چندی پیش بود که پژوهشگران مرکز «پژوهشهای امنیت داخلی» رژیم صهیونیستی، پژوهشی را، تهیه کردند. این پژوهشگران گفته بودند: «مانعی در مقابل عربستان برای پیشبرد عادیسازی روابط با اسرائیل وجود دارد و آن این است که عملیات طوفانالاقصی به خاندان حاکم عربستان این را ثابت کرد که مشکل فلسطین یک مشکل ثانویه نیست و نمیتوان آن را نادیده گرفت. برای همین عربستان خیلی برای همذاتپنداری با اسرائیل تلاش نمیکند و بیشتر برای نشان دادن همبستگی با فلسطینیها تلاش میکند. در نتیجه بهائی را که از اسرائیل میخواهد بالا میبرد. یکی از نتایج جنگ کنونی افزایش بهای عادیسازی روابط با عربستان برای اسرائیل درخصوص موضوع فلسطین است. این چیزی است که مقامات اسرائیلی تاکنون با آن مخالفت کردهاند.»
اما گویا این «افزایش بها» لحاظ شده و از طرف آمریکا پرداخت شده است و دیگر مخالفتی هم از طرف رژیم آپارتاید اسرائیل نیست! «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه آمریکا، در جریان سفرش به منطقه غرب آسیا، در 10 اردیبهشت، گفته بود که آمریکا و عربستان در طول ماه گذشته اقدامات فشردهای را برای عادیسازی روابط ریاض و تلآویو انجام دادند. وی اضافه کرده بود: «احتمال دارد، تلاشهای دوجانبه عربستان و آمریکا در این باره به زودی به نتیجه برسد.» بلینکن گفته بود: «ابتدا باید به جنگ در غزه پایان دهیم و روند تشکیل کشور مستقل فلسطینی را آغاز کنیم تا پس از آن روند عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل به پیش رود.» وی با ادعای اینکه تنها عاملی که از برقراری آتشبس جلوگیری میکند جنبش حماس است، افزوده بود: «با دوستانمان برای پایان دادن به جنگ در غزه و جلوگیری از گسترش دامنه درگیری تلاش میکنیم.» وزیر خارجه آمریکا همچنین مدعی شده بود: «یک پیشنهاد سخاوتمندانه مقابل حماس گذاشته شده است و امیدواریم که تصمیم درستی بگیرد.»
پیش از این سخنان نیز رسانه «میدل ایستنیوز»، به نقل از یک مقام آگاه، جزئیات توافق امنیتی و نظامی و سیاسی آمریکا و عربستان و رژیم صهیونیستی را که به عادیسازی روابط ریاض و تلآویو ختم میشود، فاش کرده بود. به گفته این مقام آگاه، توافق امنیتی دیپلماتیک آمریکا و عربستان و اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطین به مراحل نهائی خود رسیده و دولت آمریکا درباره آن با ولیعهد عربستان به توافق رسیده است.
این مقام آگاه افزوده بود که این توافق ابعاد گوناگونی دارد، اما سه محور اصلی آن امضای توافق دفاع مشترک میان عربستان و آمریکاست که در آن هرگونه ابهام درباره کاری که آمریکا در صورت هرگونه حمله در دفاع از عربستان انجام میدهد و همچنین بر عکس آن، یعنی آنچه عربستان در صورت حمله به منافع آمریکا انجام میدهد، برطرف شده است. به گفته این مقام، محور دوم توافق تسهیل دستیابی عربستان به سلاحهای پیشرفته آمریکاست. همچنین در محور سوم، دو کشور درباره برنامه هستهای غیرنظامی تابع نظارت شدیدی توافق کردهاند که به موجب آن عربستان میتواند از منابع اورانیوم خود برای رآکتورهای هستهای استفاده کند.
عادیسازی روابط با رژیم آپارتاید اسرائیل یکی از اولویتهای سیاست خارجی برخی از کشورهای عربی حوزه خلیجفارس بوده و هست؛ اما برای رژیم سعودی که دیر زمانی است خود را «ام القرای جهان اسلام» میپندارد و معرفی میکند، شرایط متفاوت است. از آنجایی که عادیسازی برای رژیم سعودی هزینههای بیشتری دارد سیرِ یک روند تدریجی را میطلبید که توسط این رژیم مدتهاست که پیگیری شده است و از طرف دیگر این «ویژه بودن شرایط برای سعودی» بهانهای بود برای گرفتن امتیازهای بیشتر از آمریکا. به هر حال، رسانهها و مقامات اسرائیلی و آمریکایی بارها و بارها از نزدیک بودن عادی شدن روابط با رژیم سعودی گفته و تنور این عادیسازیِ منحوس را داغ نگاه داشتهاند، اما گویا این توافق با نادیده گرفته شدن خون نزدیک 35 هزار قربانی غزه – یا به تعبیری دقیقتر تبدیل این قربانگاه به بهانهای برای گرفتن امتیازهای بیشتر برای سعودیها – از هر وقت دیگری نزدیکتر است.
جدای از نقد اخلاقی این عادی سازی آن هم مقارن با جنایات کنونی رژیم آپارتاید اسرائیل در غزه و رفح باید گفت که این مورد عادیسازی برای رژیم سعودی بغرنجتر است، دیگر کشورهای عربی نیز کم و بیش به همین سرنوشت دچار هستند. حکومتها در جریان عادیسازی به سمتی حرکت کردند که خلاف جهت مردم و افکار عمومی در این کشورها بود. ماجرای برگزاری جام جهانی در قطر و واکنشهای مردم عربزبان به خبرنگاران اسرائیلی و نیز استقبال آنها از پرداختن به مسئله فلسطین میتواند یک شاهد برای این ادعا باشد. این مسئله به قدری پررنگ بود که رسانههای عبریزبان نیز به طور مفصل به آن پرداختند و اعتراف کردند که در افکار عمومی مردم مسلمان «چیزی به اسم اسرائیل وجود ندارد و هرچه هست فقط فلسطین است». حالا هم که اعتراضات ضدصهیونیستی همه جای عالم را گرفته است. در ضمن رژیم سعودی بارها تجربه کرده است که چندان هم نمیتوان به وعدههای آمریکاییها اطمینان کرد؛ از کجا معلوم چک سفیدْ امضای آمریکاییها اين بار هم نقد نشود؟
شاید بتوان گفت که عادیسازیها در مجموع نه برای حکومتهای عربی به ویژه عربستان – در طولانی مدت – مثبت خواهد بود و نه به طریق اولی برای رژیم آپارتاید اسرائیل نتیجه مشت پُرکنی خواهد داشت؛ زیرا رژیمی که از بحرانهای داخلی رنج میبرد نمیتواند بحرانهای خود را با حمایتِ حکومتهایی جبران کند که خود حمایتِ مردمِ خویش را ندارند. بررسی اینکه چرا برای رژیم آپارتاید اسرائیل نمیتواند مثبت باشد مجال دیگری میطلبد؛ اما شاید مهمترین علت برای اینکه عادیسازی برای حکومتهای عربی نیز در طولانی مدت مثبت نخواهد بود، این باشد که آنها در روندی خلاف افکار و خواست عمومیِ مردم خود حرکت میکنند و این میتواند در جایی به یک رویارویی جدی برسد و مسلم است که هیچ حکومتی را نمیرسد که در طولانی مدت بتواند در مقابل مردمش دوام بیاورد.