«طلال عتریسی» پژوهشگر مسائل راهبردی منطقه در گفتوگو با مهر با توجه به نقش سردار شهید قاسم سلیمانی در زنده نگه داشتن آرمان فلسطین در ذهن مردم تاکید کرد که سردار شهید قاسم سلیمانی در دو محور اساسی شاخص بود؛ محور اول نگاه استراتژیک و قدرت او بر اشراف و نظارت و تحلیل بر تحولات بود و محور دوم جهاد میدانی او بود. بسیار کم پیدا میشود که این دو محور در یک فرمانده با هم جمع شوند و معمولاً صاحبان دیدگاههای استراتژیک و تجربههای میدانی با یکدیگر متفاوت هستند.
ویژگی و خصوصیت و استثنایی بودن شهید سلیمانی این بود که این دو محور را با هم جمع کرده بود. به این معنا که هنگامی که در جبهههای مختلف مبارزه میکرد و در مقابله با گروههای مختلف و جریانهای نظامی نظیر نیروهای آمریکایی در عراق یا گروه تروریستی داعش در سوریه به مبارزه میپرداخت، دیدگاه راهبردی او به سمت فلسطین بود و معتقد بود تمامی اتفاقاتی که در منطقه روی میدهد، نباید نگاهها را از فلسطین منصرف کند، چرا که این یک دیدگاه راهبردی است. او وقتی به مبارزات خود ادامه میداد، تلاش میکرد تا مانع از این شود که جبهههای مختلف، قدرت محور مقاومت را به خارج از فلسطین بکشاند، به همین علت تلاش مضاعفی به کار میگرفت و خطرات بزرگ و حساسی را به جان میخرید، چرا که با وجود تمامی درگیریهای گسترده در منطقه به موضوع فلسطین اهمیت خاصی میداد.
عتریسی میافزاید: فرماندهان فلسطینی گروههای مختلف مقاومت در خصوص نقش سردار سلیمانی در زمینه تقویت افکار و راهکارهای مقابله و مبارزه با صهیونیستها نظیر تونلها و دیگر وسایلی که نیروهای مقاومت امروز در مقابله با تجاوز رژیم صهیونیستی از آنها استفاده میکنند، صحبت کردهاند. به این ترتیب میتوان گفت سردار سلیمانی موضوع فلسطین را به یک موضوع زنده و عملیاتی تبدیل کرد و همواره در تمامی سخنرانیهای خود و در مواضع مختلف از موضوع فلسطین صحبت میکرد. او هنگامی که با اشغالگران آمریکایی در عراق مبارزه میکرد، تنها به دنبال آزادسازی عراق نبود، بلکه میخواست فلسطین را به موضوع محوری منطقه تبدیل کند. این بدان معنا است که شهید سلیمانی دیدگاه راهبردی در این خصوص داشت و علاوه بر این دیدگاه، تجربه میدانی فراوانی نیز به دست آورده بود که باعث میشد بتواند با جنبشهای مقاومت در فلسطین به درستی تعامل کند. این دیدگاه جمهوری اسلامی ایران است که موضوع فلسطین را موضوع اصلی امت اسلام میداند، چرا که حمایت از فلسطین تکلیف ایران و تکلیف سایر کشورهای امت اسلامی است و شهید سلیمانی فرماندهای برجسته برای تحقق این دیدگاه استراتژیک بود.
وی در پاسخ به این سوال که چرا حاج قاسم سلیمانی به عنوان شهید قدس مطرح است، تاکید کرد که گروههای مختلف فلسطینی به ویژه حماس و جنبش اسلامی به خوبی از نقش سردار سلیمانی در حمایت از آنها برای تشکیل زیرساختهای مبارزاتی و آمادگی آنها برای مقابله با هر نوع تجاوز دشمن صهیونیست آگاهی دارند. همانطور که گفتیم این موضوع برگرفته از دیدگاه ثابت او در خصوص فلسطین و قدس بود که این محورها را آرمان ملی ایران و امت اسلام میدانست. شهید سلیمانی از طریق ارتباط مستقیمی که با گروههای مقاومت و فرماندهی مقاومت در ایران داشت، مسئولیت تأمین و حمایت از این گروهها در اشکال مختلف را دنبال میکرد. او همچنین مأموریت یکپارچهسازی دیدگاههای جنبشهای مقاومت و حتی دولتهای منطقه با وجود واگراییها و اختلاف نظرهای موجود را در پیش گرفته بود و به همین علت به او لقب شهید قدس داده شد. شاید اولین کسی که این لقب را به کار برد، اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس بود که در سخنرانی خود در مراسم تشییع پیکر سردار سلیمانی آن را مطرح کرد که نشان دهنده واقعیتی آشکار در رفتارهای او بود و این ثابت میکرد که شهید سلیمانی ارتباط خوبی با جنبشهای مقاومت و پروژه آزادسازی فلسطین و آزادسازی قدس داشت. قدس اشغالی هم اکنون و طی سالهای گذشته در معرض تلاشهای گسترده برای یهودیسازی و هیمنه یهودیان بر آن قرار دارد. از این منظر میتوانیم تاکید کنیم که این نامگذاری در شکل و مضمون کاملاً با شهید سلیمانی تطابق دارد، چرا که او قدس را قبله استراتژیک دیدگاههای خود نسبت به آزادسازی فلسطین میدانست.
این تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در پاسخ به سوالی در خصوص نقش سردار سلیمانی در تضعیف رژیم صهیونیستی و هژمونی آن در منطقه تاکید کرد: سردار سلیمانی یکی از مهمترین اشخاصی است که در تضعیف رژیم صهیونیستی و حتی تضعیف نفوذ آمریکا در منطقه نقش دارد، او وقتی باعث میشود نفوذ آمریکا در منطقه تضعیف میشود، طبعاً نفوذ رژیم صهیونیستی تضعیف میشود و عکس این موضوع نیز صحیح است.
عتریسی افزود: سردار سلیمانی وقتی در کنار ملت عراق در برابر اشغالگری آمریکایی مبارزه کرد و باعث شکست آمریکا شد، این شکست به معنی تضعیف نفوذ رژیم صهیونیستی بود. از نظر تضعیف مستقیم دشمن صهیونیستی نیز باید گفت که شهید سلیمانی همواره در جنگهای مقابل این رژیم در لبنان در سال ۲۰۰۶ که منجر به شکست رژیم صهیونیستی شد و در جنگهای فلسطین با تأمین آمادگیها و امکانات حمایت از گروههای مقاومت در فلسطین حاضر بود و به این ترتیب آنها طی سالهای گذشته قادر به پایداری شدند و توانستند پروژههای صهیونیستی مبنی بر از بین بردن مقاومت را به شکست بکشاند. اوج این پایداری و پایمردی در عملیات طوفان الاقصی پدید آمد که حجم قدرت مقاومت در فلسطین به ویژه جنبش حماس و جهاد اسلامی و حجم آمادگی و آموزش و تجهیزات و تسلیحات مورد استفاده آنها و اهمیت تونلها را مورد تاکید قرار داده و به این ترتیب نقش محوری شهید سلیمانی در مقابله با رژیم صهیونیستی مشخص شد و به همین نسبت حجم ضعف این رژیم در تمامی سطوح برای افکار عمومی داخل و خارج و همچنین آمریکاییها و اروپاییها مشخص شد.
به گفته این کارشناس ارشد منطقهای همین ضعف بود که باعث شد آمریکا و غرب با حضور مستقیم خود به حمایت از رژیم صهیونیستی بپردازند و این نکته نشان داد که رژیم صهیونیستی ضعیفتر از آن است که بتواند در برابر تحولات بعد از طوفان الاقصی ایستادگی کند. تمامی این دستاوردها نتیجه تلاشهای شهید سلیمانی بود. البته ما در اینجا از تلاشهای ها و شخصیتهای دیگر و گروههای فلسطینی و لبنانی و عراقی، صحبت نمیکنیم؛ بلکه در خصوص نقش شهید سلیمانی صحبت میکنیم.
طلال عتریسی میافزاید: طوفان الاقصی آغاز مرحله جدیدی از درگیری با دشمن صهیونیستی بود، چرا که جنگ آینده مبتنی بر دستاوردهای طوفان الاقصی و ضعفی خواهد بود که دامن این رژیم را گرفته است و بیاعتمادی از سوی غرب نسبت به رژیم صهیونیستی ایجاد شد. به همین علت است که میبینیم بسیاری از شهرک نشینان، سرزمینهای اشغالی را ترک میکنند. این نشانههای واضحی بر ضعف رژیم صهیونیستی است. این ضعف در نتیجه پایداری و ثبات قدم جنبشهای مقاومت در فلسطین و لبنان و عقب نشینی آمریکا در منطقه پدید آمده است. هنگامی که از این موضوع صحبت میکنیم، بلافاصله باید شهید سلیمانی و دیدگاه استراتژیک و تجربههای میدانی و جانفشانیهای بزرگ او برای حمایت و توسعه جنبشهای مقاومت در منطقه را به ذهن بیاوریم.