به گزارش
اسلام تایمز، جنبش اخوان المسلمین مصر را می توان قدیمی ترین و فراگیرترین تشکیلات اسلامی در جهان اسلام دانست. اخوان در طول ۹ دهه فعالیت خود، مراحل و فراز و فرودهای فراوانی را پشت سر گذاشته است؛ اما حتی چند دوره سرکوب گسترده از سوی دولت های مستبد و هم پیمانان منطقه ای آن نیز نتوانسته اخوان را از صحنه سیاسی-اجتماعی مصر حذف کند. جماعت اخوان تلاش کرده تا در تحول و ارتقای گفتمان سیاسی خود در شرایط متفاوت، شیوه های عمل خود در عرصه واقعیت را به گونه ای سازگاری با ماهیت تحولات تحقق یافته در محیط مصر به ویژه طی سی سال اخیر، تطبیق دهد.
ضرورت و اهداف پژوهش
پیدایش سازمان اخوان المسلمین در دهه دوم قرن گذشته، در واقع، پاسخی به محیط بحرانی جامعه مصر و نیاز زمان خود به بازگشت به اسلام اصیل به عنوان تنها مرجع پرکننده خلا فکری جامعه بود. حسن البنا، در مارس ۱۹۲۸، نتیجه طرحی را که سالیان دراز در فکر خود می پرورانند، عملی ساخت و جنبش اخوان المسلمین را بنا نهاد. اخوان در طول دوره ی حیات خود فراز و نشیب های بسیاری را پشت سر گذاشته است.
سرکوب های سهمگین چند سال اخیر گرچه سران باسابقه اخوان مصر را عملا از صحنه حذف کرده است، اما این باعث نمی شود که اخوان را هم تمام شده دانست؛ چراکه به هیچ وجه نمی توان نسل بعدی فعالان اخوان را نادیده گرفت؛ جوانانی که به مرز پختگی رسیده اند و گرچه بخش شایان توجهی از آنان از سر اضطرار، در بیرون مصر به سر می برند، اما با عبرت از گذشته و نگاه به آینده، با جدیت در پی بازخوانی آرمان ها و بازنگری در روش مبارزه و بازآرایی تشکیلاتی خود هستند. شناخت دقیق از اوضاع فعلی اخوان المسلمین و بدنه نیروهای آن و متناسب با آن پیشنهاد راهبردهایی برای سیاستگذاران نظام امری ضروری است که این نگاشته سعی بر تحقق گام هایی از این مساله مهم دارد.
توصیفی از چهره اخوان المسلمین در دوره فعلی
در این قسمت تلاش شده است گزاره های توصیف و تحلیل وضعیت کنونی اخوان ارائه شود و از توصیف ها و انتقادات افراد خود تشکیلات هم، استفاده زیادی شده است.
بی اعتمادی به سران و افول جایگاه تشکیلات اخوان: یکی از نقدهای پرتکراری که به سران و سابقه داران اخوان در میان بدنه عمدتا جوان تر وارد می شود این است که از اوایل دهه هفتاد میلادی، تشکیلات برای آنان از یک وسیله فراتر رفته و خودش تقدس و موضوعیت یافته، مشکلی که این مساله ایجاد کرده است دره ای عمیق میان نسل جوان اخوان و نسل های پیشین که حاضر به کوتاه آمدن از تشکیلات نیستند، پدید آمده است؛ به گونه ای که نسل جوان پسا انقلاب و پساکودتا دیگر حاضر نیست به ساختار هرمی قدرت در اخوان تن دهد؛
جوانان اخوانی: نومیدی از تشکیلات، سکه رایجی در میان نسل جدید جوانان اخوانی شده که این ناامیدی در مواردی کار را به جایی رسانده است که بخشی از این بدنه جوان به دنبال جایگزین هایی برای تنظیم و تشکیلات می شوند. این جایگزینی صرفا در سطح تشکیلات هم باقی نمانده و بر آرمان شهر بدنه جوان نیز اثرگذار بوده است. برخی دوگانه های نسبتا جدیدتر مانند قطبی-اصلاحی نیز به تدریج در اخوان از اهمیت سابقش کاسته شده و در نسل اخیر اصطلاح تقلیدی و ثوری دوگانه درست تری از وضعیت اخوان را نمایش می دهد؛
ضعف ارتباط با سایر معارضان حکومت: با وجود خواست قلبی و تلاش هایی که تاکنون برای ارتباط با سایر جریانات معارض دولت مصر صورت گرفته، اخوان تاکنون نتوانسته در تشکیل صف یکپارچه ای از مخالفان سیسی در میان گروه های غیر اسلامگرا مانند چپ ها و … به موفقیت چشم گیری دست پیدا کند؛
ضعف «امر اجتماعی» در اندیشه و منش اخوانی: امر اجتماعی، یکی از مهم ترین اولویت های شهروندان جهان عرب در سالیان اخیر بوده که جامعه مصر نیز از این قاعده مستثنی نیست. بر این اساس، عدم ادراک ذهنیت مردمی که انقلاب ژانویه ۲۰۱۱میلادی مصر را رقم زدند و اینکه دو بعد سیاسی (دموکراسی) و اجتماعی (عدالت اجتماعی) برای آنان ضریب بیشتری از بعد هویتی صرف(شریعت) داشت، یکی از دلایل مهم سقوط مرسی و شکست اخوان شمرده میشود؛
بحران تامین مالی: بسته شدن بسیاری از پروژه های اقتصادی اخوان در مصر و برخی کشورهای عربی موجب درگیری اخوان با بحران های مالی کمرشکنی شده که دامن گیر طرفداران آن در داخل و خارج مصر نیز شده است. این در حالی است که انتقاداتی نسبت به هزینه های سنگین جماعت در برخی امور کم اولویت از سوی بدنه منتقد به گوش می رسد. این مساله نیز بر فضای بی اعتمادی پیش گفته در مورد سران اخوان افزوده است؛
تقلید از مدل اصلاحی اردوغان و تن ندادن به اقتضائات یک انقلاب تمام عیار: موفقیت های حزب اخوانی عدالت و توسعه در ترکیه آن را تبدیل به یک مدل نمونه برای طیف گسترده ای از اخوانی ها کرده است. فارغ از این که باید توجه داشت که اساسا دستاوردهای مدل ترکی چقدر با آرمان های موسسان اخوان المسلمین انطباق دارد. این عقلانیت مقلدانه ممزوج با عمل گرایی صرفا در دوره اخیر نیز نبوده بلکه در دوران دولت اخوانی در مصر نیز این مساله هویدا بود. نامه نگاری با شیمون پرز، عدم لغو کمپ دیوید، اعتماد مفرط به ارتش مصر، بی توجهی به تغییرات بنیادین نظام قضایی مصر، حرکت در چارچوب دولت مدرن و …. همه از همین رویکرد عمل گرای مقلدانه نشئت میگیرد؛
بحران شناخت اخوان در ایران: بسیاری از سیاستگذاران جمهوری اسلامی تصویری که از اخوان در ذهن دارند، به شدت عقب مانده و قدیمی است. شاید در میان سیاستگذاران ایرانی کمتر کسی باشد که چهره های جدید و جوان اخوانی مانند عصام تلیمه، محمد الهامی، وصفی عاشور ابوزید و … بشناسد. این عدم شناخت از طرف مقابل باعث شده است که تخاطب خوبی نیز با ایشان از طرف لایه های حاکمیتی و تبلیغاتی صورت نگیرد.
توصیه های سیاستی و پیشنهادها
در این بخش به ارائه توصیه هایی به سیاستمداران ایرانی برای تعامل و شناخت بیشتر اخوان ارائه شده است:
تشکیلات اخوان از طرفی عمل گرا و غیرایدئولوژیک عمل کرده و از طرف دیگر نیز به شدت به جایگاه آن حتی در بدنه جوان اخوان آسیب وارد شده است. لذا جمهوری اسلامی نباید به اخوان در سطح تشکیلات به بیش از یک حزب سیاسی البته با همگرایی هایی خاص نظر کند؛
با وجود سیاست زده بودن تشکیلات اخوان و نوع تعامل گفته شده، نباید سختی ارتباط با تشکیلات اخوان، موجب نزدیک شدن ایران به گروههای میانبری مانند حزب الوسط، حزب ابوالفتوح و محصولات پروژه قطری و… شود؛ زیرا عموما این احزاب فاقد کارکرد برای اهداف انقلابی جمهوری اسلامی در منطقه هستند؛
جوانان اخوانی از پرظرفیت ترین گروه های اسلامی برای سرمایه گذاری های بلندمدت و بسط عمق استراتژیک جمهوری اسلامی هستند و حسابشان از سران تنظیم جدا است. ارتباط میان جوانان مومن و حزب اللهی داخل کشور با این بدنه جوان بسیار حائز اهمیت می باشد؛
شاخه اخوان المسلمین در ایران در عین مسائلی که در سال های پس از انقلاب با نظام داشته جریانی عقلانی و اعتدالی بوده و کمتر به حرکات ساختارشکنانه و افراطی روی آورده است. استفاده از این بدنه برای ارتباطات فی مابین به عنوان نمایندگان جمهوری اسلامی- در کنار برادران شیعه- اگرچه گزینه ای متهورانه به نظر می آید اما می توان بدون محافظه کاری های مرسوم این گزینه را فعال کرد؛
اخوانی های ساکن ترکیه و همچنان شبکه های اخوان در دیگر کشورهای عربی و اسلامی دارای ظرفیت های اقتصادی متنوعی هستند که می توان به آن به عنوان یکی از تجربه های موفق نگاه کرد. این ارتباطات می تواند در دور زدن تحریم ها به عنوان یکی از نیازهای ضروری کشور هم به شمار آید؛
جمهوری اسلامی در سطح سیاسیون و حتی فعالین مردمی عمدتا از کشورهای شرقی غافل مانده است. اخوان در این کشورها ظرفیت های پرشماری دارد که بسیاری از بدبینی های منبعث از روحیه عربی در ایشان وجود ندارد. تجربه های مشترک در موضوعات مورد اشتراک مانند پیامبر اعظم(ص) و توهین به ایشان در فرانسه و … در عرصه های مختلف هنری و فرهنگی می تواند موجبات همگرایی های بیشتر طرفین بخصوص در سطح جوانان شود.
جمعبندی
جنبش اخوان المسلمین در طول فعالیت خود با فراز و فرودهای فراوانی رو به رو بوده است اما همچنان در صحنه سیاسی-اجتماعی مصر حضور فعال دارد. سرکوب های چند سال اخیر سبب حذف سران با سابقه اخوان مصر شده و اما جوانان اخوانی در پی بازآرایی تشکیلات خود هستند. در دوره فعلی آنها با مشکلاتی مواجه هستند از جمله بی اعتمادی به سران، بحران تامین مالی و پروژه های اقتصادی، ضعف ارتباط با سایر معارضان. از طرفی جمهوری اسلامی باید تلاش کند تا با شناخت چهره های جدید و جوان اخوانی زمینه ارتباطات بیشتر و سرمایه گذاری بلندمدت را فراهم کند.