۰
چهارشنبه ۷ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۰۹:۵۵
گزارش «القدس العربی»؛

واکاوی انتصابات مرموز ترامپ

واکاوی انتصابات مرموز ترامپ
پس از انتخاب مجدد دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده و پیروزی جمهوری‌خواهان در کسب اکثریت کنگره و سنا، جامعه اسرائیل به‌ویژه حامیان و نخبگان راست افراطی صهیونیست خوشحال شدند. شهرک‌نشینان نیز با امیدواری چشم‌انتظار تحولی جدی در پیشبرد پروژه «سرزمین کامل اسرائیل» بودند. این سرور اسرائیلی‌ها با اعلام اسامی افرادی که ترامپ برای تصدی پست‌های کلیدی دولتی منصوب کرده بود، بیشتر شد؛ به‌ویژه کسانی که مسئولیت‌های مرتبط با امنیت ملی و تأثیرگذار بر اسرائیل و خاورمیانه را برعهده گرفتند. 
 
بیشتر این افراد، به مواضع راست‌گرایانه افراطی اسرائیل باور دارند و سیاست‌های جنگ، اشغالگری، شهرک‌سازی، تجاوز و توسعه‌طلبی را تأیید می‌کنند. آنها همچنین دیدگاه‌های تقابلی شدیدی نسبت به ایران و هر کسی که «دشمن اسرائیل» تلقی شود، دارند و در برابر مخالفان سیاست‌ها و اقدامات جنایتکارانه اسرائیل، موضع‌گیری تهاجمی اتخاذ می‌کنند.
 
گمانه‌زنی‌ها افزایش یافته است و رسانه‌ها مملو از تحلیل‌هایی درباره سیاست‌های احتمالی ترامپ شده‌اند؛ آیا راه دولت پیشین خود را ادامه خواهد داد؟ یا اینکه سیاست‌هایش به‌کلی تغییر خواهد کرد و مسیری مخالف سیاست‌های دولت بایدن در پیش خواهد گرفت؟ شاید هم تنها اصلاحات جزئی بر سیاست‌های کنونی اعمال کند؟ یا آنکه سیاست‌هایش به‌گونه‌ای بی‌ثبات و غیرقابل پیش‌بینی خواهد بود و به تمایلات شخصی رئیس‌جمهور یا توصیه آخرین مشاوری که به سخنانش گوش داده است، بستگی خواهد داشت؟ در نهایت، تحولات واشنگتن چگونه بر اوضاع فلسطین و خاورمیانه تأثیر خواهد گذاشت؟
 
پیش‌بینی سیاست‌های ترامپ دشوار است، زیرا این‌بار با قدرتی به مراتب بیشتر به کاخ سفید بازمی‌گردد و اختیاراتی بی‌سابقه در اختیار دارد؛ حتی بر اساس معیارهای آمریکایی که به رئیس‌جمهور اختیارات گسترده‌ای در زمینه‌های مختلف اعطا می‌کنند. ترامپ با اکثریت قاطع انتخاب شده است و تسلط تقریباً کامل بر حزب جمهوری‌خواه دارد؛ حزبی که اکثریت کرسی‌های سنا و مجلس نمایندگان در اختیارش است. علاوه بر این، وی در دوره پیشین ریاست‌جمهوری اش، اکثریتی محافظه‌کار در دیوان عالی کشور منصوب کرده بود.
 
اختیارات وسیع، قدرت بی‌مانند و نبود موانع و تعادل‌های سنتی، به ترامپ آزادی بیشتری برای تصمیم‌گیری و تعیین سیاست‌ها می‌دهد؛ آزادی‌ای که در دهه‌های اخیر کمتر رئیس‌جمهوری از آن برخوردار بوده است. به نظر می آید ترامپ از این موقعیت آسوده خود بهره‌برداری خواهد کرد. اگر رؤسای جمهور را به سه دسته تقسیم کنیم؛ آنهایی که قدرت دارند و بخشی از آن را به‌کار می‌گیرند، کسانی که در حدود اختیاراتشان عمل می‌کنند و افرادی که تمایل دارند از مرزها فراتر روند؛ ترامپ بی‌تردید به دسته سوم تعلق دارد.
 
اینکه پیش‌بینی سیاست‌های ترامپ دشوار است، به معنای بی‌برنامگی یا بلاتکلیفی‌اش نیست. در حقیقت، ابرهای حقیقی و توهمی در حال کنار رفتن هستند و جهت‌گیری‌های رئیس‌جمهور
جدید با انتصاب‌هایش در دولت آینده‌اش به شکلی آشکار و فاجعه‌بار در حال نمایان شدن است.

 
اگر برخی ترامپ را شخصیتی دمدمی‌مزاج می‌دانند، به نظر می آید این «تغییر و تحول» وی به سمت مشخصی و در همان مسیر باقی مانده است. این موضوع به‌ویژه در مورد فلسطین و خاورمیانه کاملاً آشکار است، زیرا وی حامیان جنگ، پشتیبانان شهرک‌سازی و اشغالگری را در مناصب کلیدی امنیت ملی منصوب کرده است؛ مقام‌هایی که تأثیر مستقیمی بر منطقه دارند. اگر عده‌ای تصور می‌کنند ترامپ مبهم است، انتصاب‌هایش تمام ابهامات را از بین برده و این توهم را که ممکن است رویکردی متعادل‌تر از سیاست‌های خصمانه دوره نخست خود علیه عدالت برای ملت فلسطین در پیش گیرد، نابود کرده است. حقیقت اینکه همه نشانه‌ها حاکی از آن‌ هستند ترامپ در دوره دوم خود بدتر از دوره نخست خواهد بود.
 
در یکی از برنامه‌های رادیویی به صحبت‌های فردی گوش می‌دادم که با تمام قوا از شهرک‌سازی، اشغالگری و پروژه الحاق کرانه باختری دفاع می‌کرد. گمان کردم وی یکی از افراطی‌ترین شهرک‌نشینان است، اما گفت تصمیم‌گیرنده نیست و صرفاً سیاست‌های رئیس‌جمهور را اجرا می‌کند. سپس مشخص شد وی مایک هاکبی، سفیر جدید آمریکا در اسرائیل است؛ فردی که از لحاظ دیدگاه‌ها و ادبیات به هیچ‌وجه تفاوتی با اسموتریچ، وزیر افراطی اسرائیلی ندارد. هر دو از همان واژگان و عبارت ها استفاده می‌کنند و مواضعشان کاملاً یکسان است.
 
سفیر آمریکا در اسرائیل شاید مهم‌ترین انتصاب دولت آینده ترامپ نباشد، اما این سمت به‌طور سنتی و تاریخی دقیق‌ترین بازتاب سیاست دولت آمریکا نسبت به اسرائیل است. همواره هویت و گرایش‌های سفیر، نمایانگر خط‌مشی دولت واشنگتن بوده است؛ زمانی که سیاست دو دولتی مورد حمایت بود، سفیری منصوب می‌شد که به این راه‌حل باور داشت و هنگامی که ایالات متحده به فرایند صلح روی می‌آورد، سفیر با اعتقاد و شور و شوق آن را پیش می‌برد. در دوره پیشین ترامپ، دیوید فریدمن که نقش کلیدی در تدوین «معامله قرن» ایفا کرد، سفیر آمریکا در اسرائیل بود. وی پس از پایان مأموریتش از این طرح عقب‌نشینی، کتابی منتشر و در آن از «دولت یهودی از نهر تا بحر» دفاع کرد.
 
سفیر جدید نیز همان دیدگاه‌ها را دارد و به نظر می آید حتی با «معامله قرن» موافق نیست. برای آنانی که نگران بازگشت «معامله قرن» هستند، نشانه‌ها حاکی از آن است باید انتظار شرایطی حتی بدتر را داشته باشند. اسرائیل ابتدا از احتمال انتصاب انزواطلبانی در دولت ترامپ که به دنبال کاهش مداخله آمریکا در امور جهانی و تمرکز بر موضوعات داخلی بودند، نگران بود، اما با اعلام اینکه ترامپ در پست‌های حساس حامیان اسرائیل و پشتیبانان جنگ‌هایش را انتخاب کرده است، این نگرانی به خوشحالی بدل شد.
 
درباره انتصاب سفیر جدید آمریکا، ایلی گرونر مدیرکل سابق دفتر نخست‌وزیری اسرائیل گفت: این خبری فوق‌العاده و وی فردی با ارزش‌های متعالی، دوستدار اسرائیل و پشتیبان آن است. اینکه وی نخستین سفیری است که منصوب شده، اهمیت و اولویت اسرائیل
را برای دولت جدید آمریکا نشان می‌دهد.
 
انتصابات ترامپ همه در مسیری مشخص قرار دارند و هیچ‌گونه توازن یا تعدیل در آنها دیده نمی‌شود؛ وزیران امور خارجه و دفاع، مشاور امنیت ملی، سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد، رؤسای نهادهای امنیتی و فرستاده ویژه به خاورمیانه همگی و بدون استثنا از حامیان اسرائیل، سیاست‌های راست‌گرای افراطی، جنگ‌طلبی، شهرک‌سازی، اشغالگری، مخالفان صلح عادلانه و منتقدان سرسخت ایران هستند. بنابراین، هیچ توهمی برای امیدواری نسبت به این دولت باقی نمی‌ماند. همان‌گونه که ضرب‌المثلی می‌گوید، «از خار، انگور نمی‌چینی» و مزرعه‌ای از خارها پیش روی ماست، بدون حتی یک تاک انگور.
 
دولت کنونی آمریکا شریک کامل جنگ نابودی و ویرانی گسترده در غزه است و به نظر می آید ترامپ حتی اگر بخواهد نیز نتواند در حمایت نظامی، سیاسی و اقتصادی از اسرائیل از جو بایدن، رئیس جمهور کنونی آمریکا پیشی بگیرد. دولت بایدن مقادیر عظیمی از تسلیحات، مهمات و تجهیزات نظامی در اختیار اسرائیل قرار داده، کمک‌هایی بیش از ۲۰ میلیارد دلار به آن ارائه و سپر دیپلماتیکی برای این رژیم در شورای امنیت و تمام مجامع بین‌المللی ایجاد کرده است.
 
به‌طور کلی، به نظر می آید دولت آینده ترامپ سطح حمایت از جنگ اسرائیل را حفظ، اما در دو حوزه حمایت بیشتری ارائه خواهد داد؛ یکی در کمک به تحقق اهداف توسعه‌طلبانه اسرائیل و دیگری در زمینه بهره‌برداری از نتیجه جنگ. همچنین به نظر می آید ترامپ تلاش‌های گسترده‌تری برای به حاشیه راندن موضوع فلسطین که امروز توجه جهانی زیادی را به خود جلب کرده است، انجام خواهد داد.
 
زمانی که از سفیر جدید آمریکا در اسرائیل درباره موضع واشنگتن نسبت به الحاق بخش‌هایی از کرانه باختری به اسرائیل پرسیده شد، پاسخ داد، این الحاق تصمیمی اسرائیلی است. وقتی دوباره از وی پرسیدند، آیا از این اقدام حمایت می‌کند، با قاطعیت گفت: البته.
 
شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد بحث بر سر الحاق مناطقی گسترده‌تر از آنچه در دولت نخست ترامپ برنامه‌ریزی شده بود، در جریان است. به‌طوری‌که رئیس شورای شهرک‌نشینان پس از دیدار با نتانیاهو گفت: فرصتی تاریخی پیش روی ماست. مسیر آینده برای اعمال حاکمیت (الحاق) دیگر آن چیزی نیست که در چارچوب معامله قرن مطرح شده بود؛ واقعیت پس از هفتم اکتبر 2023 تغییر کرده است.
 
به نظر می آید دولت جدید آمریکا هیچ قصدی برای محدود کردن کابینه نتانیاهو در زمینه جنگ‌های نابودگرانه، گسترش شهرک‌سازی و طرح‌های الحاق ندارد. در ادامه حمایت‌های بی‌قید و شرط از اسرائیل، جمهوری‌خواهان در کنگره و سنا حملات خود را علیه دادگاه‌های بین‌المللی کیفری و دادگستری و نیز نهادهای سازمان ملل متحد شدت بخشیده‌اند تا از هرگونه پیگرد یا مجازات اسرائیل و رهبران آن جلوگیری کنند.  حتی ممکن است این دولت اشغال بخش‌هایی از غزه به وسیله اسرائیل را بپذیرد و مانعی بر سر راه شهرک‌سازی یا الحاق این مناطق ایجاد نکند. به‌طور خلاصه، انتخابات آمریکا برگزار شد و ملت فلسطین نخستین قربانی آن بودند.
مرجع : راهبرد معاصر
کد مطلب : ۱۱۷۵۱۱۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما