در نگاه حکمای اسلامی، جامعه ترکیبی حقیقی است و نه اعتباری. به این معنا که همچون آدمی، جمعی وحدت یافته از قوای گوناگون است. شخصیت هر انسان نیز چنانکه میدانیم حول سروری یک قوه شکل میگیرد. قوه غضب، قوه *، قوه وهم و قوه عقل.
🔸کالبد جسمانی انسان و تجمیع این قوا در او موجب شده، هیچکس یک انسان را ترکیبی اعتباری و قراردادی از چند قوه یا میل نبیند، بلکه همگان متفقالقول او را یک فرد مشخص دانسته و رفتار او را به حساب یک شخص میگذارند، نه یک عضو یا قوه او.
🔸اگر این شخص قوای خود را تحت لگام و هدایت عقل قرار دهد، به یک وحدت روش رسیده و تکثر قوا مانع و مزاحم حرکت و رشد او نمیشود. او به اصطلاح دارای وجدان عقلی است و رفتارش گزنده و زننده و مکارانه نیست.
🔸به تعبیر حکمای اسلامی جامعه نیز ترکیبی حقیقی از انسانهایی است که از قوای گوناگون برخوردار است. این جامعه دارای یک روح واحد است که رفتار افراد را در آشکار و نهان تحت تأثیر قرار میدهد.
🔸اگر این قوا، تحت هدایت عقل باشند، آن تکثر قوا به وحدت رویه تبدیل میشود. یعنی در خدمت یک عمل واحد و یک هدف مشترک قرار میگیرد، اما اگر غیر از این باشد، گرد جهل بر رخ جامعه نشسته و رفتارهایش متکثر و متفاوت و ضد یکدیگر خواهد شد.
🔸اگر از این منظر به اربعین بنگریم، علیالخصوص تحولاتی که در بیست سال اخیر در نوع رخدادِ و برگزاری آن ایجاد شده، متوجه میشویم، آنچه سال به سال در حال رشد است، هممسیر شدن و مشارکت جمع بیشتری از انسانهاست که در قالب یک ملیت و حتی یک دین و مذهب (هرچند به صورت اندک)، نمیگنجد.
🔸درکنار جنبههای فوقالعاده و موثر این اجتماع عظیم که در مورد آن بسیار نوشته شده و گفتهاند، میتوان شاهد رشد عقلانیت اجتماعی جامعه مسلمین نیز بود. راه یکی، هدف یکی، رنگ و نژاد یکی، مرام و مسلک یکی و همه تحت هدایت عقل بیدار اسلامی.
🔸میتوان گفت، اربعین حسینی(ع) صدای رسای و بیدارگر عقل است که وجدان جمعی جامعه مسلمین را هر سال مورد خطاب قرار داده و بر عقلانیت آن میافزاید. نشان میدهد اگر قوای جامعه اسلامی تحت هدایت عقل باشد، همهچیز با هم به وحدت میرسد، همه در یک کانال قرار میگیرند و به سمت یک هدف جهتگیری میکنند.