۰
پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۰۹:۱۲

چطور استعمار انگلیس نطفۀ اسرائیل را در غرب آسیا کاشت؟

چطور استعمار انگلیس نطفۀ اسرائیل را در غرب آسیا کاشت؟
در سال ۱۹۱۶ سایکس و پیکو به نیابت از سوی دولت‌های متبوعه خود درباره تقسیم سرزمین‌های خاورمیانه‌ای امپراتوری عثمانی به توافق رسیدند. مناطق این‌گونه تقسیم شد که خطی صاف از کرکوک تا ساحل عکا در اسرائیل کشیده شد. شمال آن یعنی شمال عراق، سوریه و بخش‌هایی از ترکیه و کل لبنان به فرانسه واگذار شد و همین‌طور قسمت‌هایی از قفقاز جنوبی با مشارکت روس‌ها و جنوب خط یعنی بیشتر عراق امروزی، اردن، عربستان و کویت برای انگلیس. مصر که از قبل اشغال شده بود و تحت نفوذ انگلیس بود. یمن و عمان امروزی هم از مدت‌ها قبل محل رفت‌وآمد و کنترل انگلیسی‌ها بود. می‌ماند تکه‌ای که تحت قیمومیت انگلیس بود. یعنی فلسطینی که امروزه می‌شناسیم و تحت اشغال رژیم اسرائیل قرار دارد. منطقه‌ای که درست است که مهاجرت یهودیان به آن از اواسط قرن نوزده با مهاجرت یهودیان یمنی آغاز شده اما هنوز بیشتر بافت آن منطقه را عرب‌ها تشکیل می‌دهند و حداقل در ظاهر سازمان‌دهی تشکیلاتی یا اجباری برای مهاجرت یا اشغال زمین‌ها، حتی باوجود همان مهاجرت‌ها هم وجود ندارد. هرچند که اقدامات دیگری مثل تشکیل صندوق ملی یهودیان یا شکل‌گیری آژانس یهود یا ایجاد کیبوتص‌هایی (جایی تقریباً مثل شهرک) برای زندگی یهودیان دارد، انجام می‌شود که در شماره‌های آینده مفصل به آن‌ها خواهیم پرداخت.

  برای فدراسیون صهیونیسم؛ تقدیم با عشق
در طول جنگ اول جهانی تا سال ۱۹۲۲ که امپراتوری عثمانی داشت از میان می‌رفت، طرف‌های پیروز جنگ با کنفرانس‌ها و معاهدات و پیمان‌هایی مثل معاهده یا توافق سایکس پیکو، ورسای، کنفرانس صلح پاریس یا سان رمو برای خود قلمرو جدیدی از میراث عثمانی تعریف می‌کردند. در این میان انگلیس طبق ادعایی که بعدها کردند؛ یعنی به دلیل سابقه حضور یهودیان در فلسطین، برای تشکیل دولت یهودی، این منطقه را پیشنهاد دادند.

در واقع اعلامیه بالفور در نوامبر ۱۹۱۷،  از موافقت‌نامه سایکس‌پیکو ناشی شد، ولی اهمیتش از این منظر که نطفه چه اتفاقی را گذاشته حتی مهم‌تر بود. نکته کمتر به آن پرداخته شده در تاریخ این است که هرچند این نامه به روتچیلد و فدراسیون جهانی صهیونیسم نوشته شده است؛ اما همان‌طور که گفتیم در حلقه‌های ابتدایی شکل‌گیری این جنبش اسم یا حرفی از بازگشت به غرب آسیا یا تصرف فلسطین (منطقه غربی شامات) نیست. حتی بیانیه بالفور و کوچ به خاورمیانه مخالفانی هم در آژانس یهود و هم در میان صهیونیست‌های یهودی داشته است.

اما متن نامه نشان از یک هماهنگی و همراهی با برخی افراد موافق هم دارد. چه آن که بعدتر طبق اسناد آژانس یهود معلوم می‌شود که اقداماتی برای اسکان یهودیان و ایجاد محله‌هایی و مناطقی مثل آنچه که در اروپا شاهدش بودیم، برای یهودیان شکل بگیرد. یعنی راستای یک تعامل مشورتی با مسیحیان انگلیس و آمریکا در دوره ۲۰ساله از ۱۸۹۷ (زمان برپایی کنفرانس بال سوئیس که جنبش صهیونیسم شروع به فعالیت کرد) این اعلامیه صادر شده و با به‌کارگیری اهرم‌های مالی، سیاسی و دیپلماتیک خود، فرایند صدور اعلامیه بالفور را تکمیل کردند.

  حتی بالفور هم ذات آن‌ها را می‌دانست
حتی در ابتدای امر نیز، جدای از برخی یهودیان، خود بالفور هم انگار راضی به اسکان یهودیان در نقطه‌ای (هرجا) برای تشکیل دولت نبوده است. در مورد این مخالفتِ اولیه بالفور با یهود، عبدالوهاب المسیری با استناد به مقدمه بالفور بر کتاب تاریخ صهیونیسم، اعتراف بالفور به وایزمن را بدین شرح می‌آورد که «بالفور اعتقاد داشت یهودیان هر قدر هم که وطن‌پرست و غرق در زندگی ملی باشند، وجودشان در هیچ کشوری به مصلحت آن کشور نیست. باتکیه‌بر این مقدمات بود که بالفور به قانون بیگانگان مصوب سال‌های ۱۹۰۳ تا ۱۹۰۵ روی آورد. هدف این قانون محدودکردن ورود یهودیان ییدیشی به انگلیس بود. این موضع وی باعث شد کنگره هفتم صهیونیسم در 1905 او را به باد انتقاد گیرد و اظهارات او را دشمنی آشکار با تمامی ملت یهود نامد. روزنامه‌های انگلیس هم به او حمله‌ور شدند.» اما در جایی دیگر بالفور این گفته خود را نقض می‌کند و درعین‌حال معتقد است: «صهیونیسم خواه بر حق باشد و خواه بر باطل، خیرخواه و نیکوکار باشد یا بدذات و شرور، درهرحال ریشه‌های عمیقی از تعالیم گذشته، نیازهای کنونی و آرمان‌های آینده غربی دارد و ازاین‌رو اهمیت آن از تمایلات و آمال هفتصد هزار عرب ساکن این سرزمین بیشتر است.»

  سرانجام شد آنچه قرار بود بشود
بلافاصله پس از صدور اعلامیه بالفور در تاریخ دوم نوامبر ۱۹۱۷، وزارت خارجه انگلیس، شعبه ویژه‌ای جهت تبلیغ اهداف صهیونیست‌ها تأسیس کرد که این شعبه تحت نظارت اداره اطلاعات وزارت خارجه و با کارگردانی یک مبلغ کهنه‌کار صهیونیست به نام آلبرت هیامسون وظیفه جلب‌توجه یهودیان ساکن فلسطین و سایر نقاط جهان را به‌سوی اهداف صهیونیست‌ها بر عهده گرفت. با اشغال بیت‌المقدس در ۹ دسامبر ۱۹۱۷ و ورود ژنرال سِر ادموند آلنبی در ۱۱ دسامبر، آخرین سنگر مسلمانان علیه قوای انگلیس اشغال شد و شعبه تبلیغات وزارت خارجه انگلیس فعالیت‌های خود را دوچندان کرد. از سوی دیگر با صدور اعلامیه بالفور،  داوطلبان خدمت در لژیون یهود به‌عنوان شاخه نظامی از یهودیان در ارتش انگلیس افزایش یافت. لژیونی که بعدها در شکل‌گیری گروه‌های شبه‌نظامی یهودی برای ترور، به‌خصوص همین انگلیسی‌ها، نقش مهمی داشت گروه‌های نظامی‌ای که سنگ بنای اولیه موساد و ارتش رژیم اسرائیل شدند.

 
مرجع : روزنامه فرهیختگان
کد مطلب : ۱۱۸۷۵۱۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

پیشنهاد ما