امنیت لازمه پیشرفت جامعه و پیشبرد اهداف ترسیم شده در حوزههای مختلف است. اهمیت این گوهر ارزشمند تا جایی است که هیچ حکومت و دولت و مسئول عاقل و مدبری اجازه نمیدهد ذرهای خلل به امنیت جامعه و زندگی مردم وارد شود. این امنیت از نقطه صفر مرزی تا مرکز کشور و از شهرهای بزرگ تا روستاهای کوچک مورد تاکید و مراقبت است تا کسب و کار، زندگی، جان و مال و آسایش مردم و جامعه کمترین آسیبی از سوی مخلان امنیت نبیند. در مسیر تحقق این مهم، از یکسو قوانین بازدارنده و محکم تهیه و تصویب شده و از سوی دیگر به حافظان امنیت اجازه و امکانات اجرای قانون و تامین امنیت داده میشود. حفظ این امنیت و محافظت از جامعه و مردم در برابر مخلان امنیت آنچنان حیاتی و مهم است که حافظان امنیت تا پای جان در راه مبارزه با عوامل ناامنی ایستادگی میکنند و در کشورمان بارها شاهد رشادتها و جانبازی جوانان مدافع امنیت بودهایم.
رهبر انقلاب هفته گذشته در دیدار با خانواده شهدای امنیت با تبیین اهمیت امنیت فرمودند: «هرجا امنیت و حافظان امنیت نباشند، شرارت هست؛ این قاعده کلّی است. لذاست که حوزه مأموریت این جوانان عزیز ما که در بخشهای مختلف امنیّت مشغول فعالیتند، بسیار وسیع است... یک نفر در مرز شرارت میکند، یکی در داخل خیابان شرارت میکند، یکی با راهزنی در خانه و مغازه این و آن شرارت میکند، یکی با شایعهپراکنی شرارت میکند، یکی با ارتکاب قتل شرارت میکند، یکی با قاچاق مواد مخدر شرارت میکند یا با قاچاق سلاح شرارت میکند؛ اینها همه شرارت است؛ هر کسی در مقابل هر کدام از این شقوق و امثال اینها بِایستد، عنوان «حافظ امنیّت» و «پاسدار امنیّت» بر او صادق است و این افتخار بزرگ شامل حال او است. در همه این حوادث، این عزیزان هستند که سینه سپر میکنند و به پیشواز خطر میروند و کار میکنند.»
رشادتها و ایستادگی نیروهای امنیتی و انتظامی کشورمان در برابر کسانی که به روشهای مختلف قصد ناامن کردن مرزها یا داخل کشور را دارند باعث شده است به فضل الهی با همه تهدیدات و ویژگیهای پیرامونی و انگیزه دشمن در ناامن ساختن کشور، ایران ما جزو امنترین کشورها محسوب شود، نعمت بزرگی که دوست و دشمن به آن اذعان و اعتراف دارند.
اما در کنار امنیت به شکل معمول و ملموس، جنبه دیگری از امنیت در سالهای اخیر بیش از پیش موضوعیت و جلوه پیدا کرده است که اهمیت آن از امنیت فیزیکی مرزها یا شهرها و معابر کمتر نیست. این جنبه مهم و زیربنایی امنیت، «امنیت روانی جامعه» است که به ویژه در سالهای اخیر و گسترش فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بیشتر مورد تهدید قرار گرفته است.
گاه شایعه سازیها در بستر مجازی در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و...، گاه انتشار ناقص یا اشتباه یک خبر یا تحلیل، گاه ترویج و القای حس ناامنی یا ناتوانی و بیچارگی، گاه دانسته یا ندانسته بازی در زمین دشمن در بستر مجازی و... میتواند برهم زننده امنیت روانی جامعه شود.
این موضوع مهم بارها مورد تذکر و تاکید رهبر انقلاب قرار گرفته است. ایشان در دیدار اخیر با خانواده شهدای امنیت نیز با تاکیدی بیشتر به مسئله امنیت روانی جامعه پرداخته و فرمودند: « یک نکته مهم در باب امنیت مسئله «امنیت روانی» جامعه است که کمتر به این توجّه میشود؛ امنیت روانی جامعه؛ یعنی دچار اضطراب نکردن مردم، دچار ترس و تردید نکردن مردم؛ این[طور] است دیگر؛ این خیلی مهم است. بعضیها با خبری که میدهند، با تحلیلی که میکنند، با تفسیری که از وقایع میکنند، در مردم تردید ایجاد میکنند، ترس ایجاد میکنند؛ این از نظر خدای متعال مردود است؛ قرآن صریح است در این معنا؛ قرآن صریح در این معنا است: لَئِن لَم یَنتَهِ المُنافِقونَ وَ الَّذینَ فی قُلوبِهِم مَرَضٌ وَ المُرجِفونَ فِی المَدینَة؛ «مرجفون» یعنی همینها. «مرجفون» یعنی کسانی که در دل مردم اضطراب ایجاد میکنند، ترس ایجاد میکنند؛ اگر چنانچه اینها از این کارشان دست برندارند، خدای متعال به پیغمبر میفرماید: لَنُغریَنَّکَ بِهِم؛ تو را مأمور میکنیم که به سراغ اینها بروی و مجازاتشان کنی. اینقدر این مسئله امنیت روانی مهم است. مرجفون همان کسانی هستند که امنیت روانی جامعه را به هم میزنند، شایعهسازی میکنند؛ بعضیها از روی غرض، از مسائل گوناگون تحلیلهای غلط ارائه میدهند.»
این تاکید بر روی مجازات و تمشیت برهمزنندگان امنیت روانی جامعه در صورت دست بر نداشتن از این خطا، گواهی بر اهمیت موضوع و مطالبهای از دستگاههای مرتبط قضائی و امنیتی و انتظامی است تا جدیتر از همیشه به این عرصه ورود پیدا کنند. همانطور که در برابر هر گونه تجاوز به حریم امنیت کشور از مرزها تا مناطق مختلف جای هیچگونه تعلل و مماشات نیست؛ در حوزه امنیت روانی هم نمیتوان و نباید ذرهای غفلت کرد. اگر در یک حادثه امنیتی در یک گوشه کشور با یک حوزه اثر محدود همه ظرفیتها برای مقابله و خنثی کردن آن به میدان میآید، در حوزه تهدید امنیت روانی جامعه که مرز و محدوده نمیشناسد و گاه با یک شایعه یا دروغ یا تحلیل اشتباه بخش عمدهای از جامعه در شهرها و روستاها و مناطق مختلف دچار نگرانی و بار منفی روانی میشوند به مراتب باید جدیتر برخورد کرد. اگر در یک عملیات تروریستی یک تله انفجاری در یک نقطه کاشته میشود در حوزه امنیت روانی جامعه این تله آسیب رسان میتواند در ذهن و روح تک تک مردم کاشته شود.
البته وقتی از مقابله با مخلان امنیت روانی جامعه در فضای مجازی و البته رسانهای سخن میگوییم این به معنی مخالفت با اظهار نظر و محدود کردن آزادی بیان در چارچوب قانون نیست؛ همچنان که بسیاری از افراد هم اکنون در فضای مجازی و رسانههای مختلف آزادانه اظهار نظر میکنند و حضور فعال و پررنگ دارند اما با رعایت قانون و پرهیز از آسیب به امنیت روانی مردم، بنابراین منظور برخورد با کسانی است که نه یک بار و اتفاقی و از روی ناآگاهی به انتشار مطلبی نادرست یا برهم زننده امنیت روانی جامعه اقدام میکنند که آنها نیز باید مورد تذکر و ارشاد قرار گیرند، بلکه منظور افرادی هستند که بارها و بارها با اظهار نظر نادرست، شایعهسازی، عبور از خط قرمزها و بازی در زمین دشمن به جنگ با امنیت روانی جامعه برخاستهاند. این افراد اگر دانسته در زمین دشمن بازی کنند که تکلیفشان معلوم است اما اگر ناخواسته در این مسیر قرار گرفتهاند خود گواهی است بر صلاحیت نداشتن آنها برای حضور یا اظهار نظر در این فضا.
حال اگر غرض داشتن فردی یا صلاحیت نداشتن وی در فعالیت مجازی و فضای رسانهای به اثبات برسد تکلیف چیست؟ در کجای دنیا با افرادی که عامدانه قصد ناامن کردن ذهن و روح و روان جامعه را دارند حتی کسانی که غیرعامدانه و از روی بیصلاحیتی چنین میکنند مماشات میشود؟ آیا کاری جز برخورد قانونی شدید و عبرت آموز با کسی که عامدانه قصد برهم زدن امنیت روانی جامعه و همراهی با دشمن را دارد میتواند برای حفظ این حوزه از امنیت مؤثر باشد؟
از سوی دیگر وقتی کسی غیرعامدانه یا بدون صلاحیت در فضای مجازی مخل امنیت روانی جامعه میشود، شایستگی این حضور آزادانه و کنترل نشده در این فضا را دارد؟ اگر کسی بدون گواهینامه و بدون صلاحیت و توانایی به رانندگی در سطح شهر و جاده بپردازد میتوان با او مماشات کرد؟ حتی اگر کسی صلاحیت اولیه یا گواهینامه هم داشته باشد اما در رانندگی قوانین را رعایت نکند و باعث آسیب به مردم شود در صورت تکرار رفتار پرخطر میتوان او را موقتاً یا برای همیشه از رانندگی محروم کرد.
مسئولان محترم قضائی از جمله ریاست محترم قوه قضائیه بارها از لزوم برخورد با برهمزنندگان امنیت روانی جامعه سخن گفتهاند و طبق گزارشهای در مواردی هم شاهد تشکیل پرونده برای این افراد بودهایم، اما باید این برخوردها، بازدارنده و عبرتآموز باشد و به طور شفاف به اطلاع عموم رسیده شود و نباید دلخوش به تبیین کلامی مسئله باشیم. انتظار میرود با همان جدیت که با سارقان اموال مردم برخورد میشود با سارقان امنیت روانی و آرامش فکری آنها نیز برخورد شود. اگر با اخلالگران اقتصادی برخورد میشود باید با مخلان اقتصادی در فضای مجازی که با شایعه یا قیمتسازی ارز و طلا و مسکن و خودرو و ... باعث التهاب جامعه و نگرانی مردم میشوند هم برخورد کرد.
نکته مهم دیگر اینکه عدهای از افراد در فضای مجازی صرفاً به دنبال جلب توجه و مطرح کردن خود هستند و در این راه گاهی به بیان شایعات یا اظهار نظرهای ناقض امنیت روانی جامعه میپردازند. ضمن لزوم برخورد با این افراد که جامعه را بازیچه شهرتطلبی خود میکنند، مردم نیز باید با افزایش سواد رسانهای خود از ضریب دادن به این افراد تشنه شهرت و باز نشر هر سخن و اظهارنظر سست و غیر واقعی بپرهیزند.
رهبر انقلاب در همین دیدار مذکور به بیان توصیهای مهم پرداخته و گفتند: «این کسانی که با فضای مجازی ارتباط دارند، به این نکات توجّه کنند! همهچیز را ـ هر چه به ذهن انسان میرسد ـ در فضای مجازی نبایستی منتشر کرد؛ ملاحظه کنید اثرش چیست؛ ببینید روی مردم، روی فکر مردم، روی روحیه مردم چه تأثیری میگذارد.»
ایشان در همین زمینه با طرح مطالبهای مهم از مسئولان تصمیمساز و تصمیمگیر در این حوزه فرمودند: «آن کسانی هم که درباره فضای مجازی میخواهند تصمیمسازی کنند و تصمیمگیری کنند، به این بُعد قضیه توجه کنند. توجه کنند که چطور ممکن است در فضای مجازی، یک تحلیل غلط، یک خبر غلط، یک برداشت غلط از یک مسئله مردم را دچار اضطراب کند، دچار تردید کند، دچار ترس کند. اینها چیزهایی است که امنیت روانی جامعه را از بین میبرد. در بحث امنیت، این مسئله امنیّت روانی مهم است و مسئولان کشور همچنان که امنیت اجتماعی و امنیت کوچه و بازار و امنیت مرز و امنیت خانههای مردم را موظفند حفظ کنند، امنیت روانی مردم را هم موظفند حفظ کنند؛ این جزو وظایف آنها است.»
و همانطور که گفته شد؛ عدهای از مخلان امنیت روانی جامعه نه از روی اتفاق یا اشتباه بلکه به صورت هدفمند و طراحی شده مشغول این اختلال بوده و به عنوان سرباز مجازی دشمن راه نفوذ در ذهن و روح مردم و جامعه و ایجاد ناامنی مورد انتظار دشمن را در پیش گرفتهاند. به عبارتی در ترکیبی با دشمن فضای مجازی رها شده میتواند عرصه نفوذ و تخریب دشمنان در ذهن و روان جامعه شود. نمونه بارز آن را در اغتشاشات سال 1401 دیدیم.
این مهم در سخنان اخیر رهبر انقلاب هم مورد توجه قرار گرفت؛ ایشان فرمودند:«دشمنان هم از این استفاده میکنند. امروز، دشمنان ملتها و کشورها که طمع میورزند به منافع کشورهایی که میتوانند طمع بورزند، فقط با سلاح گرم، با جنگ گرم و سخت وارد نمیشوند، با جنگ نرم وارد میشوند. یکی از بخشهای جنگ نرم، همین ناایمنسازی روانی جامعه است؛ یکی هم این است. دیدهاید دیگر؛ شما در این چند سال هم مشاهده کردهاید که چطور دشمنان از فضای مجازی استفاده کردهاند برای اینکه اغراض خودشان را پیش ببرند. باید به این معنا توجه بشود.»
سخن پایانی اینکه، وقتی پذیرفتیم امروز جنگ و رویارویی با دشمن تنها به زمین و دریا و آسمان محدود نمیشود و به موازات تلاش دشمن برای ایجاد ناامنی از راه نظامی یا حمله تروریستی و... نبردی پیچیده و مخرب در فضای مجازی هم بدون سر و صدا و دود و انفجار ظاهری در حال وقوع است، باید همانطور که میتوانیم با به کارگیری پدافند قدرتمند و هوشیاری و رشادت، نیروهای نظامی دشمن را در تهاجم نظامی ناکام بگذاریم، در طراحی پدافند مجازی و ناکام گذاشتن دشمن در نفوذ و ایجاد ناامنی از این طریق هم هوشیار و جدی و توانمند باشیم. این مهم ورود جدی مسئولان مربوطه را میطلبد. از یک سو باید برای ارتقای سواد رسانهای مردم تلاش کرد و از سوی دیگر با جدیت در قانونمند کردن فضای مجازی و حکمرانی معقول در این فضا همچون عرصه نظامی، راه نفوذ دشمن در این عرصه را هم بست.
عباس شمسعلی