در دنیای امروز، تولید کالاها و خدمات اغلب در چندین کشور و منطقه انجام میشود. کریدورها نقش حیاتی در اتصال بخشهای مختلف این زنجیره ارزش ایفا میکنند. مواد اولیه در یک منطقه استخراج میشوند، در منطقهای دیگر فرآوری میگردند و سپس در نقطهای دیگر به محصول نهائی تبدیل میشوند. کریدورها این فرآیند را با کمترین هزینه و بالاترین کارایی ممکن میسازند. به این ترتیب، کسبوکارها میتوانند از مزیتهای نسبی مناطق مختلف بهرهمند شده و در بازارهای جهانی رقابت کنند.
علاوه بر اهمیت اقتصادی، کریدورها ابزاری قدرتمند برای اعمال نفوذ ژئوپلیتیکی هستند. کشورهایی که کنترل کریدورهای استراتژیک را در دست دارند، میتوانند موقعیت خود را در منطقه و جهان تقویت کنند. از این رو، توسعه کریدورها همواره با رقابتهای سیاسی و اقتصادی همراه است. بسیاری از کشورها تلاش میکنند مسیرهای تجاری را به سمت خود هدایت کنند تا منافع سیاسی و اقتصادی بیشتری کسب کنند. در این میان، دیپلماسی و همکاریهای بینالمللی نقشی کلیدی در توسعه پایدار کریدورها ایفا میکنند.
توسعه کریدورها با موانع متعددی روبهرو است. یکی از مهمترین این موانع، نیاز به سرمایهگذاری کلان در زیرساختهاست. ساخت جادهها، خطوط ریلی، بنادر و فرودگاهها هزینههای هنگفتی را طلب میکند و مستلزم همکاری نزدیک دولتها و بخش خصوصی است. هماهنگی میان کشورهای مختلف در زمینه مقررات و استانداردهای حملونقل نیز چالشی دیگر به شمار میآید. علاوهبر این، مسائل امنیتی مانند تروریسم میتوانند تهدیدی جدی برای کریدورها باشند. موضوعاتی نظیر مالکیت زمین و جابهجایی جمعیت نیز باید در فرآیند توسعه این مسیرهای حیاتی مدنظر قرار گیرند.
در آینده، انتظار میرود کریدورها نقشی حتی مهمتر در توسعه جهانی ایفا کنند. پیشرفت در فناوریهای حملونقل موجب کارآمدتر و سریعتر شدن این مسیرها خواهد شد. فناوریهایی نظیر هوش مصنوعی و اتوماسیون نیز میتوانند به بهبود مدیریت و عملیات لجستیکی کمک کنند. از سوی دیگر، با گسترش تجارت الکترونیک، تقاضا برای حملونقل سریع و مطمئن کالاها افزایش مییابد. در این زمینه، کریدورها به عنوان زیرساختهای اساسی تجارت الکترونیک، نقشی محوری ایفا خواهند کرد.
اصطلاح «جنگ کریدورها» به رقابت فزاینده میان کشورها و بلوکهای منطقهای برای کنترل و بهرهبرداری از مسیرهای تجاری کلیدی اشاره دارد. این رقابت تنها به ابعاد اقتصادی محدود نمیشود، بلکه جنبههای ژئوپلیتیکی و امنیتی نیز در آن دخیل هستند. در این میدان رقابت، کشورها از ابزارهایی نظیر سرمایهگذاری در زیرساختها، ایجاد اتحادهای استراتژیک و استفاده از اهرمهای سیاسی بهره میبرند تا قدرت و نفوذ خود را تحکیم بخشند.
ابعاد کلیدی جنگ کریدورها
رقابت اقتصادی: این بُعد اصلی جنگ کریدورهاست. کشورها تلاش میکنند تا مسیرهای تجاری را به سمت خود هدایت کنند و از طریق عوارض ترانزیت، ارائه خدمات لجستیکی و افزایش حجم تجارت، منافع اقتصادی کسب کنند. این رقابت میتواند منجر به جنگ قیمتها، تلاش برای جذب سرمایهگذاری خارجی و ایجاد بازارهای جدید شود.
رقابت ژئوپلیتیکی: کنترل بر کریدورها
نه تنها مزایای اقتصادی دارد، بلکه میتواند نفوذ سیاسی یک کشور را نیز افزایش دهد. کشورهایی که بر مسیرهای کلیدی کنترل دارند، میتوانند بر دیگر کشورها فشار وارد کنند و در مذاکرات بینالمللی از قدرت بیشتری برخوردار شوند. به عنوان مثال، کشورهایی که در مسیر کریدورهای انرژی قرار دارند، میتوانند اهرمهای سیاسی قابل توجهی داشته باشند.
رقابت امنیتی: در برخی موارد، جنگ کریدورها میتواند بُعد امنیتی نیز داشته باشد. کشورها ممکن است برای تضمین امنیت مسیرهای تجاری خود، اقدام به استقرار نیروهای نظامی یا افزایش همکاریهای امنیتی با متحدان خود کنند. این امر میتواند منجر به افزایش تنشها و ایجاد بیثباتی در منطقه شود.
جنگ نرم: علاوهبر ابزارهای اقتصادی و نظامی، کشورها ممکن است از ابزارهای جنگ نرم برای پیشبرد اهداف خود در جنگ کریدورها استفاده کنند. این ابزارها شامل تبلیغات، دیپلماسی عمومی و ارائه کمکهای توسعهای به کشورهای مسیر کریدورها میشود. هدف از این اقدامات، جلب حمایت افکار عمومی و ایجاد روابط دوستانه با کشورهای همسایه است.
دنیای کریدوری
تا به امروز دهها کریدور در جهان پیشنهاد شده و یا به مرحله اجرا رسیدهاند اما دو تا از مهمترین کریدورهای که در جهان هم اکنون رونمایی شدهاند 1- ابتکار یک کمربند یک جاده چین و 2- دالان اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا میباشد.
ابتکار کمربند و جاده (BRI)، که در ابتدا با نام «یک کمربند، یک جاده» شناخته میشد، یک پروژه زیرساختی و سرمایهگذاری عظیم است که توسط دولت چین به رهبری «شی جین پینگ» در سال 2013 مطرح شد. این ابتکار، یک شبکه گسترده از مسیرهای تجاری، زیرساختهای حملونقل و پروژههای انرژی را در سراسر آسیا، اروپا، آفریقا و فراتر از آن در بر میگیرد. هدف اصلی این طرح، افزایش ارتباطات و همکاری اقتصادی بین کشورهای مختلف از طریق سرمایهگذاری در زیرساختها مانند جادهها، راهآهنها، بنادر، فرودگاهها، خطوط لوله و شبکههای ارتباطی است.
این پروژه در دو مسیر اصلی سازماندهی شده است: «کمربند اقتصادی جاده ابریشم» که یک مسیر زمینی است و از طریق آسیای مرکزی به اروپا میرسد، و «جاده ابریشم دریایی قرن بیست و یکم» که مسیر دریایی از طریق اقیانوس هند و دریای مدیترانه است. این پروژه گسترده یک ابتکار بلندپروازانه است که شامل دهها کشور و صدها پروژه میشود و هدف آن تحول اقتصاد جهانی و شکلدهی مجدد ژئوپلیتیک و مقابله با آمریکا است.
چین اهداف متعددی را از طریق ابتکار کمربند و جاده دنبال میکند که در اینجا به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
1- یکی از اهداف اصلی ابتکار کمربند -جاده، گسترش تجارت بینالمللی و توسعه اقتصادی چین و کشورهای ذی نفع بوده است. با ایجاد مسیرهای تجاری جدید و تسهیل حملونقل کالا، چین دسترسی به بازارهای جدید را افزایش داده و فرصتهای رشد اقتصادی را برای خود و کشورهای شریک فراهم میکند.
2- به سرمایهگذاری در زیرساختهای کشورهای در حال توسعه کمک میکند. با ساخت جادهها، راهآهنها، بنادر و سایر زیرساختها، چین نه تنها زیرساختهای مورد نیاز خود را تقویت میکند، بلکه کشورهای دیگر نیز از بهبود اتصال و دسترسی به بازارهای جهانی بهرهمند میشوند. این امر منجر به رشد اقتصادی و کاهش فقر در این کشورها خواهد شد.
3- چین دومین اقتصاد برتر جهان است و هر کشوری در این سطح نیاز دارد که نفوذ سیاسی خود را در جهان گسترش دهد برای مثال آمریکا از طریق نظامی این نفوذ را در جهان دنبال میکند اما در مقابل چین از ابزار اقتصادی برای افزایش بهره میبرد. با سرمایهگذاری در کشورهای مختلف و ایجاد وابستگی اقتصادی، چین میتواند جایگاه خود را در نظام بینالملل ارتقا دهد و به عنوان یک قدرت جهانی تاثیرگذارتر عمل کند. این امر به ویژه در مناطق کلیدی مانند آسیای مرکزی، آفریقا و اقیانوس هند اهمیت دارد.
4-این ابتکار به چین فرصتی میدهد تا روابط دیپلماتیک خود را با کشورهای مختلف تقویت کند. با ارائه پروژههای زیربنایی و سرمایهگذاریهای اقتصادی، چین میتواند روابط دوستانهتر و پایدارتری با سایر کشورها ایجاد کند و از حمایت آنها در مسائل بینالمللی بهرهمند شود. همچنین چین به دنبال ترویج رویکرد چندجانبهگرایانه در امور بینالملل است. این رویکرد به معنای همکاری با کشورهای مختلف برای دستیابی به اهداف مشترک است و در مقابل یکجانبهگرایی آمریکا میباشد.
آمریکا از همان ابتدا نسبت به ابتکار کمربند و جاده چین (BRI) با دیده تردید نگریست و این ابتکار را تهدیدی جدی برای نفوذ آمریکا میدانست بخصوص که چین با ایجاد فرصتهای اقتصادی و توسعه کشورها برعکس آمریکا که در اکثر مواقع با حملههای نظامی خرابی به بار آورده است، نگاهها را توانسته به نفع چین تغییر دهد. در پاسخ به این ابتکار، آمریکا به خصوص در دوره ریاست جمهوری «جو بایدن» مجموعهای از اقدامات دیپلماتیک، اقتصادی و استراتژیک را به کار گرفته است تا نفوذ خود را حفظ کرده و با چالشهای ناشی از ابتکار کمربند- جاده مقابله کند.
به همین روی در اجلاس گروه هفت در سال 2021، آمریکا و متحدانش ابتکار «ساخت جهانی بهتر» (Build Back Better World- B3W) را معرفی کردند. این ابتکار که بعداً به «شراکت برای زیرساخت جهانی و سرمایهگذاری» تغییر نام داد و به عنوان جایگزینی برای ابتکار کمربند- جاده چین طراحی شده است. این ابتکار آمریکا هدفش ارائه کمک مالی و فنی به کشورهای در حال توسعه برای ساخت زیرساختهای پایدار است کاری که آمریکا در زمان جنگ سرد برای مقابله با شوروی پیشین در قاره اروپا، ژاپن و کره جنوبی کرد. طرح «مارشال» (Marshall Plan) که بهطور رسمی با نام برنامه بازیابی اروپا (European Recovery Program) شناخته میشود. این طرح پس از جنگ جهانی دوم توسط آمریکا برای بازسازی اقتصادی و اجتماعی کشورهای اروپایی اجرا شد. هدف اصلی طرح «مارشال»، بازگرداندن ثبات اقتصادی به اروپا، جلوگیری از گسترش کمونیسم و تقویت اتحادهای غربی بود.
یکی از نتایج برنامه «ساخت جهانی بهتر» ایده شکل گیری کریدوری اقتصادی- ژئوپلیتیکی از آسیا به اروپا بود که چند هدف اصلی را دنبال میکرد هند به عنوان پرجمعیتترین اقتصاد جهان که -در همسایگی چین قرار دارد و رقیب سنتی پکن محسوب میشود بتواند با ایجاد کریدوری دست بالا را نسبت به چین پیدا کند.
2- کشورهای همپیمان آمریکا در خاورمیانه طی سالهای اخیر به دلیل پیمانهای اقتصادی و حتی نظامی رابطه خوبی با چین پیدا کرده بودند و منجر شده بود تا نفوذ واشنگتن بر آنها کم شود و به همین خاطر باید کریدوری شکل میگرفت تا این کشورهای عربی دوباره زیر پرچم آمریکا باشند.
3- رژیم صهیونیستی باید جایگاه بالایی پیدا کند و بتواند به تنهائی بدون کمکهای همیشگی آمریکا در منطقه غرب آسیا تبدیل به یک قدرت شود و این کریدور میتوانست جایگاه رژیم صهیونیستی را بهبود دهد. به همین روی کریدوری به نام «دالان اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا» که به اختصار «IMEC » شناخته میشود که یکی از مهمترین طرحهای زیرساختی و ژئوپلیتیک جهان در سالهای اخیر است رونمایی شد.
این ابتکار در سپتامبر ۲۰۲۳ در نشست گروه ۲۰ (G20) با همکاری آمریکا، هند، اتحادیه اروپا، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، رژیم صهیونیستی و سایر کشورها معرفی شد. هدف این پروژه ایجاد یک کریدور اقتصادی است که هند، خاورمیانه و اروپا را از طریق شبکهای از خطوط ریلی، جادهای، دریایی و مخابراتی به هم متصل کند.
همان طور که گفته شد آمریکا جایگاه بالایی برای رژیم صهیونیستی در نظر گرفته بود. فلسطین اشغالی به دلیل موقعیت جغرافیایی خود که در کناره شرقی دریای مدیترانه قرار دارد و میتواند دروازه ورود به اروپا باشد، نقش مهمی در «کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا» (IMEC) ایفا میکند.
در واقع آمریکا میخواست رژیم به عنوان یک پل ارتباطی بین خاورمیانه، دریای مدیترانه و اروپا جای بزند تا به عنوان یک مرکز مهم ترانزیتی و تجاری در این کریدور ایفای نقش کند.
اهداف«IMEC» فراتر از اهداف اقتصادی است و ابعاد سیاسی و ژئوپلیتیکی قابل توجهی دارد. این طرح به تقویت روابط آمرکیا با متحدان خود در اروپا، خاورمیانه و آسیا میشود و همچنین این کریدور به دنبال آن است که نفوذ چین و ایران را کم کند و یک محور جدید در روابط بینالملل بسازد.
یکی از مهمترین چالشهای« IMEC »برای ایران، ایجاد مسیرهای تجاری جایگزین است که ایران را دور میزند. در حال حاضر، ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی خود، نقش مهمی در ترانزیت کالاها بین آسیا و اروپا ایفا میکند. با ایجاد این کریدور، نقش ترانزیتی ایران کمرنگ میشد و مسیرهای جدیدی برای حملونقل کالاها ایجاد میگردید که از ایران عبور نمیکرد. ایران به دلیل موقعیت استراتژیک خود، همواره از اهمیت ژئواکونومیکی برخوردار بوده است. با ایجاد این کریدور، این اهمیت ممکن بود کاهش یابد، زیرا کشورهای دیگر میتوانستند مسیرهای تجاری جایگزین را جایگزین مسیرهای عبوری از ایران کنند. این امر میتواند تاثیر منفی بر قدرت اقتصادی و نفوذ ژئوپلیتیکی ایران داشته باشد.
با این حال با آغاز طوفان الاقصی در اکتبر 2023، یک رویداد مهم و تاثیرگذار در منطقه بود که پیامدهای گستردهای بر سیاست، امنیت و اقتصاد خاورمیانه داشته است. این رویداد تاثیرگستردهای بر روی « IMEC» داشت زیرا یکی از اهداف آمریکا ذیل این پروژه عادی سازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی بود که با آغاز طوفان الاقصی سیاست آمریکا ناکام ماند. همچنین آمریکا همیشه به دنبال آن بود که رژیم را یک جریزه ثبات در غرب آسیا معرفی کند اما این طوفان نشان داد که این غده سرطانی جایی در خاورمیانه ندارد و در ضمن بسیاری از کشورهای عربی حل مسئله فلسطینیان را پیش شرط اساسی برای گفتوگوهای عادی سازی دانستهاند و برخی هم کلا پروژه عادی سازی روابط را به کنار گذاشتهاند.
کریدورهای انرژی:
شاهراههای حیاتی برای تأمین انرژی جهانی
اما سخن از کریدور در ابتدا در حوزههای انرژی شکل گرفت. با افزایش مصرف انرژی در جهان، بحت کریدورهای انرژی در اقتصاد اهمیت یافت.
کریدورهای انرژی به شبکههایی از خطوط لوله، خطوط انتقال برق و مسیرهای حملونقل دریایی اطلاق میشود که برای انتقال انرژی (نفت، گاز، برق) از مناطق تولید به مناطق مصرف مورد استفاده قرار میگیرند. این کریدورها نقش حیاتی در تأمین انرژی جهانی دارند و به عنوان شاهراههای اصلی انتقال منابع انرژی عمل میکنند. اهمیت و جایگاه این کریدورها در دنیای امروز به دلایل مختلف بسیار بالاست.
کریدورهای انرژی نقش مهمی در حمایت از توسعه اقتصادی دارند. با تأمین انرژی پایدار و قابل اطمینان، این کریدورها به رشد صنایع، افزایش تولید و ایجاد اشتغال کمک میکنند. دسترسی به انرژی ارزان و پایدار، سرمایهگذاری را تشویق کرده و به توسعه مناطق مختلف کمک میکند. به همین خاطر کشورهای مصرفکننده انرژی سعی میکنند تا با کشیدن خطوط لوله گاز و نفت تضمین انرژی خود را پایدار کنند.
کریدورهای انرژی به ابزارهای ژئوپلیتیکی قدرتمندی تبدیل شدهاند. کشورهایی که کنترل مسیرهای کلیدی انرژی را در دست دارند، از نفوذ و قدرت قابل توجهی در صحنه بینالمللی برخوردار هستند. این امر باعث ایجاد رقابت و تنش بین کشورها برای کنترل این مسیرها شده است. کریدورهای انرژی میتوانند به عامل تعیینکنندهای در روابط بینالملل تبدیل شوند.
کشورهایی که به انرژی وارداتی وابسته هستند، ممکن است در روابط خود با کشورهای تأمینکننده انرژی، محتاطانهتر عمل کنند. همچنین، کشورهایی که مسیرهای انرژی را کنترل میکنند، میتوانند از این اهرم برای پیشبرد اهداف سیاسی خود استفاده کنند.
برای مثال قطع یا محدود شدن گاز روسیه به اروپا، بهویژه پس از بحران اوکراین، پیامدهای گستردهای برای اقتصادهای اروپایی به همراه داشته است. بخصوص برای آلمان که بزرگترین اقتصاد اروپا و یکی از وابستهترین کشورها به گاز روسیه، بیشترین آسیب را از این بحران متحمل شده است. کاهش عرضه گاز روسیه منجر به افزایش قیمت انرژی در سراسر اروپا شد. در سال ۲۰۲۲، قیمت گاز طبیعی در اروپا بیش از ۴۰۰٪ افزایش یافت و هزینههای زندگی مردم به شدت افزایش پیدا کرد و نرخ تورم در منطقه یورو به بالاترین سطح در چند دهه اخیر رسید (بیش از ۱۰٪ در برخی کشورها).
در این میان آلمان که بزرگترین قدرت اقتصادی اتحادیه اروپا است بیشترین آسیب را دید، پیش از جنگ، بیش از ۵۵٪ از گاز مصرفی آلمان از روسیه تأمین میشد.
این گاز نه تنها برای تولید برق، بلکه بهعنوان ماده اولیه در صنایع شیمیایی و خودروسازی نیز حیاتی بود. با قطع گاز روسیه، رشد اقتصادی آلمان به شدت کاهش یافت. در سال ۲۰۲۳، اقتصاد آلمان به مرز رکود نزدیک شد و تولید ناخالص داخلی (GDP) به دلیل کاهش تولید صنعتی، ضربه شدیدی خورد تا جایی که در سال ۲۰۲۲، تولید صنعتی آلمان حدود ۴٪ کاهش یافت و بسیاری از شرکتهای آلمانی به دلیل هزینههای بالای انرژی، فعالیتهای خود را به کشورهایی دیگر منتقل کردند که انرژی ارزانتری در اختیار داشتند. مهمترین کریدورهای نفتی جهان را میتوان 1- تنگه هرمز دانست، این تنگه یکی از مهمترین کریدورهای نفتی جهان است و محل عبور بخش قابل توجهی از نفت خاورمیانه به بازارهای جهانی است. تنگه هرمز به عنوان شریان حیاتی انرژی جهان، به دلیل اهمیت استراتژیک و حساسیت ژئوپلیتیکی، همواره مورد توجه بوده است. هرگونه اختلال در عبور و مرور کشتیها از این تنگه، میتواند تاثیرات مخربی بر بازارهای جهانی نفت داشته باشد.
2- تنگه مالاکا، این تنگه واقع در جنوب شرقی
آسیا، مسیر اصلی عبور کشتیهای نفتکش به سمت بازارهای شرق آسیا، به ویژه چین، ژاپن و کره جنوبی است. تنگه مالاکا نیز به دلیل حجم بالای ترافیک دریایی و اهمیت اقتصادی، یکی از مهمترین نقاط استراتژیک حملونقل نفت به شمار میرود.
3- تنگه باب المندب، این تنگه واقع در جنوب دریای سرخ، مسیر اصلی عبور کشتیهای نفتکش از خلیج عدن به کانال سوئز و دریای مدیترانه است. تنگه باب المندب به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی و قرار گرفتن در نزدیکی مناطق بیثبات، از اهمیت بالایی برخوردار است.
4- خط لوله باکو-تفلیس-جیهان (BTC) این خط لوله، نفت خام دریای خزر را از طریق آذربایجان، گرجستان به بندر جیهان در ترکیه منتقل میکند. جالب اینجاست بیشتر نفت رژیم صهیونیستی توسط این خط لوله تامین میشود و در صورت قطع صادرات نفت از این لوله شرایط وخیمی برای رژیم ایجاد میشود.
کریدورهای گازی در جهان اهمیت بیشتری دارند و به دلیل سهولت جابهجایی خطوط لوله گاز بیشتری در جهان کشیده شده است. مهمترین خطوط لوله گاز در ادامه شمرده میشود.
1- خط لوله نورد استریم (Nord Stream)، این خط لوله، گاز طبیعی روسیه را از طریق دریای بالتیک به آلمان و سایر کشورهای اروپایی منتقل میکند. نورد استریم به دلیل حجم بالای انتقال گاز و تاثیرگذاری بر بازار انرژی اروپا، از اهمیت بالایی برخوردار است. با این حال به دلیل جنگ روسیه – اوکراین میزان صادرات گاز از این لوله بسیار کم شده است.
2- خط لوله ترانسآدریاتیک (TAP)، این خط لوله، گاز طبیعی آذربایجان را از طریق ترکیه، یونان و آلبانی به ایتالیا منتقل میکند. این خط لوله بخشی از کریدور گاز جنوبی است که هدف آن کاهش وابستگی اروپا به گاز روسیه است.
3- خط لوله گاز از خلیجفارس به اروپا؛ طی دو دهه اخیر، کشورهای اروپایی که به دنبال تنوع بخشی به انرژی خود بودهاند بارها سعی کردهاند تا خطوط گازی از خلیجفارس به اروپا بکشند تا وابستگی خود را به روسیه کاهش دهند. با این حال شرایط خاورمیانه و همچنین تحریمهای آمریکا بارها مانع آن شده بود. سران واشنگتن به هیچ وجه نمیخواستند که گاز ایران به عنوان 5 کشور تولیدکننده برتر گاز به اروپا برود و با سنگ اندازی جلوی ساخت خط لوله از ایران به اروپا به این قاره ضربات شدیدی را وارد کردند.
با این حال با روی کار آمدن رژیم تروریستی جولانی در سوریه آمریکا میتواند به یکی از اهداف خود از طریق ترکیه برسد. یکی از پیشنهاداتی که همیشه دولت مردان آنکارا به دنبال ان بودهاند کشیدن خط لوله از قطر به ترکیه از طریق سوریه بوده است و نکته مهم این است که این خط لوله نباید از ایران رد شود با اینکه ایران خط لوله گاز با ترکیه دارد و بارها به ترکیه و کشورهای اروپایی پیشنهاد داده تا گاز قطر و دیگر کشورهای منطقه خلیجفارس از ایران عبور کند.
با این حال دولت ترکیه که حامی اصلی رژیم تروریستی جولانی است همیشه در سودای کشیدن خط لوله گاز از قطر به ترکیه بوده اما تا زمان حضور دولت قانونی «بشار اسد»، این دولت اجازه نداد که سوریه تبدیل حیاط خلوت آمریکا و ترکیه شود و بارها با آن مخالفت کرد. اما با روی کار آمدن این رژیم تروریستی امکان آن به وجود آمده و طرحهایی برای کشیدن این خط لوله آغاز شده است.
ایران در چهار راه جهانی
ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی استراتژیک خود، بهعنوان پلی میان شرق و غرب و همچنین شمال و جنوب، نقش کلیدی در کریدورهای حملونقل و انرژی منطقهای و بینالمللی ایفا میکند. این کریدورها اهمیت فراوانی در توسعه اقتصادی، گسترش تجارت و افزایش جایگاه ژئوپلیتیکی ایران دارند.
مهمترین کریدوری که هم اکنون در ایران اجراست، کریدور شمال – جنوب میباشد. کریدور بینالمللی شمال-جنوب (International North-South Transport Corridor یا INSTC) یک مسیر ترانزیتی چندوجهی است که با هدف اتصال کشورهای هند، ایران، روسیه و اروپا ایجاد شده است.
این کریدور بهعنوان جایگزینی کارآمد برای مسیرهای حملونقل سنتی، از جمله کانال سوئز، طراحی شده و نقش مهمی در تجارت بین آسیا، خاورمیانه، قفقاز، روسیه و اروپا ایفا میکند. ایده ایجاد این کریدور در سال 2000 میلادی توسط روسیه، هند و ایران مطرح شد و توافقنامه بین این سه کشور برای اجرای این پروژه به امضا رسید. بعدها کشورهای دیگری مانند جمهوری آذربایجان، ارمنستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکیه، اوکراین، بلاروس و عمان نیز به این پروژه پیوستند. هدف اولیه این کریدور ایجاد یک مسیر تجاری کارآمد و سریع بین هند و روسیه بود، اما با گذشت زمان، اهمیت آن برای اتصال آسیای جنوبی به اروپا و سایر مناطق نیز بیشتر شد.
با تکمیل این کریدور زمان حملونقل به حدود ۱۵-۲۰ روز کاهش مییابد، در حالی که مسیر سنتی از طریق کانال سوئز حدود ۳۰-۴۵ روز زمان میبرد. همچنین هزینه حمل کالا از این مسیر حدود ۳۰٪ ارزانتر از مسیرهای دریایی سنتی است.
منابع مورد استفاده:
1-کتاب دسترسی جهانی چین نویسنده سوشنگ ژائو
2- ارتباط بینهایت: چگونه میتوان کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا را ایجاد کرد؟ نویسنده آلبرتو ریزی
۳- و منابع دیگر