از طرفی رژیم صهیونیستی خود را آماده حملات زمینی کرده است که هر چند تا این لحظه، زمان دقیقی از حملات خود ارائه نکرده است و تنها گاهی تصاویری از استقرار تانکهای خود در مرزهای نوار غزه مخابره میکند، اما به نظر میرسد کابینه نتانیاهو در به ثمر رساندن این عملیات نگران است.
مهر برای بررسی زمینه و پیامدهای تحولات اخیر در غزه و فلسطین اشغالی گفتوگویی را با پروفسور «
یاشار حاجی صالح اوغلو» رئیس دانشگاه ینی یوزییل استانبول انجام داده که مشروح آن در ادامه میآید:
اسرائیل شرط جدید خود را برای توقف عملیات نظامی اعلام کرده و آن آزادی اسیران و تسلیم شدن حماس است. به نظر شما اسرائیل با وجود اینکه میداند حماس این شرط را رد خواهد کرد چرا آن را مطرح میکند؟
در داخل سرزمینهای اشغالی واکنشهایی به خصوص از سوی خانواده افرادی که توسط حماس به اسارت گرفته شده وجود دارد. حتی به تازگی در اعتراضات خیابانی معترضان در شعارهای شأن خواستار به اسارت گرفته شدن نتانیاهو به جای اسیران صهیونیستی شدهاند. اسرائیل به خوبی میداند که عملیات زمینی در خاک غزه کار آسانی نیست، مهمترین دلیل آن هم تونلهای زیر زمینی حماس در غزه است. هدف اصلی اسرائیل از بین بردن حماس، راندن ساکنان غزه از محل سکونتشان و در نتیجه تصرف کامل این منطقه است. اما آنها میدانند که حمله زمینی کار آسانی نیست و هر وجب از خاک غزه میتواند تبدیل به جبههای علیه خودشان شود. اگر تا به امروز شاهد حضور نیروهای اسرائیلی در خاک غزه نیستیم به این دلیل است که صهیونیستها به دنبال راهی هستند تا با کمترین خسارت جانی و تسلیحاتی، بر حماس پیروز شوند. البته این حملات زمینی میتواند پیامدهای سیاسی و راهبردی نیز داشته باشد. به طوری که درگیری در غزه میتواند بستر گسترش جنگ تمام عیار در منطقه باشد به طوری که –امکان دارد-شاهد تقابل چین و روسیه در مقابل غرب نیز باشیم.
همین مساله واشنگتن را هم نگران کرده است، بایدن هم در خصوص عملی شدن حملات زمینی اسرائیل به غزه مردد است. بایدن اوایل مخالف حمله اسرائیل به غزه بود، اما سپس شاهد در آغوش گرفتن نتانیاهو در فردای
کشتار بیمارستان غزه بودیم که این شرم آورترین تصویر در تاریخ آمریکا محسوب میشود. اما در نهایت آنها در حال بررسی هستند که آیا میتوانند خطر گسترش این جنگ در منطقه و در نهایت درگیریهای جهانی را مدیریت کنند یا خیر.
با توجه به شکستهای آمریکا در منطقه و انتخابات سال آینده ریاستجمهوری، حمایت تمام قد واشنگتن از رژیم صهیونیستی را چگونه میتوان تحلیل کرد؟
آمریکا شکستهایی در منطقه متحمل شده است؛ افغانستان و عراق نمونهای از همین شکستهاست. افکار عمومی هم از این سیاست منطقهای واشنگتن حمایت نمیکند. قطعاً حمایت آمریکا از حملات غزه میتواند واکنشهای جامعه آمریکا را به همراه داشته باشد که مهمترین بستر این واکنشها انتخابات ۲۰۲۴ آمریکاست و مردم این کشور مخالفت خود را در سبد رایشان نشان خواهند داد مگر اینکه تا زمان انتخابات، رسانههای این کشور با توسل به اخبار نادرست شرایط را برای همراهی افکار عمومی با سیاستهای واشنگتن آماده کنند.
به هر حال بهانه نتانیاهو برای حمله به غزه همانند ماجرا ۱۱ سپتامبر است که آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم عراق و افغانستان را اشغال کرد. نتانیاهو هم حماس را بهانه حمله به غزه قرار داده است، اما در اصل تلآویو سودای ایجاد نقشه اسرائیل بزرگ به بهای از بین بردن تمامیت ارضی عراق، سوریه، ترکیه و حتی اگر بتواند ایران را دارد.
البته این نقشه امپریالیسم غربی است که اسرائیل هم دست پرورده همان است. امپریالیسم غربی در شرایط حساس از برخی کشورها به عنوان پایگاه بهره برداری میکند. برای نمونه ارمنستان همانند پایگاهی برای آمریکا محسوب میشود، یونان نیز این گونه است. آمریکا پایگاههای نظامی فراوانی در خاک یونان و جزایر این کشور دارد که من به آن «استعمار ژئوپلتیکی» میگویم. اسرائیل هم نقش پایگاهی برای پیشبرد اهداف آمریکا را دارد حتی بایدن در سال ۱۹۸۶ که هنوز به عنوان سناتور در سیاست واشنگتن فعالیت میکرد گفته بود که «اگر امروز اسرائیل وجود نداشت ما آن را ایجاد میکردیم». بایدن همین سخنش را با همان حافظه ضعیف و فرسوده خود در سفر تلآویو تکرار کرد. همین یک نمونه نشان میدهد اسرائیل برای آمریکا تا چه حد در راستای عملی کردن نقشههایش در منطقه حائز اهمیت است.
با وجود تونلهای ۵۰۰ کیلومتری در زیر خاک غزه، نتیجه حمله زمینی رژیم صهیونیستی از بُعد تکنیکی چگونه خواهد بود؟
نتیجه بخش بودن این عملیات برای اسرائیل بسیار سخت به نظر میرسد، انجام این عملیات کار آسانی برای اسرائیل نیست. شکاف عمیقی نیز در میان صهیونیستها و ارتش این رژیم وجود دارد. از طرفی حماس نیز مانند گذشته نیست. این گروه از فناوریهای پیشرفتهای برخوردار است؛ حماس با سلاحهایی مانند موشک و پهپاد تجهیزات نظامی خود را تقویت کرده است. در کنار این مردم غزه دریافته اند که حق با آنان است و برای احقاق حقشان باید مبارزه کنند. هیچ قدرتی بالاتر از این نیست که بدانی در مسیری که گام برداشته ای حق با تو است.
در کنار تونلها، بزرگترین چالش اسرائیل این است که هنوز نمیداند ارتشی که قرار است وارد مناطق مسکونی غزه شود با چه شرایطی مواجه خواهند شد و امکان دارد در میان کوچه پس کوچه شهر از سوی حماس غافلگیر شوند. حتی هر بنایی را که تخریب کرده اند میتواند تبدیل به جبههای علیه خودشان شود، همین موضوع اسرائیل را در انجام حمله زمینی دچار تردید کرده است.
تحلیل کارشناسان درباره وجود منابع هیدروکربن در دریای مدیترانه به عنوان عاملی مهم در انگیزه حمله رژیم صهیونیستی به غزه و حمایت اروپا از این حملات به دلیل رهایی از وابستگی انرژی به روسیه را چگونه ارزیابی میکنید؟
کاملاً موافقم؛ ژئوپلیتیک انرژی در شرق مدیترانه به دلیل وجود منابع انرژی در این بستر دریایی اهمیت فراوانی پیدا کرده است. من اسم این را «ژئوپلیتیک استعماری» میگذارم.
غرب میخواهد تمامی کشورهای حاشیه مدیترانه تحت حاکمیت آنها باشد. بهار عربی که با خودسوزی یک دستفروش تونسی آغاز شد و فوج فوج به کشورهایی مانند مصر، لیبی و سوریه گسترش یافت در راستای سیاست اروپا و کشورهای غربی بود زیرا این کشورها نیاز داشتند جایگزینی برای انرژی روسیه داشته باشند.
برای همین لازم بود کشورهای حاشیه مدیترانه تبدیل به کشورهای ضعیف و وابسته شوند. برای مثال یک شرکت ایتالیایی منابع عظیم گازی در مدیترانه شرقی را دریافت کرده بود اما این موضوع را بعد از کودتا مصر مطرح کرد. برای همین میتوانیم یکی از دلایل حمایت آمریکا و اروپا از حملات زمینی اسرائیل علیه غزه را همین موضوع عنوان کنیم.
همچنین باید بگویم که اخیراً رئیس سنتکام به سوریه آمد و با پ.ک. ک و ی.پ.گ رزمایشی را برگزار کرد. بدیهی است که این رزمایش علیه ترکیه انجام شد، چون رزمایش علیه دشمن انجام میشود. از این نظر من فکر میکنم PKK و YPG نیز وارد عمل خواهند شد.