اسلام تایمز، محمد درویش فعال محیطزیست درپاسخ این سوال که مناقشه آبی هیرمند چه ویژگی خاصی دارد که در باقی مناقشات آبی وجود ندارد؟ گفت: رودخانه هیرمند یکی از مهمترین رودخانههای مهم آسیای جنوب غربی و خاورمیانه است و هزار و ۱۵۰کیلومتر طول این رودخانه است و از ارتفاعات سخت و خشن هندوکش سرچشمه میگیرد و در مرز افغانستان و چین، آب و هوای هیمالیا را به مرز شرقی ایران منتقل میکند و به طور متوسط آورد این رودخانه در حدود ۸میلیارد مترمکعب است که نشاندهنده عظمت این رودخانه است. وی درتوضیح این موضوع گفت: اگر بخواهم ۸میلیارد مترمکعب را به تفسیر بکشم، مشهورترین رودخانه مرکزی ایران زایندهرود، ۸۰۰میلیون مترمکعب آورد سالانه دارد یعنی رودخانه هیرمند ۱۰ برابر بیشتر ازرودخانه زایندهرود آورد سالانه دارد که این آورد متوسط این رودخانه است.
این رودخانه دربرخی سالها تا ۲۰میلیارد مترمکعب آورد داشته است. به همین دلیل پایاب بسیار بزرگی داردکه بیش از نیممیلیون هکتار دردشت سیستان، هامون پوزک و صابری و هامون هیرمند ایران را تبدیل به انبارغله جهان کرده بود. ولی به موازات پیشرفت و مواهب استفاده از ابزار توسعه در افغانستان و به موازات ورود موتور پمپها، میزان برداشت آب از رودخانه هیرمند تسهیل شده است، بهخصوص وقتی آب وارد دشت در ایالت هرات میشود. درویش درمورد تاریخچه مشکلات موجود برسر آب گفت : اولین درگیریها و مشکلات نیز به ۱۵۰سال قبل در زمان حکومت ناصرالدینشاه بازمیگردد که ماجراها خیلی جدی شد و نخستین هشدارها درمورد کاهش آب خصوصا در دورانی که ما دچارخشکسالی بودیم مطرح شد و درنهایت انگلیسیها تلاش کردند برای حل مشکل وساطت کنند و ما با یک عقبنشینی آشکار قبول کردیم تا هرات را بدهیم و به جای آن حقابه پایداری را ازهیرمند داشته باشیم.
وی درادامه گفت : تا چند سالی وضعیت خوب بود تا اینکه آمریکاییها درسال ۱۹۵۹، یعنی بیش از ۶۰سال پیش سد بزرگی را (سد کجکی) در آن منطقه تاسیس کردند. حجم سد کجکی ۸/ ۲میلیارد مترمکعب است. دقت کنید حجم همین سد بحثبرانگیز چمشیر در ایران ۳/ ۲دهم میلیارد مترمکعب است و این درحالی است که آن زمان احداث سدی با حجم آب ۸/ ۲میلیارد مترمکعب کار طرح بسیار بزرگی بود. به هرحال وقتی آن سد را احداث کردند، درحقیقت به یکباره شوک عظیمی به رودخانه هیرمند وارد شد و اولین موج بزرگ مهاجرت که مردم زیادی از منطقه سیستان و زابل منطقه را ترک کردند و به سمت گلستان حرکت کردند و هنوز هم اجدادشان دراین منطقه هستند پس ازاحداث این سد آغاز شد.
این فعال محیطزیست اظهارکرد: به خاطر مشکلاتی که در حکومت پادشاهی آن زمان افغانستان ایجاد شد و درگیریهای امنیتی که به وجود آمد، دومتر پایانی سدکه حجم بسیار قابلتوجهی داشت و دریچه اضطراری سد هیچ گاه به پایان نرسید و ساخته نشد و درطول این نیمقرن هیچ یک ازدولتهای افغانستان فرصت نکردند، این سد را کامل کنند. اگر این سد کامل میشد به مراتب فاجعه درسیستان و زابل جدی ترمیشد. ولی همین مساله موجب شد تا دولت وقت ایران در زمان هویدا وارد مذاکره جدیتری با طرف افغانستان بشوند تا بتوانند حقابه نسبتا قابل قبولتری را برای ایران به دست بیاورند و در نهایت به ۸۲۰میلیون مترمکعب رسیدند که تقریبا به اندازه زایندهرود بود و قرار براین شد که همیشه به ایران برسد.
درویش گفت: شرط توافق این بود درسالی که آورد رودخانه نرمال است افغانها ۸۲۰میلیون مترمکعب آب به ایران بدهند. خوشبختانه یا متاسفانه از نگاه آنها چون به اندازه کافی بند و سد نساخته بودند و وزارت نیرو در افغانستان وجود نداشت که نفس همه رودخانهها را بگیرد، تقریبا همیشه بیشتراز این میزان به ایران آب میرسید و حتی در سالهایی آنقدر آب وارد هامون شد که کل منطقه را پر کرد وآنها مجبور شدند نظام هیدرولوژیک تالاب را به هم بزنند و یک کانال بزرگ حفر کنند تا آب وارد گود زره در مرزبین پاکستان وافغانستان شود که درنتیجه آن ما درآمد صیادی بزرگ و حصیربافی داشتیم، و ازسوی دیگر گرد و خاک نیز مهار شده بود و درکنار آن کشاورزی هم رونق گرفته بود.
وی افزود: ولی بعد ازا ینکه حکومت مرکزی درافغانستان کمی قدرت گرفت با اسکورت آمریکاییها بند کمالخان که ۴۰سال ساختنش طول کشیده بود، ایجاد شد. خود طالبان حتی چندبار حمله کردند تا این بند را خراب کنند تا ساخته نشود و اگرعملیات پارتیزانی طالبان نبود این فاجعه به مراتب زودتر اتفاق میافتاد. ولی به هرحال در سال ۱۴۰۰آنها توانستند سد را افتتاح کنند و اشرف غنی درسخنرانی معروف خود اعلام کرد که اگر ازاین به بعد ایرانیها بیشتر از حقابه خود (قرارداد۱۳۵۱) را بخواهند، باید در ازای آن به ما نفت بدهند. اما ماجرا آن بود که یک کار حیرتانگیزی انجام دادند.
درسال ۱۳۹۸یعنی دوسال قبل از افتتاح این سد در هشداری که مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری به وزارت نیرو و وزارت خارجه داده بود اعلام کرده بود که افغانها درحال تغییر مسیر هیرمند به وسیله بند کمالخان هستند. یعنی اگر سرریزی هم رودخانه هیرمند از کجکی و کمال خان داشته باشد، به سمت ایران نخواهد آمد و به سمت گود زره خواهد رفت. یعنی این اراده دردولت وقت افغانستان شکل گرفت که درکل آبی به سمت ایران راه پیدا نکند. اوج بحران و خطر اینجا بود که رودخانهای به عظمت هیرمند را که میلیونها سال در این مسیر حرکت کرده است، تغییر مسیر دادند که از نظر قوانین حاکم بر سازمان ملل در ردیف نسلکشی و جنایت جنگی محسوب میشود و میتواند نظام زندگی صدها هزارنفر را در پایاب حوضه آبخیز هیرمند تغییر دهد.
درویش با بیان اینکه ما خیلی بد عمل کردیم گفت : ایران تنها کشوری بود که سیمان لازم برای ساخت بند کمال خان را تهیه کرده است. در زمانی که کسی این کار را نمیکرد، خود ما به دست خودمان همان شاخهای که روی آن نشسته بودیم در واقع قطع کردیم و فاجعه را به مرحله امروز رساندیم. خبر بدتر این است که حالا میخواهند ۲۰بند و سد دیگر روی رودخانه هیرمند بسازند. درخبری بدتر از این، آنها وسعت اراضی کشاورزی را به کمک این تکنولوژی و به کمک موتورپمپهایی که ازچین و هند وارد کردهاند، به یکصدهزار هکتار افزایش دادهاند و در بخش بزرگی از این اراضی که افزایش دادهاند درحال کشت خشخاش هستند که میانگین مصرف آب آن دوبرابر متوسط مصرف آب در بخش کشاورزی است.
یعنی دستکم یک و نیم میلیاردمترمکعب. دریک دهه اخیر آنها بارگذاری بیشتری را درهیرمند تعریف کردهاند و اتفاقا جمهوری اسلامی ایران اگر بخواهد وارد تعامل بینالمللی برای مقابله با این خطر شود میتواند بگوید من الان نوک خاکریزی هستم که میتواند تعادل روانی جهان را به هم بریزد. این آب که به ما نمیرسد میخواهد صرف تولید محصولی شود که میتواند منجر به افزایش بزهکاری و اعتیاد در کل سطح بینالملل شود. درواقع این ماجرا یک تهدید جهانی است. در واقع اگر بخواهیم با زبان دیپلماسی حرف بزنیم ما تنها کشور متضرر نیستیم؛ دنیا هم ضرر میکند.
این فعال محیطزیست در ادامه گفت: اگر این 20سد و بند که عمدتا به کمک ترکیه درحال ساخت در افغانستان است، روی هیرمند ساخته شود همان بلایی که ترکیه در قالب پروژه گاب برسرعراق و سوریه آورد، همان بلا هم بر سر ما خواهد آمد. به هرحال این ماجرا سبب خواهد شد که ما باید به فکر چانهزنی با هر دولتی که در افغانستان مستقر شود، باشیم. البته آب حق ایران است اما باید ما بر اساس پدافند غیرعامل دنبال منابع جایگزین آب شرب بهخصوص برای مردم درشرق کشورچه در مشهد و خراسان و چه در زابل باشیم تا زمانی که وارد مذاکره و چانهزنی با آنها شدیم ازما باجگیری نکنند. اگر طرف مقابل ما احساس کند که ما وابستگی شدیدی به این آب داریم و اگر آب به ما نرسد با سیل مهاجرت روبه روخواهیم شد امکان دارد امتیازهای خیلی بیشتری ازما بگیرند.
درویش در بخش دیگری از این نشست در پاسخ به این سوال که به نظر شما مردم یا نهادهای مدنی چگونه میتوانند در صورت عدمموفقیت دولتها کمکی به حل مشکل کنند و نقشی داشته باشند، گفت: به هرحال نیمی از مردم افغانستان فارسی زبان هستند و اگرچه حکومت سیاسی درحال حاضر در کابل در اختیار پشتونهاست، اما به هرحال این نسبت تاریخی وجود دارد و ما پذیرای بیش از 6میلیون نفر از شهروندان افغانستان درکشورمان هستیم و این تمایلات همیشه بوده و هست. وی با بیان اینکه باید بتوانیم به یک راهحل سوم برسیم گفت: دولت حاکم برافغانستان که حاضراست با آمریکایی مذاکره کند که پیامبر آنها را هم قبول ندارد، طبیعتا اگر لازم باشد میتواند با ما هم مذاکرهکند. درمنطقه فرارود، منطقه هریرود، منطقه هیرمند، منطقه گود زره و هامون که یکی از این هامونها مرز مشترکی با افغانستان نیز دارد، بزرگترین چشمههای تولید گرد وخاک درمنطقه هستند. درحال حاضرکشورهای ایران، افغانستان و پاکستان ازاین مساله آسیب جدی میبینند.
بادهای مشهور 120روزه منطقه که الان تبدیل به بادهای 160روزه شده است، معیشت و کیفیت زندگی را در این مناطق درهرسه کشورتحتتاثیر قرارداده است واگر ما بتوانیم به کمک منابع آبی که به سمت هامون و تالابهای اقماری هدایت میشود، چشمههای تولید گرد وخاک را مهار کنیم، یک معادله برد - برد برای هرسه کشور افغانستان، پاکستان و ایران خواهد بود. درویش گفت: افغانستان کشوری است که به شدت به انرژی، برق و سوخت نیاز دارد و ما میتوانیم با استفاده از تبدیل چالش بادهای 120روزه و پهنه دشتی وسیعی که درمنطقه شرق وجود دارد، از طریق استحصال انرژی خورشیدی و بادی برق بگیریم و آن را به همسایه شرقی بدهیم و درعوض از آنها آب دریافت کنیم. وی با استناد به سخنان کاویانیراد گفت: ما درواقع تنها معبر اصلی افغانستان به آبهای آزاد هستیم مثل بندر چابهار که در سختترین شرایط تحریمی علیه ایران از طرف ترامپ به دلیل منافع کشور دوستش اشرف غنی هیچ گاه تحریم نشد و این امکان هنوز برای ایران وجود دارد.
درویش اظهار کرد: به هرحال خردی در افغانستان وجود دارد و آنها کمپینی درزمان اشرف غنی به راه انداختند با این عنوان که آب آبرو است. چون آب برای آنها اهمیت زیادی دارد و این میتواند تبدیل به یک وزنه دیپلماتیک ارزشمند بشود که به ازای آبی که به ایران میدهند امتیاز بگیرند. اما الان ماجرا فراتر از این موضوع است. آنها میگویند وقتی ما به آب نیاز داریم به شما آب نمیدهیم. امسال نیز بیش از یک میلیارد مترمکعب آب را به سمت گودزره حرکت دادند و کاری کردند که این آب درآن منطقه تبخیر شود ولی در اختیار ایران قرار نگیرد. این دیگر به این معنی نیست که آنها خودشان به این آب نیاز داشتند آنها درواقع امسال نمیخواستند به خاطر کینه و عداوتی که وجود دارد، آب را به سمت ایران هدایت کنند و این خطرناک است. این فعال محیطزیست گفت: درواقع کابل احساس میکند که حکومت ایران میتواند منافع درازمدت استراتژیک آنها را به خطر بیندازد، چون درواقع حکومت ملی در این کشور وجود ندارد که منافع ملی برایش اهمیت داشته باشد. اگرمنافع ملی برایش مهم باشد میتواند پای مذاکره بنشیند. همانطور که اشرف غنی گفت اگر لازم باشد مطابق قرارداد1351حاضریم آب بیشتری به ایران بدهیم و به جای آن به ما نفت بدهید. ولی درحال حاضر ما نمیتوانیم چنین دیالوگی با آنها برقرار کنیم.
درویش در ادامه با ابراز امیدواری برای عبور از این مرحله گفت: ما باید به سمت اقتصادی حرکت کنیم که آبمحور نباشد. وقتی طرف مقابل ما این آبمحور بودن ما را میبیند به گلوی ما بیشتر فشار میآورد. حتی ما اگر به منافع درازمدت خودمان فکر میکنیم باید برای کشور افغانستان هم منافع اقتصادی تعریف کنیم که همه راههایش به آب و توسعه کشاورزی ناپایدار ختم نشود. چون افغانستان هم مثل همه ما با خطر تغییر اقلیم و خشکسالی و خطر کمبود آب روبهرو خواهد بود.
درویش در بخش دیگری از سخنانش درپاسخ به اینکه دولت درآینده باید چه راهکارهایی را برای مواجهه با این بحرانها در پیش بگیرد، گفت: واقعیت این است که شرق کشور ما باتوجه به اینکه میانگین بارش سالانهاش بین 35تا 70میلیمتر بیشتر نبوده و نیست؛ به شدت میتواند آسیبپذیر و شکننده در برابر بیابانزایی باشد و اگر ما بخواهیم به خاطر منافع استراتژیکی که داریم همچنان جمعیت قابل قبولی را درشرق کشور مستقر نگه داریم و ابعاد مهاجرتهای اقلیمی را گسترش ندهیم، هردولتی که در ایران برسرکار باشد باید به سمت بالفعل کردن مزیتهای بالقوهای که در استحصال بیشتر از منابع آب و خاک نیست، حرکت کند. درویش در ادامه سخنانش بر لزوم احیای هامون تاکید کرد.