دولت تندرو بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر صهیونیستی با حمله به غزه سعی داشت تا سایه تهدیدات را از سر شهرکنشینان کم کند اما هر چه این جنگ طولانیتر میشود، دغدغههای امنیتی سران این رژیم نیز بیشتر میشود.
مقامات تلآویو هنوز از کابوس جبهههای مقاومت در غزه، کرانه باختری، یمن، عراق، سوریه و لبنان، خارج نشده بودند که هفتمین دلمشغولی آنها نیز از جانب مرزهای اردن شروع شد که آرامش را از آنها گرفته است.
در این رابطه، روز یکشنبه در یک تیراندازی از فاصله بسیار نزدیک، یک سرباز صهیونیستی در شهرک محولا در غور اردن، در شمال شرق کرانه باختری کشته شد و یک صهیونیست دیگر هم زخمی شد. گردانهای القسام شاخه نظامی جنبش حماس مسئولیت آنرا بر عهده گرفت.
شبکه صهیونیستی «کان» گزارش داد که تیراندازی در دو مکان رخ داده است، در عین حال کانال 13 این رژیم از تیراندازی به دو خودرو در جاده 90 در نزدیکی شهرک محولا خبر داد.
رسانههای عبری گزارش دادند که عاملان این حمله از محل حادثه متواری شدند. در همین حال ارتش اشغالگر عملیات تعقیب و گریز را آغاز کرده و موانع نظامی در اطراف محل عملیات ایجاد و نیروهایش را به روستاهای کردله، بردله و عین البیضا در شرق طوباس برای جستجوی عاملان این عملیات گسیل کرده است.
حماس و جهاد اسلامی فلسطین ضمن تبریک این عملیات ضدصهیونیستی، آنرا پاسخ طبیعی به جنایت رژیم صهیونیستی دانستند.
این عملیات که در نوع خود بیسابقه بود، دولت نتانیاهو را بسیار نگران کرده است. بلافاصله یسرائیل کاتس، وزیر خارجه صهیونیستی، مرز شرقی سرزمینهای اشغالی فلسطین با اردن را از جمله مرزهایی دانست که مقاومت فلسطین از آن برای قاچاق سلاح استفاده میکند و خواستار انسداد این مرز شد و بر ضرورت دیوارکشی در مرز اردن و کرانه باختری تاکید کرد.
اهمیت غور اردن برای اسرائیل
اینکه چرا صهیونیستها از یک عملیات در غور اردن این همه سراسیمه شدهاند، از جنبههای زیادی قابل ارزیابی است. عملیات در غور اردن، یادآوری تاریخی برای مردم اردن بود تا سابقه مبارزاتی رهبران خود در برابر صهیونیستها را دوباره مرور کنند.
به گزارش سایت الاخبار، اولین گروه مقاومت مسلحانه علیه انگلیسیها و صهیونیستها در فلسطین اشغالی، از سوی یک گروه اردنی به رهبری شیخ کاید المفلح العبیدات انجام شد بود و شاید او اولین عربی بود که در سرزمین فلسطین در آوریل 1920 به شهادت رسید.
دومین مبارزه مسلحانه اردنیها به رهبری سرلشکر «علی خلقی الشرایری» انجام شد که عملیات مقاومت در منطقه حوران را علیه فرانسویها رهبری کرد و بعدها در مقاومت فلسطین ایفای نقش نمود و یکی از ارکان کنفرانس «ام قیس» بود که خواستار ایجاد دولت ملی اردن شد و هر گونه رابطه با دولت اسرائیل و اعلامیه بالفور را رد کرد.
بنابراین، مبارزان اردنی برای سه دهه، عملیات علیه صهیونیستها را رهبری میکردند و بلافاصله با تاسیس رژیم جعلی در سال 1948، اردنیها این مسیر مبارزه را ادامه دادند و با سایر کشورهای عربی در جنگهای متعدد با این رژیم شرکت داشتند.
هر چند اعراب در این جنگها شکستهای زیادی متحمل شدند اما این مبارزات در مرز اردن، راهبرد ایستادگی و مقاومت در برابر اشغالگران را نهادینه کرد و اکنون این نهال در حال جوانه زدن است و ترس سران تلآویو هم از این مسئله است که مبادا نسل جدید اردنیها با یادآوری مبارزات گذشته رهبرانشان، مبارزات ضد صهیونیستی را احیا کنند. بویژه اینکه 60 درصد جمعیت اردن را مهاجران فلسطینی تشکیل میدهند که از سرزمین خود رانده شدند و با وجود گذشت دههها از آوارگی همچنان هویت فلسطینی خود را حفظ کرده و خواهان بازگشت به کشورشان هستند.
از سوی دیگر، با عملیات اخیر در غور اردن، بار دیگر توافقات بر زمین مانده بین اردن و رژیم صهیونیستی بر سر کنترل این منطقه استراتژیک، دوباره اهمیت پیدا کرده است. غور اردن منطقهای است که برای چندین دهه بین اردن و رژیم صهیونیستی روی آن اختلاف وجود دارد و این کشمش هنوز حل نشده است.
اندکی پس از جنگ 1967، یگال آلون، وزیر خارجه وقت اسرائیل، طرح الحاق دره اردن به سرزمینهای اشغالی را مطرح کرد و این مسئله همواره کم و بیش از سوی مقامات تلآویو مطرح شده است. بنابراین، رژیم صهیونیستی همواره بر این باور بوده که این منطقه راهبردی به عنوان یک مانع امنیتی در مقابل مرزهای شرقی عمل میکند.
نتانیاهو نیز در سپتامبر 2019 از قصد دولتش برای الحاق دره اردن و مناطق شمالی بحر المیت در صورت پیروزی در انتخابات کنست خبر داد. او همچنین معتقد است که کنترل دره اردن از الحاق کرانه باختری به نوار غزه جلوگیری میکند.
منطقه دره اردن با مساحت 2400 کیلومتر مربع در شمال «بحرالمیت» در امتداد مرز اردن، حدود 30 درصد از کرانه باختری را دربر میگیرد. اهمیت این منطقه به دلیل آب و هوای گرمسیری و زمینهای حاصلخیز، سبد غذایی برای فلسطینیان است و اساساً کشور مستقل فلسطین بدون منطقه غور هویتی نخواهد داشت.
این منطقه دارای پتانسیل کشاورزی، تولید انرژی، معادن پتاس و فسفات و جاذبههای گردشگری بسیاری است. امروز رژیم صهیونیستی با اشغال 85 درصد منطقه و ایجاد 90 پایگاه نظامی و امنیتی، عملاً مانع از بهرهبرداری تعداد زیادی از مردم فلسطین از این منطقه شده است.
از اینرو، رژیم صهیونیستی قصد دارد با الحاق این منطقه به سرزمینهای اشغالی، عملا مسیر تشکیل کشور فلسطین را مسدود کند، چیزی که تندروهای تلآویو رویای آنرا در سر میپرورانند. اگر رژیم صهیونیستی کنترل دره اردن را به دست بگیرد، میتواند طرح توسعه شهرکسازی را ادامه داده و فلسطینیان را از این مناطق بیرون براند و اخیرا این پروژه خطرناک از سوی کنست تصویب شده است.
از سوی دیگر، منطقه دره اردن از اهمیت سیاسی، امنیتی و بشردوستانه زیادی برای اردن برخوردار است. علاوه بر این، نشان دهنده یکپارچگی فرهنگی، به ویژه منافع مشترک مردم اردن و فلسطین است و اگر به طور کامل اشغال شود، منافع حیاتی اردن در منطقه را به شدت تهدید خواهد کرد. این منطقه تا جنگ 1967 تحت سلطه کامل اردن بود، بنابراین در صورت اشغال کامل، معاهده «وادی عربه» بین اردن و رژیم صهیونیستی از بین میرفت. مهمتر از آن، اگر صهیونیستها این منطقه را اشغال کنند، زمینه را برای تجاوزات بیشتر صهیونیستها به دیگر سرزمینهای عربی فراهم میکند.
تنها عامل مهمی که دست صهیونیستها را از اشغال غور اردن باز میدارد توافقات صلحی است که با اردن در این زمینه امضا کردهاند. بر اساس این معاهده، دو طرف حاکمیت، تمامیت ارضی و استقلال سیاسی یکدیگر را به رسمیت میشناسند و به مرزهای بینالمللی اعم از آبهای سرزمینی و حریم هوایی را مرزهایی میدانند که قابل تجاوز نیست و به آنها احترام میگذارند.
با هدف دستیابی به حل و فصل همه جانبه و دائمی تمامی مشکلات آبی موجود، دو طرف توافق کردهاند که تخصیص عادلانه هر یک از آب رودخانههای اردن و یرموک و آبهای زیرزمینی وادی عربه را به رسمیت بشناسند.
با این وجود، اسرائیل به مفاد این توافقات چندان پایبند نبوده و اردن از کمبود آب در مضیقه قرار گرفته است. به دلیل بحران آب، تنها یک تا دو روز در هفته آب به خانههای اردنیها میرسد و ساکنان آب را در مخازن روی پشت بام خانههای خود ذخیره میکنند تا آب را تا آخر هفته تامین کنند، بدون اینکه آب روزانه در دسترس باشد.
روایت رسمی دولت اردن از فقر آب این است که علل آن ناشی از تغییرات جمعیتی، اثرات تغییرات آب و هوایی، خشکسالی و محدودیت گزینههای تامین آب است، درحالی که کارشناسان و فعالان حوزه آب در اهمیت این دلایل تردید دارند و معتقدند که این بحران مصنوعی است و به سهل انگاری دولت مرتبط است و سهم آب اردن توسط اسرائیل مصادره شده است.
کمبود آب آشامیدنی در اردن، معضل بزرگی است که میتواند در آینده بر روابط این کشور با رژیم صهیونیستی تاثیر بگذارد و شاید درگیری در مرزهای دو طرف برای تامین آب مورد نیاز رخ دهد. زیرا تلاش برای بقا، انسان را به ارتکاب هر گونه اقدامی وادار خواهد کرد و به گفته کارشناسان، جنگهای آتی نه بر سر سرزمین و منابع زیرزمینی، بلکه بر سر آب خواهد بود.
از سوی دیگر، دره اردن به دلایل اقتصادی هم اهمیت ویژهای دارد. دو طرف با توجه به اینکه توسعه و شکوفایی اقتصادی به عنوان ارکان صلح، امنیت و روابط هماهنگ بین کشورها و مردم است، بر تمایل متقابل خود برای ارتقای همکاریهای اقتصادی نه تنها بین خود، بلکه با توجه به تفاهمات انجام شده تاکید میکنند.
رژیم صهیونیستی همواره در سودای این بوده که تمام مناطق بکر سرزمینهای عربی اطراف فلسطین اشغالی را تحت اشغال خود داشته باشد و موقعیت اقتصادی خود را تقویت کند و غور اردن هم یکی از این مناطقی است که صهیونیستها از چند دهه پیش برای آن دندان تیز کردهاند.
با همه این تفاسیر و چالشهایی که از سوی گروههای مقاومت در غور اردن علیه سرزمینهای اشغالی وجود دارد، ممکن است تندروهای صهیونیست را به اجرای نقشههای شوم خود که تاکنون به دلیل مخالفتهای بینالمللی ناکام مانده است، وادار کند.
تولد جبهه جدید مقاومت
بزرگترین نگرانی تلآویو این است که دره اردن هم به جبهه جدید مقاومت تبدیل شده و تهدیدات علیه سرزمینهای اشغالی را افزایش دهد. عملیات غور اردن در شرایطی که ارتش اشغالگر در جنوب از گروههای مقاومت فلسطین شکستهای سنگینی را خورده و در جبهه شمالی، قافیه را به حزبالله لبنان باخته است، طاقت گشوده شدن جبهه جدید در مرزهای اردن را ندارد و این تهدید به قدری برای صهیونیستها اهمیت دارد که هرتزی هالوی، رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی قرار است درباره تأسیس لشکر جدیدی برای استقرار در مرز اردن تصمیم بگیرد.
لشکر جدیدی که رسانههای عبری به آن اشاره کردهاند اگر تأسیس شود، مأموریت استقرار در طول صدها کیلومتر مرز مشترک با اردن در منطقه اغوار و بیت شان تا جنوب العرمه تا منطقه رامون را خواهد داشت.
استقرار این نیروها با این هدف انجام میشود تا جبهه جدیدی علیه سرزمینهای اشغالی فعال نشود. بنابراین، اسرائیل قصد دارد از نزدیک تحرکات در مرز اردن را رصد کرده و از هر گونه تهدیدی علیه شهرک نشینان جلوگیری کند.
مقامات صهیونیستی که در روزهای اخیر در هراس انتقام ایران در واکنش به ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس به سر میبرند همه تحولات ضد صهیونیستی را به ایران و مقاومت نسبت میدهند و عملیات غور اردن هم از این مسئله بینصیب نمانده است.
طبق ادعای اسرائیل، ایران در تلاش است تا سلاحهای پیشرفته را قاچاق و شبه نظامیان را در این منطقه مرزی سازماندهی کند. هر چند این ادعاهای بدون سند واقعیت ندارد اما مسلح کردن کرانه باختری یکی از برنامههای جمهوری اسلامی برای ضربه زدن به دشمن اشغالگر است که جز زبان زور را نمیفهمد.
ارتش اسرائیل در روز نخست ماه جولای (10 تیر) اعلام کرد که تلاشی برای قاچاق سلاح که از اردن به سمت کرانه باختری رود اردن در راه بود را خنثی کرده است. بر اساس ادعای ارتش، این سلاحها شامل 75 تفنگ و دهها سلاح مختلف دیگر بوده است.
در این شرایط اگرچه کابینه صهیونیستی به این واقعیت پی بردهاند که تهدیدات در جبهه داخلی روز به روز گسترش مییابد و باید چارهای برای مقابله با این تهدید امنیتی جدید بیاندیشند، اما نه توافقات امنیتی با اردن میتواند مانع از گسترش موج ضد صهیونیستی در مرزهای شرقی شود و نه به لحاظ نظامی نیروی مازادی به چشم میخورد که بتوانند در مرزهای اردن برای مدت طولانی مستقر کنند. لذا نمیتوانند از تولد جبهه جدید مقاومت جلوگیری کنند.
اکنون اسرائیل در حصار گروههای مقاومت در منطقه گیر افتاده است و این حلقه محاصره هر روز تنگتر میشود و به فراخور آن مشکلات امنیتی و غافلگیریهای عملیاتی نیز افزایش مییابد.