به گزارش
اسلام تایمز، در یک دهه گذشته مقامهای ارشد آمریکا در مواجهه با قدرت رو به رشد چین، بر خروج از خاورمیانه تأکید می کنند. این در حالی است که چین، خاورمیانه را به عرصه اصلی رقابت خود با آمریکا تبدیل کرده است. توافقنامه عادی سازی روابط میان ریاض و تهران در راستای گرم شدن روابط دو کشور نیست، بلکه بیشتر در چارچوب تمایل چین برای پر کردن خلاء قدرت بر جای مانده از خروج آمریکا قابل تعریف است.
در شرایط کنونی چین تا حدی با نادیده گرفتن تحریم های آمریکا به بزرگترین شریک تجاری ایران تبدیل شده و روابط اقتصادی قابل توجهی با عربستان سعودی برقرار کرده است. به نظر میآید در خاورمیانه جدید تنها چین اراده و اهرم چانه زنی لازم برای تضمین توافق میان دو رقیب قدرتمند منطقه را دارد.
در دوران جنگ سرد از بُعد اقتصادی، سیاسی و نظامی عربستان سعودی متحد و شریک آمریکا بود. روابط راهبردی میان دو کشور به شکست اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان منجر شد. عربستان سعودی در آن دوره با افزایش تولیدات نفتی خود قیمت نفت را تا سطوحی کاهش داد که تلاش نظامی شوروی را با شکست همراه کرد. سعودیها در میدان جنگ در کنار افغان های مورد حمایت ایالات متحده علیه دولت مورد حمایت شوروی در کابل جنگیدند. عربستان سعودی همچنین از رسانه های ضد کمونیستی در اروپا حمایت و پشتیبانی مالی و با نفوذ شوروی در سراسر منطقه خاورمیانه مقابله کرد.
با وجود این، در جنگ سرد امروزی عربستان سعودی برای حفظ جایگاه و موقعیت منطقه ای خود به سمت تعامل با چین گام برداشته است. در واقع متحدان و شرکای آمریکا برای پر کردن خلاء قدرتی که پس از خروج آمریکا به وجود آمده است، چاره ای جز تعامل با چین ندارند.
میانجی گر منطقه ای، نقش جدیدی است که چینی ها مشتاقانه به دنبال آن بودند. اخبار توافق عربستان و ایران در ادامه سفر رسمی شی جین پینگ، رئیسجمهور چین به پادشاهی عربستان در ماه فوریه بازتاب زیادی داشت. هدف شی در این سفر آغاز روند جانشینی ایالات متحده به عنوان شریک اصلی امنیتی و تجاری ریاض بود. چینیها با میانجیگری برای برقراری روابط با ایران موفق شدهاند ارزش بالقوه خود را در این نقش نشان دهند.
در حالی که به نظر میآید ایالات متحده دور شدن از منطقه را ترجیح می دهد و ظاهراً روی تهدید چین تمرکز می کند، چینی ها برای رقابت با ایالات متحده و حفظ منافع خود به سمت منطقه چرخش می کنند.
با این کار پکن به ریاض توافقی ساده پیشنهاد میکند «از همکاری با ما در زمینه هوافضا، دفاع، صنعت خودرو، بهداشت و فناوری بهره ببرید و مهمتر از همه نفت خود را به ما بفروشید و هر تجهیزات نظامی را که میخواهید در کاتالوگ ما انتخاب کنید. علاوه بر این برای ثبات بخشی بازارهای انرژی جهانی با ما همکاری کنید». به عبارت دیگر چینیها معاملهای را به پادشاهی سعودی پیشنهاد میکنند که به نظر میآید از توافق آمریکا و عربستان در ۷۰ سال پیش الگوبرداری شده است که به دنبال ایجاد ثبات در منطقه بود.
چین در شرایط کنونی به ویژه در عرصه تجارت به رقیب منطقه ای قابل قبول برای آمریکا تبدیل شده و تولید ناخالص داخلی این کشور در دهه گذشته تقریباً دو برابر شده و به بیش از 28 تریلیون دلار رسیده است. این میزان تولید ناخالص داخلی پکن را به یکی از بزرگترین، سریعترین و جذابترین بازارهای جهان تبدیل کرده است.
با رشد بازارهای داخلی چین، تجارت این کشور با کشورهای حوزه خلیج فارس نیز افزایش یافته است. در سال 2021 واردات چین از عربستان سعودی بالغ بر 57 میلیارد دلار بود، در حالی که امروز چین 18 درصد از انرژی مورد نیاز خود را تأمین می کند و این تعداد فضای فوق العاده ای برای رشد باقی می گذارد. در عین حال صادرات چین به عربستان سعودی در سال 2021 به 30.3 میلیارد دلار رسید که این رقم با افزایش سفارشات تجهیزات پتروشیمی، صنعتی و نظامی به راحتی می تواند دو برابر شود.
اگر اهرم اقتصادی چین، این کشور را به ضامن معتبر توافق میان ریاض و تهران تبدیل کند، این توافق آشکارا در خدمت منافع پکن است. در حالی که مفاد این توافق محرمانه است، بیانیه منتشر شده در اطلاعیه شامل تعهدات در زمینه مداخله نکردن در امور داخلی سایر کشورها و احترام به حاکمیت است. منصفانه است گمان کنیم ایرانیها به چینیها اطمینان دادهاند دیگر بهطور مستقیم به پادشاهی عربستان حمله نمیکنند و زیرساختهای نفتی این کشور دیگر هدف قرار نخواهند گرفت.
از آنجایی که حفظ ثبات عربستان و جریان ثابت نفت از خلیج فارس مبتنی بر منافع چین است، دلایلی خوبی وجود دارد که اطمینان حاصل کنیم چینی ها تضمین اقتصادی خود را حفظ می کنند. در غیاب تعهد آمریکا برای حفظ ثبات منطقه، چرا نباید به چینی ها فرصت کمک داده شود؟
چین امروز خاورمیانه را عرصه اصلی رقابت قدرت های بزرگ با ایالات متحده می داند. چین با ایفای نقش خود بهعنوان ضامن امنیت منطقهای و جریان آزاد نفت جهانی، نظم امنیتی منطقهای ایالات متحده پس از شوروی را که با هزینههای هنگفتی از نظر پول و جان آمریکاییها و اعراب ایجاد شده بود، به ایران تحویل میدهد.
آنچه سعودیها و شرکای منطقهای آنها دوست دارند از آمریکا ببینند، وضوح بیشتر اولویتهای راهبردی این کشور در منطقه و تعهد این کشور به نظم امنیتی پس از شوروی در خاورمیانه است. سعودی ها به دنبال این نیستند دیگران برای امنیتشان جان خود را از دست بدهند یا از زیرساخت های انرژی خود محافظت کنند. آنها به دنبال شرکایی هستند که بتوانند به آنها کمک کنند تا نیروهای مسلح خود را به منابع و سلاح های مورد نیاز برای محافظت از میهنشان مجهز کنند.
در حالی که اهمیت راهبردی منطقه ممکن است برای طبقه خاصی از سیاست گذاران واشنگتن از بین برود، چینی ها تحمل خیال پردازی ژئواستراتژیک ندارند. آنها مزایایی را که از تضمین نفت جهان ناشی میشود، درک میکنند. در حالی که نظم امنیتی آمریکا در منطقه در 15 سال گذشته متحمل ضربات مختلفی شده است (از خروج از افغانستان و عراق، اجازه دادن به روسیه برای ایجاد جای پایی در مدیترانه شرقی گرفته تا صدور مجوز فعالیت های توسعه طلبانه ایران و برنامه هسته ای آن بهوسیله برجام)، هیچ جایگزین معتبری برای رهبری آمریکا وجود ندارد.
چین رو به رشدی که قادر به میانجیگری برای بهبود روابط ایران و عربستان سعودی است، می تواند به راحتی معادلات را تغییر دهد. این واقعیت که واشنگتن ممکن است ترجیح دهد برای نفوذ در منطقه با چین رقابت نکند، نه خاورمیانهایها و نه آمریکاییها را از عواقب نبردی که به نظر میآید چین مصمم به پیروزی در آن است، محافظت نمیکند.