به گزارش
اسلام تایمز، در برهه اخیر شاهد درگیریهای مسلحانه در اردوگاه پناهچویان فلسطینی عینالحلوه واقع در جنوب لبنان بودهایم. این درگیریها به قربانیشدن چندین نفر و آوارگی تعداد زیادی از ساکنان این اردوگاه انجامید و ابراز انزجار بسیاری از افراد و گروهها را در پی داشت. رخدادهای عینالحلوه نقش بزرگی در تأمین منافع رژیم صهیونیستی دارد، زیرا توجه فلسطینیان را از دشمن نخست آنان منحرف میکند و آنان را به مناقشات و مشکلاتی که هیچ آوردهای برای مسئله فلسطین ندارد و تنها ملت فلسطین را فرسوده میکند مشغول میکند.
به تازگی ۲ هیئت اعزامی جنبشهای فتح و حماس برای بررسی اوضاع اردوگاه عینالحلوه پس از اتفاقات خونین برهه اخیر این اردوگاه، در سفارت فلسطین در بیروت با یکدیگر دیدار کردند.
این نشست چندین تصمیم را در پی داشت. توقف تمامی اقدامات رسانهای، دعوت از رسانههای خبری جهت رعایت دقت حرفهای و عینی در انتقال اخبار، تأیید تصمیم کمیته اقدام مشترک فلسطین مبنی بر پایبندی کامل بر آتشبس و توافقنامهای که تحت نظارت نجیب میقاتی، نخستوزیر لبنان و با حضور فرماندهان دستگاههای امنیتی طی نشست اخیر در اداره کل امنیت عمومی لبنان حاصل شد از جمله تصمیمات نشست میان هیئتهای اعزامی جنبشهای حماس و فتح بودند.
با توجه به اهمیت این موضوع و درک بیشتر زوایای پنهان این فتنه استثنایی و تأثیرات آن بر منطقه و لبنان، مهر گفتگویی را با نزیه منصور، نماینده پیشین پارلمان لبنان ترتیب داده که شرح آن در ادامه میآید:
اردوگاه عینالحلوه شاهد تحولات امنیتی خطرناکی بوده است، سخنان و دادههایی درباره ورود ستون پنجم دشمن صهیونیستی به این اردوگاه مطرح میشود و نگرانیهایی درباره انتقال این رخدادها به دیگر اردوگاهها وجود دارد. علاوه بر این مواضع نظامی ارتش لبنان به صورت عامدانه مورد هجوم قرار گرفتهاند و یکی از اهالی شهرک الغازیه شهید شده و چندین نفر دیگر نیز زخمی شدهاند. همچنین آتشبسهای شکننده میان طرفهای درگیر نیز به صورت مکرر نقض میشوند. دیدگاه شما درباره رخدادهای اردوگاه عینالحلوه چیست؟
آنچه اکنون در اردوگاه عینالحلوه در حال رخدادن است، به یکباره ایجاد نشده و به درگیری میان چند گروه محدود نیست، بلکه نزاعی بسیار بزرگتر با رنگوبوی منطقهای و فلسطینی است. این رخدادها در حالی به وقوع میپیوندند که دشمن صهیونیستی تحت فشار قرار دارد و ارتش رژیم صهیونیستی از جمله نیروهای زمینی، دریایی، هوایی و نیروهای ذخیره آن با بحران روبرو هستند.
آرزوی ما این بود که حوادث عینالحلوه در داخل اراضی اشغالی میان صهیونیستها به وقوع بپیوندد، اما متأسفانه شاهد آن بودیم که به طور مستقیم در اردوگاه عینالحلوه رخ داد.
باید گفت که اردوگاه عینالحلوه با دیگر اردوگاهها تفاوت دارد؛ زیرا مساحت و تعداد ساکنان بیشتری دارد، در مناطق نزدیک به مرزهای جنوبی لبنان موقعیتی راهبردی را به خود اختصاص داده، به شهر صیدا که مرکز جنوب است و شاید به پایتخت دوم فلسطین در لبنان تبدیل شود چسبیده و بیشتر گروههای فلسطینی در آنجا حضور دارند؛ این موضوع به اردوگاه عینالحلوه اهمیت میبخشد و هر گروهی که بتواند بر این اردوگاه تسلط پیدا کند، میتواند بر تمامی اردوگاهها تسلط پیدا کند.
درگیری همچنان در داخل اردوگاه به ۲ طرف یعنی گروههای مسلح و جنبش فتح محدود است و بسیاری از جنایتکاران و افراد تحت تعقیب و فراری که علیه آنها حکم بازداشت صادر شده است از این درگیریها سو استفاده میکنند.
این اردوگاه اهمیت امنیتی و سیاسی منطقهای دارد؛ از همین روی ما بر این باوریم که درگیری در اردوگاه عینالحلوه و اظهارات محمود عباس در جریان تماس تلفنی وی با نخستوزیر دولت پیشبرد امور لبنان خطرناک است. او میخواهد ارتش لبنان کنترل اردوگاههای آوارگان فلسطینی را در دست بگیرد، اسلحهها را مصادره کند و اردوگاهها ماهیت غیرنظامی پیدا کنند. این موضوع شکبرانگیز و نگرانکننده است.
آنچه در اردوگاه عینالحلوه رخ داده تصادفی یا نتیجه وجود اختلاف میان برخی گروهها یا افراد نیست. چندین بار آتشبس نقض شده و درگیریها از سر گرفته شده است. در حال حاضر آمریکا در حال انجام برخی تحرکات در فضای لبنان است و رژیم صهیونیستی نیز در فلسطین اشغالی در حال یورش به شهرها و روستاهای فلسطین، بازداشت، کشتار، آدمربایی، ویرانسازی و هجوم به قدس است. به جای این که تمرکز روی جنایات دشمن باشد شاهد آن هستیم که تمامی تمرکز رسانهها روی اردوگاه عینالحلوه است؛ این موضوع مؤید آن است که موضوع بسیار فراتر از آن چیزی است که ما میبینیم.
اما در رابطه با دیدار میان فرمانده امنیت عمومی لبنان و گروههای فلسطینی باید گفت که این موضوع -از طریق ارگانهای امنیتی- دولت لبنان را به سوی بررسی موضوع سوق میدهد. معمولاً این اقدام از سوی دستگاه اطلاعاتی ارتش صورت میگرفت. پیام این رخداد آن است که در حلوفصل این موضوع نابسامانی وجود دارد. فرماندهی امنیت عمومی لبنان تنها یک بازیگر سیاسی و میانجی است. بازگشت عزام الاحمد به لبنان و حضور وی در دیدار مذکور به موجب سِمَتی که در تشکیلات خودگردان دارد، به معنای نقشآفرینی سیاسی تشکیلات خودگردان در اتفاقات جاری است. ارتش لبنان تاکنون چه از فاصله نزدیک و چه از فاصله دور وارد این درگیریها نشده است.
اردوگاه عینالحلوه به خودی خود، به دلیل موقعیت راهبردی که دارد کانون تنش است و اگر این اوضاع تداوم پیدا کند آسیب فراوانی برای منطقه در پی خواهد داشت؛ بنابراین باید توجه داشت، احتیاط پیشه کرد، به درگیری پایان داد و جهت خاموشکردن آتش فتنهای که در این اردوگاه شعلهور شده، اقدام کرد.
لبنانیها از ۲ روز پیش با دیدن برپایی فوری چادر در ورزشگاه صیدا در شوک فرو رفتهاند. این موضوع و سرعت برپایی این چادرها انزجار مردمی و سیاسی بسیاری را برانگیخت. مسئولان اعلام کرده بودند که این اردوگاه برای پذیرش آوارگان عینالحلوه و در راستای نگرانی از آسیبدیدن آنان در جریان بمباران، برپا شده اما بر خلاف آن، برای پذیرش آوارگان سوری برپاشده است. با توجه به این نشانهها و توطئهها به ویژه در رابطه با پرونده آوارگان سوری چه خوابی برای لبنان دیده شده است؟ بر اساس گفتههای یکی از وزرای دولت پیشبرد امور لبنان، در سایه تبانی سازمان ملل متحد جهت سرازیرکردن آوارگان سوری به سوی لبنان، چه چیزی در انتظار ماست؟
در عمل این اتفاقات با یک شگفتی بزرگ یعنی برپایی چندین چادر در «النهر الاولی» و مناطق جنوبی همراه بود. برپایی و تجهیز این چادرها با سرعت زیادی انجام شد و ساخت سرویسهای بهداشتی و تأمین برق این اردوگاه با سرعتی بیسابقه به انجام رسید.
این موضوع، جالب توجه است و نشان از آن دارد که پیش از این اتفاقات، برنامه و طرحی برای اجرای آن و برای اسکان پناهجویان در این چادرها وجود داشته است. این موضوع، نه تنها برای صیدا بلکه برای جنوب لبنان، نیروهای بینالمللی، خط امن مقاومت که روزانه در آن هزاران خودرو در حدفاصل بیروت تا جنوب لبنان در تردد هستند، خطری قریبالوقوع را به وجود خواهد آورد.
ممکن است افراد ساکن این اردوگاه برای مسدودنمودن جادهها، تظاهرات یا مشکلآفرینی تحریک شوند. این اقدام چه از روی حسن نیت و چه از روی سوءنیت انجام شده باشد، در هر صورت خطری راهبردی برای منطقه و برای تمامی لبنان ایجاد خواهد کرد؛ چرا که هر اتفاقی در هر منطقه از لبنان به وقوع بپیوندد آثار منفی آن روی مناطق مختلف این کشور، نمود پیدا خواهد کرد، به ویژه آن که جنوب لبنان موقعیت بسیار حساسی دارد و در این منطقه، چاههای نفتی و گازی مشترکی با فلسطین اشغالی وجود دارد. ما به تاریخ آغاز حفاریها بسیار نزدیک هستیم. این اتفاق روی برنامه حفاری تأثیر خواهد گذاشت و اگر با برپایی چادرها و ایجاد مشکلات، جنوب لبنان منطقهای ناامن شود، حفاری به تأخیر خواهد افتاد.
تمامی این مسائل بر لبنان، منطقه، جهان، آینده لبنان و نقش مقاومت در لبنان تأثیرگذار است. بنابراین، اتفاقات جاری، با نیتی خالصانه انجام نشده است. برپایی این چادرها از سوی صلیب سرخ و سازمانهای بینالمللی صورت گرفته، اما اقدام آنان خودجوش و در راستای حقوق بشر نبوده، بلکه جهت انتشار کانونهای تنش در مناطق مختلف لبنان صورت گرفته است.
وقایع اخیر این فرصت را در اختیار آنان قرار داد تا اردوگاهی را در یک نقطه حساس و یک گذرگاه اصلی برای تمام مردم و ارتش لبنان و نیروهای بینالمللی بسازند. اگر حسن نیت وجود داشت چرا این چادرها در منطقه «الخروب» و در مناطق دوردست برپا نشدند؟
در تمامی دنیا هرگاه اتفاقی رخ بدهد مردم را به مناطق دوردست منتقل و نیازهای آنان را تأمین میکنند. در واقع این موضوع یک اتفاق بسیار مشکوک بوده و مؤید وجود رویکرد فتنهانگیزی، بحرانآفرینی و مشکلسازی برای جنوب لبنان و اهالی آن است.
برخی از گروههای سیاسی لبنانی سفر لودریان به لبنان را اقدامی در راستای رفع تکلیف میدانند. در سایه کارشکنی آمریکا و وابستگان آن در لبنان و رد گفتگو از سوی آنان، دیدار لودریان از لبنان چه معنایی دارد؟ چرا با وجود گفتگوهای جانبی میان گروههای سیاسی، نبیه بری، رئیس پارلمان لبنان، این گروهها را به گفتگو دعوت میکند؟
پیش از لودریان، رئیس او یعنی ماکرون به لبنان سفر کرد، با مسئولان لبنانی دیدار کرد و مهلتی برای تشکیل دولت تعیین کرد که این اقدام در زمان خود شکست خورد. این دولت، ۳ بار استعفا داده است؛ نخستین بار آن هنگامی بود که میقاتی استعفا داد و نتوانست دولت خود را تشکیل بدهد، دومین بار زمانی بود که با انتخاب پارلمان جدید باید تشکیل دولت میداد و سومین بار هم زمانی بود که با پایان دوره ریاست جمهوری دولت رسماً مستعفی شد. نخستوزیر یک دولت مستعفی که نتوانسته دولت تشکیل دهد، چگونه میتواند بحران لبنان را مدیریت کند؟
لودریان از سوی دولت فرانسه مکلف شده است. وی تاکنون چندبار به لبنان سفر کرده و موفق نشده است. او میداند که نخواهد توانست بحران ریاست جمهوری لبنان را حل کند. نشانه این موضوع آن است که لودریان در فاصله دیدارهای خود یک یا ۲ ماه مهلت میدهد و دیگر کاری نمیکند. اگر جدیتی وجود داشت این بحران تا این حد به درازا کشیده نمیشد. ماکرون خود نتوانست این مشکل را حل کند پس چگونه شخصی که در دولت فرانسه پست رسمی ندارد میتواند این بحران را حل کند.
به باور من لودریان به دلیل ناتوانی دولت فرانسه در نتیجه شکستهایی که به ویژه در آفریقا متحمل شده و نیز تلاش این کشور برای دستوپاکردن نقشی برای خود در لبنان، نخواهد توانست این بحران را حل کند.
در این میان نباید نقش آمریکا را نیز نادیده گرفت. آمریکا بحرانآفرینی میکند، این بحرانها را تشدید میکند، مقاماتش به این کشور و آن کشور سفر میکنند. واشنگتن، عوامل و عناصرِ فرمانبرداری در هر کشور دارد که برنامههای آن را اجرا میکنند. در نهایت هم آمریکا پس از ایجاد آشوب، نسبت به یافتن راهحلهای برونرفت از آشوب و بحران اقدام میکند!
در رابطه با لبنان میتوان دریافت که آیا آمریکا واقعاً خواهان حلوفصل بحران لبنان از طریق فرستاده قطر که نماینده آمریکا به شمار میرفت بود یا خیر.
از سوی دیگر کمیته پنجگانه نیز هر کدام گروه ویژه خود را در لبنان دارند و نمیتوانند به اتفاق نظر برسند، زیرا آنها در یک سو قرار دارند و وطن ما در سویی دیگر.
دعوت رئیس پارلمان لبنان ازگروههای سیاسی جهت گفتگو، راهحلی مورد پذیرش به سبک لبنان است. در لبنان برنده و بازنده نداریم. به همین دلیل دعوت به گفتگو تاکنون با پیشرفت روبرو بوده است، زیرا بیشتر نمایندگان که دوسوم پارلمان را تشکیل میدهند این دعوت را پذیرفتهاند.