به گزارش
اسلام تایمز، در سیوسومین سالروز عروج ملکوتی رهبر آزادگان جهان، حضرت امام خمینی (ره)، نقاط مختلفی از افغانستان یا شاهد برگزاری مراسم یادبود آن مرد الهی بودهاند و یا در تدارکت آن هستند.
کمتر مطلبی درباره دیدگاهها و اندیشههای حضرت امام خمینی (ره) درباره مردم و کشور افغانستان به نشر رسیده است. "سیدعیسی حسینی مزاری" یکی از روزنامهنگاران افغانستان مطلب جامعی در این زمینه نگاشته است که بازگو کننده بخشی از دیدگاههای آن مرد ملکوتی درباره مردم افغانستان است.
متن نوشته این روزنامهنگار افغان به شرح ذیل است:
بار دیگر در آستانه 14 خرداد قرار گرفتهایم، روزی که بزرگترین مرد تاریخ معاصر به خدا پیوست و بدین ترتیب برای همیشه جاودانه شد.
آری امام خمینی (ره) همانگونه که در زندگی این جهانی خود، تاثیرات شگرفی در ابعاد مختلف مناسبات جهانی و زندگی بسیاری از انسان ها گذاشت، بعد از ارتحال و به خدا پیوستنش هم، یک چنین ویژگی داشته، اندیشه او به عنوان عامل اثر گذار ، همچنان مطرح است تا حدی که به خصوص در قرن اخیر، تاریخ، یک چنین شخصیت موثر و مفید را در خود ندیده است.
خصوصیات فردی و جمعی امام خمینی(ره) هر کدام به نوبه خود، زاینده موضوعات زیادی است که هر یک می تواند به عنوان سوژه های بحث های فراوان انتخاب گردد و ساعت ها و روز ها و ماه ها و بلکه سال ها مورد دقت و مطالعه قرار بگیرد و در نتیجه انبوهی از کتاب های مطلوب، مفید و راهگشا برای بشر امروز تهیه گردد، چنانچه پیرامون این شخصیت عظیم الشان جهان بشریت، تاکنون هم، مطالب متعددی که شمار آن ها از احصا خارج است به رشته تحریر در آمده اما چهاردهم خرداد که همزمان است با سالروز ارتحال آن بزرگوار، موجب می شود تا ما هم در لابه لای اندیشه، گفتار و رفتار آن بزرگوار، بیشتر از همیشه، مروری کنیم تا حداقل نیاز فکری گوناگون امروز خود را از آن برگیریم و نیز با یاد آوری خط و ربط فکری و استراتیژی حرکت آن امام"ره"، به اصلاح راه و روش خویش بپردازیم و تلنگری به خود، که همواره غافل و فراموشکاریم، بزنیم تا مبادا راه آن امام"ره" را به طاق نسیان بسپاریم.
در رابطه با امام"ره" و اندیشه های آن معظم، عناوین مختلفی از سوی شخصیت های افغانی پیگیری و به واکاوی گرفته شده است، اما نگارنده تا کنون در جایی نه، مشاهده کرده و نه هم مطالعهای نموده که موضوعی پیرامون دیدگاه امام خمینی"ره" در رابطه با مردم افغانستان، عنوان مقاله ای باشد و در این رابطه دقیقتر نوشتاری ارایه گردد و اگر چه، تحریر مطالبی با این رویکرد، می تواند در زمینه های مختلف دنبال شود ولی من در این مجال کوتاه، سعی می کنم گوشههای بسیار کوچکی از ارتباط امام"ره" را با مردم و کشور افغانستان یاد آوری نمایم تا باشد که مردم قدرشناس افغانستان به خصوص آن نسلی که بعد از امام خمینی"ره" به دنیا آمده و اکنون جوانان برومند این مملکت اند، آن امام"ره" را به خوبی درک نموده، تجدید میثاقی شود به ادامه یا سر آغازی گردد به ایجاد ارتباط با اندیشه های عمیق و سودمند آن امام"ره".
امام خمینی"ره" و اندیشه جهان وطنی
جای شکی نیست که امام خمینی"ره" با اندیشه دینی جهان وطنی، مبارزات خود را آغاز کرد و از لابه لای نوشته ها وسخنانش نیز، می توان دریافت که آن بزرگمرد، همیشه به فکر نه تنها نجات فقط مسلمانان که در اندیشه رهایی همه بشریت از زیر یوغ ظلم و ستم استکبار بوده است اما نسبت به مسلمانان، نظر ویژه تر و خاصی داشتند و چون می دانستند که مظلوم ترین و مشکل دارترین مردم روی دنیا، مسلمانان اند، احساس دین و مسولیت بیشتری نسبت به این قشر نموده، از این رو همواره فریاد دلسوزی و کمک به همه مسلمانان، بر آورده و هر چه در توان داشته اند سعی بر آن می نمودند تا به هر نحو ممکن به مسلمانان در هر گو شه ای از کره خاکی یاری رسانده شود.
امام خمینی(ره) و مجاهدین افغانستان
یکی از کشورهایی که همواره در مرکز توجه حضرت امام بوده، افغانستان و بخشی از پیکره امت اسلامی که به طور مرتب و دایم مورد حمایت آن امام بوده، مردم مسلمان این سر زمین است.
شاید در اثبات حمایت آن امام"ره" از مردم مجاهد افغانستان، ذکر همین مطلب بس باشد، که زمانی، سفیر شوروی وقت، محضر آن یگانه دوران، حضور به هم می رساند تا تهاجم ارتش سرخ به افغانستان را توجیه نماید، امام"ره" مخالفت خود را ابراز می دارند.
چنانچه خود امام"ره" می فرمایند: (آن روزی که سفیر شوروی آمد پیش من، گفت که دولت افغانستان خواسته است که شوروی، نظامی به آنجا بفرستد، به او گفتم که این اشتباهی است که شوروی می کند، البته دولت شوروی می تواند افغانستان را قبضه کند، ولی نمی تواند در آنجا مستقر شود، اگر شما خیال کرده اید بتوانید افغانستان را بگیرید و آن را آرام کنید، این خیال باطل است. ملت افغانستان مسلم است، ایستاده اند در مقابل حکومت افغانستان، شما هم اگر بروید و هر قدرت دیگر هم برود، آنجا را می گیرد اما نمیتواند آنها را آرام کند و بالآخره شکست میخورد).
یا آن جایی که امام خمینی"ره" به هیچ قیمتی حاضر نمی شوند به پیشنهاد وزیر خارجه وقت شوروی مبنی بر قطع حمایت از مجاهدین، جواب مثبت بدهند.
قصه از این قرار است که: در زمان جهاد مردم افغانستان، آن هم در شرایطی که ایران اسلامی، در گیر جنگ نابرابر و تحمیلی با ارتش مجهز و تا به دندان مسلح صدام بود که در حقیت با چراغ سبز استکبار و حمایت همه جانبه کشور های قدرتمند دنیا و حتی برخی کشورهای به ظاهر مسلمان، علیه حکومت اسلامی تحت رهبری امام خمینی"ره" اقدامات جنگ افروزانه را روی دست گرفت، وزیر خارجه وقت اتحاد جماهیر شوروی، خدمت امام خمینی(ره) رسید و از ایشان تقاضا کرد که دست از حمایت جهاد مردم افغانستان بردارند و درعوض، شورویها، امکانات نظامی به خصوص موشکهای دوربرد به رژیم صدام نخواهند داد تا بتواند قلب تهران را نشانه بگیرد و پایتخت مورد اقامت آن بزرگوار را تخریب کند؛ اما جواب امام خمینی(ره) چنان دندان شکن بود که باعث حیرت نه تنها وزیرخارجه شوروی که تمام قدرتمندان دنیا شد و آن پاسخ،" نه" بود در برابر بزرگترین قدرت نظامی و اقتصادی دنیا و درنتیجه امام حاضر نشد حتی به خاطر درامان ماندن جان خود و هموطنانشان، ازحمایت مجاهد مردان افغانستان دست بکشند.
امام"ره" علاوه بر اینکه همواره تقویت دل و روح مجاهدان افغانستان بودند و از راههای گوناگون ابراز دلسوزی، محبت و حمایت مینمودند، مبارزین مسلمان این کشور را بت شکن معرفی نموده در رهنمودی، خطاب به سفرای کشورهای اسلامی، در تهران، می گویند: ( ارزش این چریکهای افغانی این است که شکستند آن بت بزرگی که برای ملتها تراشیده بودند که اگر چنانچه کسی به شوروی یک کلمه بگوید باید به فنا برسد... چریکهای افغانستان شکستند آن هیولا و چیزی که برای ملت ها پیش آورده بودند. این عمل شما در اینجا و آن عمل آنها در آنجا ( افغانستان) ارزشش یک ارزشی نیست که ما بتوانیم به میزان در آوریم).
طبعا، تبیین و عمده نمودن چنین مطلبی، آن هم از سوی بزرگترین مرد معاصر، غیر از اینکه موجبات تشویق بیش از پیش مجاهدین را فراهم می کرد، خود نوعی مطرح کردن مردم افغانستان به عنوان الگوی مبارزه و جهاد بود و به شیوه دیگر و به طور غیر مستقیم، باعث جلب توجه ملت های مسلمان برای ایجاد ارتباط با مردم کشور و ارایه کمک های مختلف به مجاهدین افغانستان شده و نیز تاکید موکد بر این بود که: مقابله مردم ما با ابرقدرت شرق، واقعا جهاد الهی بوده و ایستادگی در برابر ارتش تا به دندان مسلح شوروی، برحق، و کشتن دشمن در این جنگ، وظیفه دینی و انسانی و کشته شدن در آن هم، شهادت محسوب میگردد. درحقیقت امام خمینی"ره" در آن زمان، جواب افراد و جریان هایی را در امروز داده اند که به خاطر رسیدن به اهداف استعماری خود، مجاهدین افغانستان را جنگ سالار و یا آتش افروز می خوانند و با تبلیغات زهر آگین شان، قصد مغشوش کردن اذهان عامه را علیه مجاهدت مردم ما دارند. پس مطابق گفته امام خمینی(ره) که برای ما حجت شرعیه است، مردم ما اگر دشمن را کشته اند، غازی و اگر در مقابله با آن، جان داده اند شهیدند، نه جنگ سالار و نه هم جنگ افروز مورد ادعای غربی ها و اجیران داخلی آن ها.
امام خمینی"ره" در طول مبارزات مردم افغانستان و تا لحظه حیات پر برکت شان، نه تنها به یاد مردم این کشور بوده که در اکثر صحبت ها و سخنان شان، حداقل از دنیای اسلام برای مردم و مجاهدین ما راسا و به صراحت طلب استمداد نموده و طبیعی می نماید، همانگونه که خود می اندیشیده، شاید به تمام دستگاههای کشور تحت رهبری خویش( ایران ) دستور داده باشد تا پیگیر این سیاستها بوده و به هر نحو ممکن به مجاهدان و عموما مردم افغانستان کمک شود تا آن ها بتوانند در رهایی کشورشان، توفیق حاصل نمایند که واقعیت امر نیز چنین بود و دنیا، شاهد بود که جمهوری اسلامی ایران در هیچ لحظه ای از تاریخ، مردم ما را نه تنها فراموش نکرده که در بد ترین سختی های دوران جهاد و پس از آن، مجدانه در کنار مردم افغانستان بوده است.
چنانچه اکثر تحلیلگران و آگاهان امور افغانستان و منطقه نیز به این اذعان دارند که: اگر نبود یاری مردم و دولت جمهوری اسلامی ایران با مردم و مجاهدین افغانستان، معلوم نبود که سرنوشت جهاد و مقاومت، به کجا میکشید و چه ضربه های هولناکی را، تمامیت افغانستان متحمل می شد.
امام خمینی(ره) ومهاجرین افغانستان
امام"ره" همانگونه که به یاد مردم داخل افغانستان بوده و همیشه در حمایت از حرکت رهایی بخش اسلامی و ملی افغانها، کوشش بی دریغ نمودهاند از فکر مهاجرین افغانی مقیم ایران که پس از اشغال کشورشان توسط شوروی، به ایران پناه آوردند نیز بیرون نبوده، به مردم ایران توصیه به بر خورد گرم با مهاجرین افغانی و پذیرایی جدی از آنها میکنند و هم به مسئولان مملکتی دستور رسیدگی و کمک به این دسته را میفرمایند.
چنانچه ایشان در بیانات خود خطاب به اعضای بسیج و سپاه می گویند: (آواره هایی که از افغانستان الآن در ایران هستند و مشکلات زیادی دارند..."البته ملت خیلی کمک می کند در همه این امور، لکن اینطور نیست که کمک ملت کافی باشد..." دولت است که متکفل این امور است و مسول این امور است).
و در جایی دیگر طی فرمایشاتی خطاب به نمایندگان اصناف و بازاریان تهران می فرمایند: ( ... و همینطور مهمان هایی که داریم، خوب افغانی هستند، مسلمان هستند یا فرض کنید که عراقی هستند یا بیچاره ها را از خانه های شان دور کردند، مال شان را بردند، خودشان را فرستادند اینجا، خوب باید چه کرد با اینها؟ نباید اینها را پذیرایی کرد؟ ما مسلمانیم، آنها هم مسلمانند، ما باید از آن ها پذیرایی کنیم، خدمت کنیم به آنها و این دولت است که دارد این کارها را می کند).
به طور قطع میتوان گفت که افکار و اندیشه خدایی امام"ره" نسبت به مردم ، مجاهدین داخل و مهاجرین افغانستانی مقیم جمهوری اسلامی ایران و طرح آن ها در قالب دستورات و یا فرمایشات صریح و مکرر، خطاب به مسولین دولت ایران و مردم این کشور، علاوه بر اینکه خط و جهت عمومی و وظایف اساسی ایرانیها را نسبت به مسایل افغانستان، هم در ابعاد سیاسی و انسان دوستانه و هم در قسمت دینی، روشن ساخته، در سطح منطقه و جهان اثرات شگرف و عمیقی را به جا گذاشت و با توجه به محبوبیت آن بزرگوار در میان ملت ها و اثر گزاری عمده ایشان بر مناسبات جهانی، موضوع افغانستان، مجاهدین این کشور و مردم جهاد پرور آن، در مرکز توجه جهانی قرار گرفت وبسیار بسیار به نفع همه جانبه افغانستان تمام گردید.
اینگونه است که امروزه مردم افغانستان، جریانها و دستهجات مختلف، عاشقانه امام را دوست دارند و با آن که شرایط کنونی به گونهای است که شاید از نظر برخی، فضا، مناسب برای ارتباط گرفتن با افکار و اندیشه های آن بزرگوار نباشد اما مردم، بیتوجه به همه موانع و تمام عوامل کینه توز، از هر راه ممکن، عشق و ارادت خویش را به آن امام مستضعف پرور نه تنها کتمان نمی کنند که با حرارت و اشتیاق، بروز میدهند و حتی آنانی که در گذشته، شاید به گونهای، در مسیر عناد با خط امام قرار داشتند و یا به نحوی، خود را دور از حوزه تفکر و اندیشه آن والا گهر گرفته بودند، امروزه سعی مینمایند تا به هر شکلی، جبران مافات نموده دست کم در سالروز ارتحال آن عزیز عروج کرده، سخن بگویند، اظهار نظر نمایند و ابراز عشق و مودت به امام"ره" کنند و در مراسم عزاداریها، بر سر و سینه بکوبند و اشک ندامت بریزند.
یاد آن امام مداوم، روحش شاد و راهش پر رهرو باد.