۰
شنبه ۱۵ دی ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۲۳
گفتگو با استفان ورتهایم مورخ سیاست خارجی امریکا

سیاست خارجی ترامپ بین میل به تسلط تا عقب‌نشینی سرگردان است!

سیاست خارجی ترامپ بین میل به تسلط تا عقب‌نشینی سرگردان است!
دونالد ترامپ اصرار دارد ایالات متحده برتری جهانی خود را حفظ کند، اما در عین حال می‌خواهد از درگیری‌ها دور بماند. استفان ورتهایم راجع به دیدگاه‌های او درباره سیاست خارجی جمهوری‌خواهان و معنای همه اینها برای اروپا، چین و روسیه بحث می‌کند. ورتهایم، ۳۹ ساله، مورخ سیاست خارجی ایالات متحده است و به بررسی مسائل مربوط به ژئواستراتژی در این زمینه می‌پردازد. او عضو ارشد بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی، یک اتاق فکر در واشینگتن دی سی و استاد میهمان در دانشگاه پرینستون است. کتاب او «فردا، جهان: تولد برتری جهانی ایالات متحده» در سال ۲۰۲۰ منتشر شده است. 
 
اشپیگل: آقای ورتهایم، سیاست خارجی چه نقشی در انتخاب مجدد دونالد ترامپ داشت؟
ورتهایم: مبارزات انتخاباتی در ایالات متحده مانند بسیاری از کشور‌ها به شدت بر مسائل داخلی متمرکز است و آیا منطقی است، امریکا که درگیر امور داخلی است تا این حد برای جهان مهم باشد؟ با این حال، سیاست خارجی دقیقاً مثل پنج سال قبل در انتخابات اثرگذار بود.
 
اشپیگل: منظور شما چیست؟
ورتهایم: در دهه ۱۹۷۰ پس از اینکه ایالات متحده به دنبال جنگ در ویتنام در سطح ملی تحقیر شد، امریکایی‌ها می‌خواستند با خودشان کنار بیایند و دوباره نسبت به نقش کشورشان در جهان احساس خوبی داشته باشند. هر دو طیف، به دنبال پاسخی برای این سؤال بودند که چگونه می‌توان به این امر دست یافت. پاسخ جیمی کارتر، تلاش او برای یک سیاست خارجی مبتنی بر حقوق بشر بود؛ رویکردی آرمانگرایانه که با توسل به ایده‌آل‌گرایی مبتنی بر ارزش‌های لیبرال دموکراسی کارایی داشت. با این حال و در گذر زمان، چنین رویکردی تا حد زیادی از بین رفت. 
 
اشپیگل: (احتمالاً) به این دلیل در کنار سایر تحولات، اتحاد جماهیر شوروی در پایان سال ۱۹۷۹ به افغانستان حمله کرد. 
ورتهایم: بله، تنش‌های جنگ سرد تجدید شد. رونالد ریگان، جانشین کارتر، پاسخ متفاوتی با محوریت ایده «صلح از طریق قدرت» داد. این همان فرمولی است که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب اکنون نیز از آن استفاده می‌کند، اما هم کارتر و هم ریگان به شدت از زبان اخلاق برای پاسخ به شکست واقعی در سیاست (خارجی) استفاده کردند. ترامپ بر خلاف این دو می‌گوید: «ما جنگ‌های صلیبی آرمانگرایانه را امتحان کرده‌ایم که هیچ نتیجه‌ای نداشت. بیایید سختگیرتر باشیم و سیاست خارجی را دنبال کنیم که به نفع امریکا باشد.» بنابراین ترامپ اخلاق گرایی مقدسی را که دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان نومحافظه کار ایجاد کرده بودند رد می‌کند. 
 
اشپیگل: این رویکرد ظاهراً تا حدودی موفق بوده است. 
ورتهایم: جنگ‌های اروپا و خاورمیانه مطمئناً به او کمک کرده تا این نگرش را منتقل کند که جهان در آتش است و این به خوبی با روایت کلی ترامپ همخوانی دارد که همه چیز به هم ریخته است. پیام اصلی او در طول مبارزات انتخاباتی این بود: «دولت بایدن رهبری ضعیفی داشت. تحت رهبری من همه چیز بهتر، امن‌تر و پایدارتر بود. اگر من رئیس‌جمهور بودم، این جنگ‌ها شروع نمی‌شد و اگر دوباره رئیس‌جمهور شوم، به سرعت به آنها پایان خواهم داد. پس به من رأی بدهید.»
 
اشپیگل: آیا در این پیام حقیقتی وجود دارد؟
ورتهایم: بیایید یک لحظه، معقول بودن استدلال‌های سیاست او را کنار بگذاریم. کامالا هریس به عنوان رقیب ترامپ، داستان متفاوتی را بیان کرد. او خود را کاندیدای نظام معرفی کرد آن هم در شرایطی که بسیاری از مردم از روند موجود، از جهتی که کشور به طور کلی در پیش گرفته بود و همچنین از مسیر سیاست خارجی ناراضی بودند. ترامپ حداقل با ابراز تمایل برای پایان دادن به جنگ‌ها به سرعت به موفقیت رسید، اما هریس هیچ نشانه‌ای از پایان بازی در اوکراین ارائه نداد و کاری نکرد که خود را از تلاش‌های ناموفق دولت بایدن برای درخواست از اسرائیل برای توقف جنگ‌سازی‌اش متمایز کند. 
 
اشپیگل: به عبارت دیگر، ترامپ از این وضعیت تاریک جهانی برای تقویت پیام داخلی خود استفاده کرد. آیا مانند بسیاری در اروپا، ترامپ را یک انزواطلب می‌دانید؟
ورتهایم: ترامپ هرگز انزواطلب نبوده است. این دیدگاه از ابتدا اشتباه بود. من حتی تا آنجا پیش می‌روم که بگویم واقعاً هیچ انزواطلبی در ایالات متحده وجود ندارد، نمی‌توانم به کسی در کنگره فکر کنم که بخواهد ایالات متحده هیچ نقشی در امور جهانی نداشته باشد. ترامپ از رقابت با چین کوتاه نمی‌آید و به احتمال زیاد آن را تشدید خواهد کرد. همچنین انتظار ندارم او بسیاری از نیرو‌های امریکایی را از خاورمیانه خارج کند. او اکنون بسیار کمتر از دوره اول ریاست جمهوری خود در مورد این موضوع صحبت می‌کند، اما با توجه به اروپا، اگر چه او در مورد اینکه ایالات متحده از متحدان ناتو در صورت حمله به آنها دفاع می‌کند، سر و صدا بر پا کرده، اما خواهان پایان دادن به جنگ در اوکراین است و موضوع مهم‌تر برای او، پایان دادن به جنگ با شرایط خاص است که برای اوکراین هم مطلوب است. 
 
اشپیگل: آیا فکر می‌کنید ترامپ می‌تواند این کار را انجام دهد؟
ورتهایم: من فکر نمی‌کنم او بتواند به قول خود درباره پایان دادن به جنگ در عرض ۲۴ ساعت یا حتی قبل از شروع به کار عمل کند، اما قطعاً می‌تواند مذاکرات بین دو طرف را تقویت کند. در حال حاضر، این درگیری به بن بست رسیده است و ترامپ این امکان را دارد که شرایط را در جهت خوب‌تر یا بدتر شدن تغییر دهد. اگر او مصمم به تغییر جهت‌گیری ایالات متحده از اروپا باشد، قادر به انجام این کار خواهد بود. برخلاف دوره اول ریاست جمهوری خود، او اکنون می‌توانست نیرو‌هایی را برای اجرای این خواسته پیدا کند، اما همچنان روشن نکرده که آیا این همان کاری است که می‌خواهد انجام دهد یا خیر. لفاظی‌های او در درجه اول با هدف وادار کردن اروپایی‌ها به پرداخت هزینه بیشتر برای دفاع از خود است، اما اگر اروپایی‌ها بیشتر در امور دفاعی مشارکت کنند، این امر مانع ادامه حمایت ایالات متحده از اروپایی‌ها نمی‌شود. 
 
اشپیگل: آیا به اروپایی‌ها توصیه می‌کنید که هزینه‌های دفاعی را هر چه سریع‌تر افزایش دهند؟
ورتهایم: آنها باید با واقعیتی روبه‌رو شوند که ربطی به نتایج انتخابات ندارد. ایالات متحده امروز مجهز نیست تا تأمین کننده نظامی پیشرو برای اروپا باشد. اگر حمله‌ای به خاک ناتو صورت گیرد، ایالات متحده ممکن است نتواند یا نخواهد از آن سرزمین دفاع کند. مدت‌هاست اروپا باید در دفاع از خود پیشقدم شود. اگر کامالا هریس در انتخابات پیروز شده بود هم همینطور بود. البته اکنون انتخاب ترامپ فشار زمانی را افزایش می‌دهد، اما فکر نمی‌کنم ترامپ خواه ناخواه از ناتو خارج شود و همه یا بیشتر نیرو‌ها را از اروپا خارج کند. 
 
اشپیگل: واقعاً؟
ورتهایم: بله، اروپایی‌ها نباید ناامید باشند. ارتش روسیه در حال حاضر در اوکراین گرفتار شده است. من معتقدم مدیریت یک انتقال هماهنگ و حتی مشارکتی به دفاع اروپایی در یک دوره چند ساله کاملاً ممکن است. اروپایی‌ها نباید فکر کنند امنیت به حدی تهدید شده که نیاز به قطع قرارداد با روسیه دارند. 
در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، ایالات متحده وارد یک رقابت امنیتی شدید با چین شد و جنگ خود را در افغانستان تشدید و در زمان جو بایدن نیرو‌های خود را به طور کامل خارج کرد. ترامپ همچنین چندین بار اعلام کرد نیرو‌های امریکایی سوریه را ترک خواهند کرد، اما آنها هرگز این‌کار را انجام نداند. ترامپ انگیزه‌های متناقضی در سیاست خارجی دارد. او اغلب بین میل به تسلط یا عقب‌نشینی سرگردان است. او در دولت اول خود از تسلط نظامی ایالات متحده سخن می‌گفت و این همان چیزی است که در آن افراط کرد. حالا او بار دیگر از «صلح از طریق قدرت» صحبت می‌کند. واضح است ترامپ قرار نیست دوباره در میان به اصطلاح بزرگسالان حاضر در اتاق بچرخد. وی این بار افرادی را منصوب می‌کند که با جهان بینی‌اش همسوترند و من فکر می‌کنم در دولت جدید اختلاف نظر‌های زیادی وجود خواهد داشت. 
 
اشپیگل: اگر همانطور که می‌گویید ترامپ یک انزواطلب نیست، پس راهبرد کلان او چیست؟ او در سیاست جهانی چه هدفی دارد؟
ورتهایم: فکر می‌کنم سؤال بزرگ ژئوپلتیکی دوره دوم ریاست‌جمهوری او این است: آیا دولت او تلاش خواهد کرد تا بازدارندگی نظامی را علیه چهار دشمن مهم و همسو با امریکا، چین، روسیه، کره‌شمالی و ایران تقویت کند؟ یا به دلیل هزینه‌های این رویکرد، آیا ترامپ سعی خواهد کرد این چهار مورد را از هم جدا کند یا بار بازدارندگی را بر دوش متحدان و شرکای ایالات متحده می‌گذارد؟
 
اشپیگل: در مورد روسیه، این عمدتاً به اروپایی‌ها مربوط می‌شود. 
ورتهایم: بازدارندگی قوی مطمئناً عنصر مهم رویکرد او باقی خواهد ماند، اما آیا او روی قوی‌ترین دشمن یعنی چین تمرکز خواهد کرد و با روسیه و شاید با کره‌شمالی نیز معامله خواهد کرد؟ این یک احتمال است که ترامپ را از سایر رؤسای جمهور اخیر در تاریخ معاصر متمایز می‌کند. او معتقد است در مذاکره با حریف و انجام یک معامله، صلابت و قدرت خاصی وجود دارد. توجیه جناح راست او برای دیپلماسی در اینجا نهفته است. دموکرات‌ها از مذاکره با دشمنان به ویژه در دوران بایدن بیزار شده‌اند. 
 
اشپیگل: بازدارندگی نظامی شامل زرادخانه‌های هسته‌ای قدرت‌های بزرگ نیز می‌شود؛ چیزی که تندرو‌ها در روسیه و ایالات متحده در ماه‌های اخیر به ما یادآوری کرده‌اند. ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود حتی کره شمالی را به آتش و خشم و «دکمه هسته‌ای» تهدید کرد. برخی حتی احتمال استفاده ایالات متحده از سلاح‌های هسته‌ای را برای اولین بار در یک درگیری مطرح کرده‌اند. ترامپ امروز در مورد این موضوع کجا ایستاده است؟
ورتهایم: نمی‌دانم و مطمئن نیستم که حتی او هم بداند، اما اگر ایالات متحده بر حفظ اهداف گسترده ژئوپلتیکی خود پافشاری کند و بار دفاعی را بر دوش متحدان نیندازد، آنگاه دو گزینه باقی می‌ماند. یکی اینکه خیلی بیشتر برای دفاع هزینه کند، منظورم دو، سه برابر بیشتر است. نه ترامپ و نه هریس در مبارزات انتخاباتی خود چنین چیزی را پیشنهاد نکردند. 
 
اشپیگل: و گزینه دیگر؟
ورتهایم: گزینه دیگر یافتن راهی هوشمندانه برای جبران پیشرفت‌های مخالفان‌مان در قدرت نظامی متعارف است. این به ایده افزایش استفاده از سلاح‌های هسته‌ای به عنوان ابزار بازدارندگی منجر می‌شود. من فکر می‌کنم این ترفندی اشتباه است. حتی اگر ترامپ بتواند دشمنان امریکا را متقاعد کند که فکر کنند او آنقدر دیوانه است که از سلاح هسته‌ای استفاده می‌کند هم تهدیدی وحشتناک و معتبری نخواهد بود. بازدارندگی باید در درازمدت کارساز باشد و من شک دارم جانشینان او نیز چنین دیدگاهی داشته باشند و به همین دلیل، چنین رویکردی نباید اجرایی شود، اما نشان می‌دهد، معضلی که در آن قرار داریم آنقدر جدی است که این موضوع مطرح می‌شود: آیا در سناریو‌های خاص باید ابتدا تهدید به استفاده از سلاح هسته‌ای کنیم یا خیر. 
 
اشپیگل: اگر به قول شما، سیاستمداران جریان اصلی قدیمی، دیگر در دوران ترامپ نقشی نداشته باشند، تشکیلات سیاست خارجی حزب جمهوری‌خواه در چهار سال آینده به کدام سمت حرکت خواهد کرد؟
ورتهایم: در حال حاضر اساساً سه اردوگاه در جهان سیاست خارجی حزب جمهوری‌خواه وجود دارد: «نخست گراهایی» وجود دارند که حامی تسلط نظامی جهانی امریکا هستند. گروهی دیگر، خواهان خویشتنداری هستند و گروه سوم، کسانی که آسیا را در اولویت قرار می‌دهند. هر سه گروه، در دولت ترامپ نماینده دارند و اختلافات زیادی با هم خواهند داشت. ایجاد توافق داخلی در مورد یک راهبرد مشترک همیشه دشوار است، اما احتمالاً به طور ویژه برای دولت آینده سخت است. 
 
اشپیگل: آیا نامزد‌های ترامپ در سیاست خارجی و امنیت ملی یعنی مارکو روبیو به عنوان وزیر امور خارجه، مایکل والتز مشاور امنیت ملی و پیت هگزا به عنوان وزیر دفاع، نشان می‌دهد که هر یک از سه اردوگاه نماینده دارند یا خیر؟
ورتهایم: دیدگاه خویشتنداری در نامزد‌ها و انتصاب‌های اولیه ترامپ به خوبی نشان داده نشده است. روبیو و والتز جنگ‌طلب هستند و از برتری جهانی ایالات متحده حمایت می‌کنند. آنها تا حدودی در اردوگاه «اولویت» ریشه دارند. آنها چین را دشمن شماره یک ایالات متحده می‌دانند و اخیراً از اروپایی‌ها به دلیل کم کاری برای کمک به اوکراین انتقاد کرده‌اند. هر دوی آنها در ماه آوریل به آخرین بسته کمکی ۶۱ میلیارد دلاری برای اوکراین رأی منفی دادند. ترامپ احتمالاً هگزا، مجری تلویزیون کابلی را برای ایجاد تغییرات در ارتش ایالات متحده انتخاب کرده است. 
 
اشپیگل: مورخانی مانند شما ممکن است در مورد انتخاب مجدد دونالد ترامپ در سال ۲۰۲۴ در ۲۵ یا ۵۰ سال آینده چه بنویسند؟
ورتهایم: الان سخت است. در سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰، برخی افراد به سرعت در مورد معنای یک انتخابات نتیجه‌گیری کردند که باعث می‌شود این دیدگاه اغلب به بیراهه رود. جو بایدن چهار سال پیش روی کار آمد و گفت امریکا بازگشته است. حقیقت این است که هیچ تناقضی بین این دو وجود ندارد. همان امریکایی که جو بایدن را انتخاب کرد، همان امریکا، قبل از او دونالد ترامپ و بعد از او دونالد ترامپ را انتخاب کرد. به این ترتیب، ما می‌توانیم این ایده را که ترامپ یک انحراف بود، کنار بگذاریم. من نمی‌توانم به شما بگویم که تاریخ‌دانان روزی در مورد دوره دوم ترامپ چه خواهند نوشت، اما فکر می‌کنم می‌توانم به شما بگویم آنها نمی‌گویند که انتخاب ترامپ به ریاست‌جمهوری، انحرافی از آنچه امریکا واقعاً هست بود. 
مرجع : جوان آنلاین
کد مطلب : ۱۱۸۲۳۰۲
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
مزدوران تل‌آویو
۱۲ دی ۱۴۰۳
پیشنهاد ما