به گزارش
اسلام تایمز،
عادی سازی روابط با رژیم آپارتاید اسرائیل یکی از اولویتهای سیاست خارجی برخی از کشورهای عربی حوزه خلیجفارس بوده و هست؛ اما برای رژیم سعودی که دیر زمانی است خود را «امالقرای جهان اسلام» میپندارد و معرفی میکند، شرایط متفاوت است.
از آنجایی که عادیسازی برای رژیم سعودی هزینههای بیشتری دارد سیرِ یک روند تدریجی را میطلبد که توسط این رژیم مدتهاست پیگیری میشود و از طرف دیگر این «ویژه بودن شرایط برای سعودی» بهانهای است برای گرفتن امتیازهای بیشتر از آمریکا. به هر حال، رسانهها و مقامات اسرائیلی بارها و بارها از نزدیک بودن عادی شدن روابط با رژیم سعودی گفتهاند.
احتمالاً وضعیت ناپایدار امروز در روابط آمریکا و عربستان، احتمال پیشرفت دیپلماتیک میان عربستان و رژیم آپارتاید اسرائیل را تحت شعاع قرار میدهد و امتیازگیریهای مد نظر رژیم سعودی از آمریکا را با دشواری روبهرو میکند. البته باید مطمئن بود که مشکلات اخیر این روند را مختل نخواهد کرد. همچنین سعودیها خیلی خوب میدانند که دولت «جو بایدن» در صورت پیوستن ریاض به توافقنامه «ابراهیم»، آن را یک پیروزی سیاسی بسیار مهم برای خود قلمداد خواهد کرد؛
از این رو، آنها چندان عجله و شتابی برای این کار و دادن این خدمت به بایدن ندارند، این وضعیت به ویژه پس از آنکه بایدن «محمد بن سلمان»، ولیعهد سودایی سعودی، را برای کاهش تولید نفت آشکارا توبیخ کرد، پیچیدهتر شده است. برای بن سلمان دولتی از سنخ دولت «دونالد ترامپ» برای کسب این افتخار محبوبتر است. باری، تمام اینها احتمال تأخیر در این عادیسازیِ علنی را میرساند و کوچکترین خللی در اصل آن ایجاد نمیکند که رژیم سعودی و بنسلمان در این خیالاند که عادی کردن روابط با اسرائیل یکی از راهحلهای اصلی مشکلات این رژیم است!
این مورد تنها خلاصه نمیشود به مورد رژیم سعودی، اما باید گفت که این مورد برای سعودی بغرنجتر است. دیگر کشورهای عربی نیز کم-و-بیش به همین سرنوشت دچار هستند و حکومتها در جریان عادیسازی به سمتی حرکت کردند که خلاف جهت مردم و افکار عمومی در این کشورها بود. ماجرای برگزاری جام جهانی در قطر و واکنشهای مردم عربزبان به خبرنگاران اسرائیلی و نیز استقبال آنها از پرداختن به مسئله فلسطین میتواند یک شاهد برای این ادعا باشد. این مسئله به قدری پررنگ بود که رسانههای عبریزبان نیز به طور مفصل به آن پرداختند و اعتراف کردند که در افکار عمومی مردم مسلمان «چیزی به اسم اسرائیل وجود ندارد و هرچه هست فقط فلسطین است».
میتوان گفت که عادیسازیها در مجموع نه برای حکومتهای عربی به ویژه عربستان – در طولانی مدت – مثبت خواهد بود و نه به طریق اولی برای رژیم آپارتاید اسرائیل نتیجه مشت پُرکنی خواهد داشت؛ چرا که رژیمی که از بحرانهای داخلی رنج میبرد نمیتواند بحرانهای خود را با حمایتِ حکومتهایی جبران کند که خود از حمایتِ مردمِ خویش بیبهرهاند.
بررسی اینکه چرا برای رژیم آپارتاید اسرائیل نمیتواند مثبت باشد مجال دیگری میطلبد؛ اما شاید مهمترین علت برای اینکه عادیسازی برای حکومتهای عربی نیز در طولانی مدت مثبت نخواهد بود، این باشد که در روندی خلاف افکار و خواست عمومیِ مردم خود حرکت میکنند و این میتواند در جایی به یک رویارویی جدی برسد و مسلّم است که هیچ حکومتی را نمیرسد که در طولانی مدت بتواند در مقابل مردمش دوام بیاورد.