابع معتبر نزد خود آنان استناد ميشود.
ازاينرو، پالايش منابع تحقيق و کتب روايي از روايات غير معتبر و ضعيف، و عرضه معارف بيپيرايه و يا حدّ اقل ارائه توضيحي جامع و قابل فهم براي عموم، در ابتداي هر يک از کتب منبع، در زمينه ردهبندي اخبار به صحيح و غيرصحيح و ضعيف و جعلي و غيرآن و راه برداشت از روايات، ميتواند در جلوگيري از چنين امور ناشايستي تأثير گذارد.
رعايت حقوق برادري
در ديد کلّي اسلام، مسلمان، بهعنوان برادر مسلمان، شناخته شده است. به حکم اين برادري، حقوقي بر عهده يکايک مسلمانان واجب گرديده است که بدون پايبندي به آن، بناي وحدت و اخوّت اسلامي، متزلزل و ناپايدار است.
پيامبر گرامي اسلام ص ميگويد:
«مَنْ سَمِعَ رَجُلاً يُنادِي: يا لَلْمُسْلِمين! فَلَم يُجِبْهُ فَلَيسَ بِمُسلمٍ».(41)
«اگرمسلماني بشنود مردي ـ ازهرمذهب وآيين ـ مسلمانانرابهياريخودفرا ميخواند و از آنان کمک ميطلبد، ولي او به ندايش پاسخ ندهد و ياريش نکند، مسلمان نيست.»
و نيز آن حضرت گفت:
«مَنْ أصْبَحَ فَلَمْ يَهْتَمّ بِاُمُورِ الْمُسْلِمين فَلَيسَ بِمُسْلِم».(42)
«کسي که صبح کند و قصد خدمتگزاري در کارهاي مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نيست.»
امام خميني قدسسره در پيامهاي خود به حجاج بيتاللّه الحرام، ضمن اشاره به مسؤوليت خطير مسلمانان درباره گرفتاريها و مشکلات برادران خود در کشورهاي مختلف، برگزاري فريضه حج را بهترين فرصت براي تبادل نظر درباره اين امور و رسيدن به راهحلهاي آنها ميداند:
اکنون که موسم حج بيتاللّه الحرام است و مسلمين از اطراف جهان به زيارت خانه خدا آمدهاند، لازم است در خلال اَعمال شريفه حج به يکي از بزرگترين فلسفه اين اجتماع عظيم توجه داشته و به وضع اجتماعي و سياسي کشورهاي اسلامي، رسيدگي کرده و از گرفتاريهاي برادران ايماني خود مطلع گشته و در رفع آن، در حدّ وظيفه اسلامي و وجداني کوشش کنند. اهتمام به امر مسلمين، از فرايض مهمّه اسلام است.»(43)
«بايد در اين اجتماع عظيم الهي ـ که هيچ قدرتي جز قدرت لايزال خداوند نميتواند آن را فراهم کند ـ مسلمانان به بررسي مشکلات عمومي مسلمين پرداخته و در راه رفع آنها با مشورت همگاني کوشش کنند.»(44)
«براي حلِّ مسائل مشکله مسلمين، تبادلنظر و تفاهم کنيد... در راه استقلال و ريشهکن کردن سرطان استعمار، همفکر و همپيمان شويد! گرفتاريهاي ملل مسلم را از زبان اهالي هر مملکت شنيده و در راه حلِّ مشکلات آنان از هيچگونه اقدامي فروگذار نکنيد! براي فقرا و مستمندان کشورهاي اسلامي، فکري کنيد! براي آزادي سرزمين اسلامي فلسطين از چنگال صهيونيسم ـ دشمن سرسخت اسلام و انسانيّت ـ چارهانديشي کنيد.»(45)
تصوّر کنيد که اگر گروهي، اين چنين، خود را نسبت به سرنوشت هم مسؤول دانسته و در رفع گرفتاريها و رسيدن به اهداف مورد نظر، يار و غمخوار هم باشند و به تعبير روايات، احترام به هم را تا آنجا رعايت کنند که حتّي در غياب هم، از هم دفاع کنند و بين خود جدايي و دوگانگي نبينند، چه زندگي شيرين و زيبايي را خواهند داشت!
4ـ صدور فتواهاي وحدتساز
از جمله مسائل مورد بحث بين عالمان ديني، مسأله جواز تقليد و پيروي از فتواي منطبق بر هريک از ديدگاههاي مذاهب اسلامي يا عدم جواز آن است.
در حدود چهل سال پيش، در تاريخ 17 ربيعالأوّل 1378 قمري، برابر با 17 مهرماه 1377 خورشيدي، در روز ميلاد امام صادق عليهالسلام از سوي مفتي وقت مصر و رييس آن روز الأزهر، شيخ محمود شلتوت، فتوايي بدين شرح صادر شد:
«آيين اسلام، هيچ يک از پيروان خود را ملزم به پيروي از مکتب معيّني ننموده و بلکه هر مسلماني، ميتواند از هر مکتبي که بهطور صحيح نقل شده و احکام آن در کتب مخصوص به خود، مدون گشته، پيروي کند. و کسي که مقلِّد يکي از اين مکتبهاي چهارگانه باشد، ميتواند به مکتب ديگري، هر مکتبي که باشد، منتقل شود.
مکتب جعفري، معروف به مذهب اثناعشري، مکتبي است که شرعاً پيروي از آن مانند پيروي از مکتبهاي اهل سنّت، جايز است. بنابراين، سزاوار است که مسلمانان، اين حقيقت را دريابند و از تعصّب ناحق و ناروايي که نسبت به مکتب معيني دارند، دوري گزينند؛ زيرا، دين خدا و شريعت او، تابع مکتبي نبوده و در انحصار مکتب معيّني نخواهد بود، بلکه همه صاحبان مذاهب، مجتهد بوده و اجتهادشان مورد قبول درگاه باريتعالي است و کساني که اهل نظر و اجتهاد نيستند، ميتوانند از هر مکتبي که مورد نظرشان است، تقليد و از احکام فقه آن پيروي کنند. در اين مورد، فرقي ميان عبادات و معاملات نيست.»(46)
اين حرکت خداپسندانه و هوشمندانه، در آن زمان، براي تحقّق وحدت ميان مذاهب اسلامي و نزديک کردن مسلمانان به هم صورت گرفت و ميطلبيد که با پيگيريهاي ساير علما و مراجع دينيِ ساير مذاهب، به نتيجه نهايي رسيده و زمينه اتحاد و تقريب هرچه بيشتر ميان مسلمانان جهان فراهم ميشد، امّا چنين نشد و اين معضل، باقي ماند.
البته از سوي امام خميني و برخي مراجع ديگر، تنها در خصوص مناسک حج، فتواهايي از اين دست صادر شده است، امّا اين قبيل اقدامات در مقابل آن حجم وسيع تبليغات تفرقهانداز و سياستهاي استعمارگران براي ايجاد شکاف ميان مسلمانان، بسيار ناچيز است.
برخي از فتواهاي وحدتساز امام خميني قدسسره
«طواف را به نحو متعارف که همه حجاج بهجا ميآورند، بهجاآوريد و از کارهايي که اشخاص جاهل ميکنند، احتراز شود و مطلقا از کارهايي که موجب وهن مذهب است، بايد احتراز شود. در وقوفين، متابعت از حکم قضات اهل سنّت، لازم و مجزي است، اگر چه قطع به خلاف داشته باشيد.»(47)
«لازم است برادران ايراني و شيعيان ساير کشورها، از اَعمال جاهلانه که موجب تفرق صفوف مسلمين است، احتراز کنند. و لازم است در جماعات اهل سنت، حاضر شوند [و] از انعقاد [و] تشکيل نماز جماعت در منازل و گذاشتن بلندگوهاي مخالف رويه، اجتناب نمايند. و از افتادن روي قبور مطهره و کارهايي که گاهي مخالف شرع است، جدّا اجتناب کنند.»(48)
«در وقتي که در مسجدالحرام يا مسجدالنبي، نماز جماعت منعقد شد، مؤمنين، نبايد از آنجا خارج شوند و بايد از جماعت تخلّف نکنند و با ساير مسلمين، به جماعت، نماز بخوانند.»(49)
البته، امور زير نيز در زمينه وحدت نقش دارند:
الف: تشکيل جلسات سالانه از سوي سران کشورهاي اسلامي و بحث و تبادلنظر درباره امور مشترک.
ب: بستن پيمانهاي مشترک براي تبادل امور فرهنگي و اقتصادي و نظامي و غير آن.
ج: تأسيس مراکز بزرگ تبليغي با بهرهگيري از انواعِ ابزارِ اطلاعرساني و مقابله با اقدامات تفرقهافکنانه دشمنان.
د: تأسيس دانشکدهها و مراکز علمي متعدّد در کشورهاي مختلف اسلامي و پذيرش دانشجوياني از جميع مذاهب اسلامي جهت تحصيل در رشتههاي علوم انساني با بهرهگيري از منابع مختلف فقه و با توجه به مباني متداول بين جميع مذاهب و غير آن.
منابع:
1 ـ فروع کافي، ج 4، ص 272 (باب الإجبار علي الحج، روايت 2)
2 ـ فروع کافي، روايت 1
3 ـ فروع کافي، ج 4، ص 268.
4 ـ صحيفه نور، ج 20،ص 13
5 ـ صحيفه نور، ج 13، ص 164
6 ـ آلعمران : 64
7 ـ امالي مفيد، ص 150
8 ـ الحيات، ح 1، ص 233
9 ـ صحيفه نور، ج 5، ص 346
10 ـ صحيفه نور، ج 12، ص 259
11 ـ صحيفه نور، ج 9، ص 202
12 ـ سوره آلعمران، آيه 103.
13 ـ صحيفه نور، ج 14، ص 142
14 ـ همان، ج 8، ص 172
15 ـ همان، ج 13، ص 163
16 ـ صحيفه نور، ج 19، ص 191
17 ـ همان، ج 18، ص 92
18 ـ صحيفه نور، ج 1، ص 156
19 ـ سوره انفال (8): آيه 60.
20 ـ صحيفه نور، ج 19، ص 202
21 ـ صحيفه نور، ج 20، ص 19
22 ـ شش مقاله، ص 504
23 ـ اصول کافي، ج 12، ص 308
24 ـ همان.
25 ـ صحيفه نور، ج 20، ص 21
26 ـ پيام به زائران بيتاللّه الحرام در تاريخ 2/6/59
27 ـ صحيفه نور، ج 19، ص 199
28 ـ دهگفتار، انتشارات صدرا، ص 151ـ144
29 ـ صحيفه نور، ج 11،ص 195
30 ـ صحيفه نور، ج 13، ص 45
31 ـ صحيفه نور، ج19، ص 41
32 ـ همان، ج 20، ص 2
33 ـ همان، ج 19، ص 102
34 ـ همان، ج 12، ص 28ـ27
35 ـ همان، ج 16،ص 147
36 ـ مجموعه ورّام، ص 31
37 ـ انعام : 108
38 ـ صحيفه نور، ج 20، ص 126
39 ـ شش مقاله، ص 5
40 ـ صحيفه نور، ج 1، ص 343
41 ـ اصول کافي، ج 3، ص 252
42 ـ اصول کافي، ج3، ص 251
43 ـ صحيفه نور، ج 2، ص 172
44 ـ همان، ج 15، ص 123
45 ـ همان، ج 1، ص 156
46 ـ خاطرات و مبارزات حجةالإسلام فلسفي، ص 310
47 ـ صحيفه نور، ج 9، ص 176
48 ـ صحيفه نور، ج 2، ص 13
49 ـ مناسک حج، ص 257