کشمیر –که حالا قلبِ ملتهب و سؤالِ بیجوابِ شبه قاره است– نام منطقهای در دامنه کوههای هیمالیا و شمال غربی سرزمین هند است که سال ۱۸۴۶ میلادی، تحت حمایت انگلستان و با حاکمیت مهاراجههای هندی، به عنوان یک «ایالت» در هندِ مستعمره انگلستان شکل گرفت. البته این تاریخِ شکلگیری «ایالت» کشمیر به دست انگلستان در هندِ تحت استعمار است و الا اگر قدمت خود «منطقه کشمیر» را در نظر بگیریم، تاریخی کهن دارد، تاریخی به مراتب کهنتر از کشور انگلستان، تا جایی که هرودوت تاریخنویسِ یونان باستان که 425 سال پیش از میلاد درگذشته، از کشمیر یاد کرده است. برای فهم اهمیت تاریخی کشمیر میتوان به آثار ابوریحان بیرونی، دانشمند ایرانی که هندشناس سترگی نیز بود، مراجعه کرد، آثاری که حدود هزار سال پیش نگاشته شدهاند.
اما خوب است تا در این جستار پرتوی بیفکنیم بر زوایایی که اهمیت این منطقه را نمایان میکند. چیزی که بعضاً در تحلیل چرایی اهمیت کشمیرِ هند مغفول میماند، اهمیت مسئله «آب» است. آبِ کشمیر برای سیرابی دشتهای حاصلخیزِ منطقه پنجابِ پاکستان و همچنین هند حیاتی است. رود پُر آبِ «ایندوس» در کشمیر جاری است و هدایت انشعابات آن برای پاکستان، همچون هند، بسیار اهمیت دارد، هر کدام از این دو میکوشند تا سهم بیشتری از این آب ببرند، پس «آب» یکی از دلایل اهمیت ویژه دره سرسبز کشمیر است. برای درکِ اهمیتِ «اختلافات آبی» باید این نکته تاریخی را به یاد آورد که قطع جریان آب در سال ۱۹۴۸ از طرف هند سبب شد، پاکستان با اکراه موافقتنامهاى با هند منعقد نماید و براساس آن از تمام حقوق اساسى خود صرفنظر کند و بپذیرد که بابت آب مصرفى خود از آبی که از طرف هند وارد کشورش میشود، پول بپردازد، البته این «درگیرىِ آبی» در نهایت با کمک وامِ بانک جهانى فیصله پیدا کرد.
از طرف دیگر آنچه بر اهمیت این منطقه میافزاید، «راه ابریشم» است که از کشمیر میگذرد. این راهِ ارتباطی همیشه محلِ توجهِ پاکستان و چین بوده است. چین از سویی همواره با هند اختلاف مرزی داشته است و از سوی دیگر چندین سال است که با پاکستان پیوندهای جدی نظامی و دیپلماتیک برقرار کرده است، از این رو «راه ابریشم» میتواند روابط پاکستان با چین، دوست شمالیاش را تقویت کند و دسترسی بیشتر به «راه ابریشم» در گرو سهم بیشتر از زمین کشمیر است. طرف دیگر ماجرا، هند، نیز قطعاً نمیخواهد این فرصت را به دو رقیب دیرینه خود بدهد.
بر نکات پیش گفته باید افزود، «نقاطی» در کشمیرِ هند وجود دارد که اهمیت «ژئوپلیتیکی» فراوانی برای هند و پاکستان دارد، به عنوان نمونه میتوان به یخچال طبیعی «سیاچن گلاسیر» در منطقه «کاراکورامِ» هند در مرز این کشور با پاکستان و چین اشاره کرد. این نقطه تنها مانع پیوند نیروهای نظامی پاکستان با نیروهای نظامی همپیمانش، چین، است. اگر این دو نیرو در این نقطه به هم بپیوندند سایه قدرت نظامیشان بر کل هند سنگینی خواهد کرد، چیزی که پاکستان و چین بسیار به آن مشتاقاند و هند شدیداً نگران آن است. تمام این دلایل گفته شده کافی است تا پاکستان نگران همیشگی کشمیر باشد و هند هم بهطور متقابل همواره به این منطقه بیش از حد حساس باشد.
برای فهمیدن اهمیت تاریخی و فرهنگی این منطقه برای هند و پاکستان، باید به نکات تاریخیِ پیشگفته بازگردیم و از سوی دیگری به آنان بنگریم. ریشه ماجرا در همان 72 سال پیش است که کشور پاکستان، مستقل از هند، متولد شد و «کشمیر» بین این دو کشور تقسیم و بخشی «کشمیر پاکستان» شد و بخش دیگر هم «کشمیر هند». تقسیمات کشمیر بین هند و پاکستان برای طرفین راضیکننده نبود و چنانکه گفته شد، این نارضایتیِ استمراری تاکنون منجر به جنگهای متعددی بین دو کشور شده است، پس در پندار پاکستانیها، چنانکه در اذهان هندیها، مسئله کشمیر به مهمترین مسئلهای تبدیل شده که با «غرور ملی» دو طرف گره خورده است. در پایان باید گفت، آنچه که در میان کشمکشهای سیاسی دو دولت لطمه دیده است، وضعیت کشمیریهاست، در حالی که آنچه باید در نظر داشت همین مردم کشمیرند.