به گزارش
اسلام تایمز، ژنرال «کنت مکنزی» فرمانده سابق سنتکام در جلسه 31 فروردین 1401 استماع کمیته خدمات دفاعی مجلس نمایندگان آمریکا گفته بود «برای اولینبار بعد از جنگ کره، ما بدون برتری کامل هوایی در حال انجام مأموریت در منطقه هستیم. از این جهت سنتکام اقدامات ضدپهپادی را مهمترین اولویت خود قرار داده است. در این جلسه یکی از سناتورها از مککنزی میپرسد آیا با سپاه پاسداران در عراق برخورد میکنید؟ وی گفته بود امکان برخورد با سپاه وجود ندارد و ما سعی میکنیم حساسیتهای سپاه را کم کنیم و شرایط را عادیسازی نماییم.
در این جلسه یکی دیگر از سناتورها - لیندسی گراهام - میپرسد خب پس برنامهای برای مهار سپاه ندارید و او گفته بود امکان این کار وجود ندارد. «کین»، یکی دیگر از سناتورها پرسیده بود با ایران میخواهید چه کنید و او بدون تأمل گفته بود: «حمایت از دموکراسیخواهان» و بعد در توضیح گفته بود ایران را نمیتوان از طریق اقدامات خارج از مرزها کنترل کرد، اما در داخل ایران نیروهایی وجود دارند که میتوانند ایران را دچار تلاطم کنند و به داخل مشغول نمایند.
جو بایدن نیز در جریان سفر یک هفتهای 22 تا 29 تیرماه به منطقه در پاسخ خبرنگار و مجری شبکه 10 تلویزیون رژیم صهیونیستی که پرسیده بود چه برنامهای برای برخورد با ایران دارید و آیا اقدام نظامی انجام میدهید، گفته بود: «اقدام نظامی علیه ایران اوضاع منطقه را برای ما سختتر میکند و از این رو در یک سال گذشته سطح تنش ما با سپاه در عراق کاهش یافته و ما به وضعیت آرامی رسیدهایم و نمیخواهیم این وضعیت را به هم بزنیم.»
رژیم صهیونیستی در آن زمان اصرار داشت اگر آمریکا نمیخواهد دست به اقدام نظامی علیه ایران بزند، لااقل موضع محکمی علیه آن بگیرد. در آن زمان رسانههای اسرائیلی ادعا میکردند بایدن در جریان سفر به ریاض، برنامه سپر آسمان - ائتلاف آمریکا، اسرائیل و دولتهای عربی - را فعال خواهد کرد اما از داخل کشورهای عربی صدای مخالفت با آن بلند شد؛ مصر و اردن که گمان میکردند بایدن واقعاً دست به اقدام نظامی علیه ایران خواهد زد، عضویت در چنین پیمان یا ائتلافی را رد کردند.
در این میان تیرماه 1401 دولت اردن در موضعی رسمی، امتناع خود از قرار گرفتن در هر طرحی علیه امنیت یک کشور منطقه - ایران - را اعلام کرد. این در حالی بود که وزیر خارجه مصر فروردین 1401 در دیدار جمعی «آنتونی بلینکن» با وزرای خارجه امارات، مراکش، بحرین و رژیم صهیونیستی شرکت کرده بود. البته مجلس نمایندگان آمریکا در 19 خرداد 1401 - و حدود یک ماه پیش از سفر بایدن به منطقه - «لایحه قانونی برای تشکیل سیستم یکپارچه دفاع هوایی» را به تصویب رسانده بود.
براساس لایحهای که بهطور مختصر «قانون دفاع» خوانده شد و توسط سناتور جمهوریخواه «جونی ارنست» ارائه گردید، حداکثر 180 روز پس از تاریخ تصویب این قانون، وزیر دفاع باید استراتژی همکاری با کشورهای وابسته به آمریکا در منطقه شامل اردن، مصر، عربستان، امارات، بحرین و رژیم صهیونیستی را بهمنظور مجهزشدن به یک قابلیت دفاع هوایی و موشکی یکپارچه برای محافظت از قلمرو این کشورها به کمیته دفاعی کنگره ارائه دهد. این قانون مورد حمایت گروه دو حزبی موسوم به «مجمع نمایندگان توافقات ابراهیم» قرار گرفت.
در جریان سفر تیرماه بایدن به منطقه، لایحه صهیونیستی «قانون دفاع» مطرح شد اما با مخالفت مصر، عراق، اردن، کویت، قطر و عمان مواجه گردید و در نهایت وزیر خارجه عربستان نیز اعلام کرد بحث سپر آسمان گمانهزنی رسانهای است و مورد گفتوگو قرار نگرفته است! یکی از مقامات حزب دموکرات آمریکا هم با اشاره به مذاکرات هستهای در وین و دوحه گفت: «در زمان مذاکره با یک دولت مستقر نمیتوان علیه آن اقدام کرد.» اما واقعیت این بود که مواجهه نظامی با ایران نتوانست طرفدار چندانی در مذاکرات دستهجمعی تیرماه ریاض پیدا کند. پیش از این هم بارها هرگونه برخورد نظامی با ایران رد شده بود.
در آن زمان صحبت از PlanB (نقشه و طرح جایگزین) آمریکا میشد و بعضی رسانهها میگفتند اگر ایران در مذاکرات هستهای نرمش نشان ندهد آنگاه از سوی واشنگتن PlanB به اجرا درمیآید. در آن زمان تعداد کمی از تحلیلگران این پلن را به اقدام نظامی ترجمه میکردند و اکثر کارشناسان سیاسی معتقد بودند PlanB استفاده از عوامل داخلی برای بیثباتسازی ایران است. البته در این موضوع شواهد و علائمی وجود داشت.
کمتر از دو ماه پس از اظهارات مکنزی در جلسه استماع مجلس نمایندگان آمریکا و دو هفته پس از تصویب «قانون دفاع» در کنگره آمریکا، جلسهای با محوریت سازمان سیا در لندن برگزار شد و در آن مقامات احزاب کردی مخالف جمهوری اسلامی برای انجام اقدامات تروریستی در غرب ایران - استانهای کردستان، آذربایجان غربی و کرمانشاه - میثاق بستند و چند روز بعد، از مبدأ سلیمانیه تحرکات مرزی علیه ایران شروع شد.
در این زمان رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی 14 خرداد در حرم حضرت امام خمینی - رحمتاللهعلیه - فرمودند دشمنان میخواهند خیابانها را به آشوب بکشند و مردم را در مقابل یکدیگر قرار دهند. حدود سه ماه بعد اغتشاشات در ایران کلید خورد و آمریکاییها با تمام قدرت پای کار آمدند و همه هنجارهای شناخته شده در روابط بینالملل را زیر پا گذاشتند. در این زمان دیگر در اینکه آشوب PlanB است، تردیدی باقی نماند.
آمریکا در این صحنه دچار اشتباه راهبردی شد چرا که گمان میکرد میتواند به قول خودش نیمهساکت ایران را به فریاد وادارد و به اعتراضات شکل میلیونی بدهد اما در عمل حتی اعتراضات 100 هزار نفره هم در کل ایران و در طی حدود 70 روز پدید نیامد. از این رو برای تداوم بخشیدن به اغتشاشات، اجرای کثیفترین و جنایتبارترین اقدامات نظیر به قتل رساندن یک جوان کارگر - روحالله عجمیان - را دنبال کردند و دیوانهوار در رسانههای خود بر تجزیه ایران و به قتل رساندن مأموران انتظامی تأکید کردند اما این اقدامات فقط هزینه آنان را زیاد کرد.
در صحنه اغتشاشات، آمریکا، اروپا و پایگاههای وابسته به آن در منطقه - عربستان، جمهوری آذربایجان، اقلیم کردستان عراق و... - گمان میکردند ایران با شرایط دشوار مواجه شده و ناگزیر به دادن امتیازات میگردد. از اینرو «رابرت مالی» رئیس تیم مذاکرهکننده هستهای آمریکا، «دو هفته پیش از اغتشاشات اخیر ایران به «جوزف بورل» رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفته بود «دو هفته صبر کنید ایران برای دادن امتیازات باورنکردنی راهی ژنو میشود.» همزمان در داخل ایران، عدهای که پیش از این، وابستگی خود به آمریکا را دروغ میخواندند، اغتشاش را نتیجه سرسختی ایران در مذاکرات معرفی کرده و از جمهوری اسلامی میخواستند کوتاه بیاید.
اما ایران معتقد است اگر در این شرایط کوچکترین امتیازاتی بدهد با فشارهای بیشتری مواجه میشود و لذا ایران در این وضعیت، رغبتی به مذاکره نشان نداد. در این میان یک مقام هستهای سابق اروپا که اخیراً بازنشسته شد و هماینک با مؤسسه CSIS آمریکا همکاری دارد، در اواخر شهریورماه گذشته در مذاکره با یک دیپلمات ایرانی گفته بود «نظر شخصی من این است که سطح بازی با ایران عوض شده است. ایران را باید بهعنوان عضوی از کلوب بازدارندگی در نظر گرفت» وی میگوید: «ایران به شیوه زیرکانهای هم قابلیتهای هستهای خود را افزایش داده و هم تنشها را در حد قابلقبولی کنترل کرده است.»
آنچه آمریکا در PlanB انتظار داشت، یک ایران مضطرب و نگران بود و از اینرو عوامل آن در این پلن روی کلیدواژه «کار تمام است» تمرکز کردند و روزنامه با سابقهای مثل نیویورکتایمز و شبکه تلویزیونی نامداری مثل CNN، ایران را با خبرها و تحلیلهای دروغ بمباران کردند. در این میان شبکه CNN برای آنکه به اغتشاشگران بگوید زمان بههم ریختن ایران فرا رسیده، مدعی فوت رهبر عالیقدر ایران شد. آمریکاییها در کنار تشجیع آشوبطلبان، از این طریق میخواستند «اضطراب حداکثری» را به بدنه و رأس جامعه ایران وارد کنند و تن نیرومند «ایران قوی» را منفعل و سست نمایند اما آنچه اتفاق افتاد، آسیبها و هزینههایی بود که به جامعه ایران وارد شد که البته در زمانی نه چندان طولانی قابل ترمیم است.
اما از آن طرف نظام با نشان دادن حداکثر «درایت و هوشمندی» ثابت کرد جنگ ترکیبی از این دست، اگرچه میتواند کشورهای مختلفی را از صحنه خارج کند اما در ذیل قدرت و تابآوری ایران قرار دارد. اعدام اخیر دو عنصر جنایتکار اغتشاشات، نشان داد نظام در داخل، نگرانی ندارد. ایران هزینه را پرداخته و نقشه B آمریکا را خنثی کرده است و هماینک زمان حسابرسی است و کسانی که این ضربتها را وارد کردهاند باید مورد پیگرد اقدامات متناسب ایران قرار بگیرند؛ تا معلوم شود هیچ اقدام ضدایرانی بدون هزینه نیست.