به گزارش
اسلام تایمز، آمریکا و رژیم صهیونیستی که روند تحولات سیاسی در منطقه را مغایر با منافع خود میدانند، به تکاپو افتاده تا به هر طریق ممکن بتوانند مسیر موجود را به سمت دلخواه خود تغییر دهند. در این میان به نظر میرسد که مهمترین گزینه و ابزار آنها چنگ زدن به ریسمان پوسیده عادیسازی و راهاندازی مجدد قطار روابط اعراب و اسرائیل است.
در همین رابطه روزنامه جروزالم پست در گزارشی مدعی شد که نتانیاهو طی هفتههای گذشته حداقل دو بار با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان تلفنی گفتگو کرده است. عبداللطیف الزیانی، وزیر خارجه بحرین، تماسهای دو طرف را هماهنگ و تسهیل کرده است. بر اساس این گزارش، نتانیاهو یک بار پیش از اجلاس اتحادیه عرب در جده و یک بار پس از آن با بن سلمان گفتگو کرده است.
تماسها بر ایجاد فرصتهایی برای عادی سازی فوری بین عربستان و قدرت اشغالگر متمرکز بود، اما بن سلمان درخواست نتانیاهو برای دیدار را رد کرد و هیچ پیشرفتی در مذاکرات حاصل نشد. همچنین الی کوهن، وزیر خارجه اسرائیل هم با بن سلمان تلفنی گفتگو کرده تا شاید فرجی در روابط عادی سازی ایجاد شود اما به نظر میرسد سعودیها فعلا قصدی برای دوستی با صهیونیستها ندارند.
نتانیاهو از زمان روی کار آمدن، بارها ادعا کرده که عربستان به زودی روابط خود را با تلآویو عادی سازی خواهد کرد و این اقدام را مهمترین گام برای حل تخاصم تاریخی عبری-عربی عنوان کرده است اما با این سعودیها علی رغم برخی اقدامات نمادین همانند صدور اجازه پرواز هواپیماهای صهیونیستی از اسمان عربستان هنوز گام موثری در این رابطه برنداشته است که بتوان آن را نشانه تغییر اصولی در رویکرد گذشته این کشور دانست.
گزارش رسانههای عبری حاکی از این است که تلآویو از جانب دولت جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا تحت فشار است تا در ازای دادن امتیازات مهم به فلسطینیها بتواند عادی سازی روابط با عربستان را به دست آورد. گفته شده این امتیازها شامل گرفتن قدرت از ارتش رژیم صهیونیستی در کرانه باختری و اعطای قدرت آن به نیروهای تشکیلات خودگران فلسطین و همچنین دادن اختیار امنیتی به این نیروها در مسجدالاقصی و کلیسای مقبره مقدس در شهر قدیمی قدس است، اما این پیشنهادات تا کنون از سوی کابینه نتانیاهو رد شده است.
اگرچه نتانیاهو از سالها پیش دنبال برقراری روابط با سعودیها بود اما جنب و جوش او پس از توافق ایران و عربستان و بازگشت سوریه به اتحادیه عرب شدت گرفته است، زیرا از تحولاتی که در شرف اجرا است به شدت احساس خطر میکند. بنابراین این سوال مطرح میشود که آیا بنسلمان میتواند میان عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و توافق با تهران تعادل برقرار کند به صورتی که امکان پیشبرد همزمان هر دو پروژه وجود داشته باشد؟ و اینکه سعودیها در این دو راهی سخت چه تصمیمی خواهند گرفت؟
تلاش برای برهم زدن آشتی ایران و عربستان
بدون تردید هر گونه تحرکی از سوی صهیونیستها در منطقه به مقابله با سیاستهای جمهوری اسلامی ارتباط پیدا میکند. شاید سعودیها در نهایت تحت فشارهای آمریکا و به بهانه اعتماد به وعدههای توخالی تندروهای تلآویو برای دادن امتیازات به فلسطین تن به این سازش بدهند و حتی توجیه کنند که این اقدام هیچ خللی در روابط با جمهوری اسلامی ایجاد نخواهد کرد اما مسأله اساسی منافع راهبردی صهیونیستها، به عنوان یک رژیم بحران زیست و بحرانساز، از تقویت شکاف میان ایران و اعراب است.
احیای روابط ایران و عربستان سعودی و اثرات مثبت آن در افزایش صلح و ثبات منطقه ای در بخش زیادی از بحرانهای غرب آسیا، از جمله بازگشت سوریه یه اتحادیه عرب، صهیونیستها و دولت آمریکا را شدیداً دچار نگرانی کرده است و از این رو تندروهای صهیونیستی تلاش میکنند قبل از اینکه روابط ایران و عربستان جان بگیرد، با عادی سازی روابط و دادن وعدههای توخالی در قبال مناقشه فلسطین، سعودیها را به سمت خود جذب کنند.
تلآویو از این نگران است که با بهبود روابط ایران و اعراب، قدرت و نفوذ تهران در منطقه افزایش خواهد یافت و متعاقب آن با تقویت بازوهای قدرتمند مقاومت بیخ گوش سرزمینهای اشغالی، سایه تهدیدات علیه این رژیم هم افزایش خواهد یافت.
رژیم صهیونیستی همه سیاستهای خود در منطقه را در تقابل با جمهوری اسلامی تنظیم میکند و بدیهی است که در روابط با سعودیها هم همین سناریو را دنبال کند. سنگر گرفتن صهیونیستها در پایتختهای عربی، خلیج فارس را به مرکز دیدهبانی اشغالگران علیه تحرکات ایران تبدیل خواهد کرد تا راهبرد «مرگ با هزار ضربه چاقو» را به پیش ببرند.
لذا، هر گونه همکاری سیاسی و امنیتی بین عربستان و رژیم صهیونیستی به دلیل نیات شوم این رژیم، به توافقات تهران و ریاض آسیب خواهد زد و اگر سعودیها به سازش تن دهند، بر سر دوراهی دشواری قرار خواهند گرفت، زیرا جهت سیاستهای جمهوری اسلامی و اسرائیل به گونهای است که دوستی ریاض با یک طرف، دشمنی با طرف دیگر خواهد بود و به همین دلیل نتانیاهو خود را به آب و آتش میزند تا در مسیر همگرایی ایران و اعراب خلل ایجاد کند.
طی سالهای گذشته سعودیها شرط توافق با تل آویو را اجرای طرح صلح عربی سال 2000 و تشکیل کشور مستقل فلسطینی به پایتختی قدس شرقی عنوان کرده اند و همچنین در شرایطی که حتی غربیها از رفتارهای تنشآمیز کابینه افراطی نتانیاهو به خشم آمدهاند طبیعتاً عربستان به دلیل هزینه های بیشتر عادیسازی با این کابینه افراطی تمایلی به این اقدام در حاضر ندارد. با توجه به این وضعیت نتانیاهو برای دوستی با عربستان، دست به دامن آمریکاییها شده است تا از نفوذ و جایگاه این کشور در بین سعودیها بهره ببرد.
جو بایدن هم که یکسال دیگر در انتخابات ریاست جمهوری شرکت خواهد کرد، سعی دارد در عرصه سیاست خارجی برگ برندهای برای خود داشته باشد تا در برابر رقبای جمهوریخواه خود به ویژه دونالد ترامپ، از دستاوردهای دولتش دفاع کند. بایدن که در بحران اوکراین قافیه بازی را به روسیه باخته و زیر تیغ انتقادهای جمهوریخواهان قرار دارد، درصدد است حداقل در روند عادی سازی رژیم صهیونیستی و اعراب موفقیتی کسب کند. برقراری روابط بین عربستان و اسرائیل میتواند در این میان کارگشا باشد و خود را به هر دری میزند تا این پیوند نامبارک به نتیجه برسد.
واشنگتن همچنین آشتی عربستان و ایران را که با میانجیگری رقیب چینی آن انجام شد، موازی با منافع خود در غرب آسیا میداند و هر چند در ظاهر علنی نمیکند اما در پشت پرده برای ایجاد شکاف بین تهران و ریاض تلاش میکند. زیرا دوستی ایران و اعراب، پایانی بر حضور چند دههای آمریکا در خلیج فارس خواهد بود اما مقامات واشنگتن حاضر نیستند این منطقه ژئواستراتژیک را ترک کنند. هر چند بایدن سال گذشته هم قصد داشت ائتلاف عبری-عربی را برعلیه ایران تشکیل دهد که این نوازد هم مرده به دنیا آمد و اعراب حاضر نشدند به خاطر منافع صهیونیستی- آمریکایی با جمهوری اسلامی سرشاخ شوند.
نیم نگاه سعودیها به فناوریهای اسرائیل
با وجود اینکه از نقش فشارهای کاخ سفید در حرکت ریاض به سمت عادیسازی نمیتوان چشم پوشی کرد اما سعودیها هم برای خود اهدافی را تعیین کردهاند. عربستان سعودی در هفت سال گذشته تحت هدایت بن سلمان، برنامههای اقتصادی کلانی را طراحی کرده تا این کشور را به قطب اقتصادی در منطقه تبدیل کند. پروژه ساخت ابرشهر رویایی «نئوم» با هزینه 500 میلیارد دلاری، نیاز به تکنولوژیهای پیشرفتهای دارد که بن سلمان امیدوار است بخشی از آنرا از صهیونیستها دریافت کند.
بن سلمان برای اینکه نظر مساعد رهبران اسرائیلی را جلب کند، دو میلیارد دلار در زیرساخت سرزمینهای اشغالی سرمایه گذاری کرده است. در سالهای گذشته تجار و سرمایهداران یهودی هم به ریاض سفر کردهاند تا درباره سرمایهگذاری در پروژه نئوم رایزنی کنند. بن سلمان برای اجرای پروژههای خود به کمک همه جهان نیاز دارد و به همین خاطر دست دوستی به سمت صهونیستها هم دراز کرده تا در اجرای برنامههایش کمک کنند. همچنین خیال بن سلمان هنوز کاملاً از مسئله جانشینی راحت نشده و احتمالاً به کمک لابی قدرتمند یهودی در آمریکا برای تسهیل شرایط جانشینی چشم دوخته است.
اما امید بستن بن سلمان برای گرفتن فناوری از رژیم صهیونیستی درحالی است که این رژیم به راحتی دستاوردهای خود را در اختیار دیگران به ویژه اعراب قرار نمیدهد. اساس سیاستهای اسرائیل بر این قرار گرفته که قدرت خود را در بین کشورهای مسلمان افزایش داده و موازنه را به نفع خود حفظ کند و لذا تلآویو فناوریهای به روز که بتواند عربستان و دیگر شیخ نشینهای خلیج فارس را در وضعیت بهتری قرار دهد، در اختیار آنها قرار نمیدهد.
امارات در دو سال گذشته با وجود اینکه برای صهیونیستها خوش خدمتی کرده و پای آنها را به خلیج فارس باز کرده است، اما عملا هیچ عایدی از عادی سازی نداشته و همه چیز یکطرفه به نفع اشغالگران در جریان است و امضای توافقات امنیتی برای فروش سامانههای پدافندی و استقرار پهپادها هم تاکنون به منصه ظهور نرسیده و فقط روز کاغذ باقی مانده است و برای سعودیها هم این رویه ادامه خواهد داشت.
عربستان سعی دارد نیروگاه هستهای بسازد و به کمک بازیگران خارجی نیاز دارد، اما صهیونیتسها به شدت با این مسئله مخالف هستند و به آمریکا و اروپاییها هشدار دادهاند که در این پروژه همکاری نکنند و آنرا تهدیدی برای امنیت خود میدانند. با این نوع نگه صهیونیستها به کشورهای سازشکار، معلوم است که عادی سازی تنها با هدف کاستن از دشمنان در جهان اسلام و تضمین ثبات و امنیت سرزمینهای اشغالی انجام میشود. سعودیها که در یکسال گذشته با آمریکا دچار چالش سیاسی شدهاند، برای نفوذ در ساختارهای حاکمیتی این کشور به لابی قدرتمند یهودی نیاز دارند و با عادی سازی روابط میخواهند نظر مساعد این لابی را جلب کنند.
رژیم صهیونیستی برای مجاب کردن سعودیها به عادی سازی روابط، در ظاهر قرار است امتیازاتی را به فلسطینیان بدهد اما این درحالی است که صهیونیستها در سه دهه گذشته به توافقات خود در اسلو پیابند نبودهاند و با ساخت شهرکهای جدید و مخالفت با تشکیل کشور فلسطین، عملا زیر تعهداتشان زدهاند و این هشداری به سعودیها است که میراث فلسطینیان را به وعدههای توخالی تندروهای صهیونیستی نفروشند. چرا که هدف اصلی اشغالگران، تضعیف و انزوای ایران در منطقه است که باید با کمک کشورهای عربی محقق شود و این بار روی عربستان دست گذاشتهاند اما شرایط منطقه و جهان باب میل جبهه عبری-غربی پیش نمیرود و برهم زدن روابط اعراب و ایران هم مثل پروژههای مخربانه قبلی راه به جایی نخواهد برد.