توبی متیسن، مدرس ارشد رشته «اسلام جهانی» در دانشگاه بریستول انگلستان، در مقالهای با عنوان «چگونه جنگ غزه دوباره خاورمیانه را متحد کرد؛ یک جبهه پاناسلامی جدید میتواند بزرگترین چالش آمریکا باشد» که در وبسایت فارن افرز منتشر شده، به تحلیل پیامدهای عملیات طوفان الاقصی از جنبهای جدید پرداخته است؛ شاید یکی از بزرگترین پیامدهای مثبت این عملیات که کمتر به آن پرداختهشده، ایجاد وحدت بین اهل تسنن و اهل تشیع است؛ درحقیقت عموم مردم کشورهای عربی که از عملکرد دولتهای خود درباره جنگ غزه خشنود نیستند، ایدهآل خود را در ایران و گروههای شیعهمحور مقاومت یافتهاند. مولف بزرگترین خطر پیشروی واشنگتن در سالهای آینده را نیز همین «محور پاناسلامیستی» میداند.
جنگ در نوار غزه بهوضوح دیگر محدود به اسرائیل و حماس نیست. در 25 دسامبر طی حمله هوایی اسرائیل، یکی از مقامات ارشد سپاه پاسداران ایران، سیدرضی موسوی، در محله شیعه سیده زینب دمشق کشته شد. در دوم ژانویه هم صالح العاروری، معاون رهبر حماس و یکی از بنیانگذاران شاخه نظامی این گروه، در حمله پهپادهای اسرائیلی به جنوب بیروت، پایگاه گروه شبهنظامی شیعه حزبالله، ترور شد. حزبالله و اسرائیل از 7 اکتبر تقریبا هرروز با یکدیگر تبادل آتش داشتهاند و اسرائیل چندین تن از شخصیتهای ارشد حزبالله را ترور کرده است. در دریای سرخ هم حوثیها که پیروان گونهای از تشیع هستند، بیامان به کشتیهای تجاری حمله کرده و ایالاتمتحده و بریتانیا را برای حمله به اهداف خود در یمن تحریک کردهاند. پس از اینکه طی حمله پهپادی از سوی یک گروه جدید و در سایه شیعه به نام «مقاومت اسلامی عراق» در اواخر ژانویه سه نظامی آمریکایی در یک پایگاه نظامی در اردن کشته شدند، ایالاتمتحده با حمله به دهها هدف در سوریه و عراق دست به پاسخ زد. این خطر واقعی هم وجود دارد که این فعلوانفعالات به درگیری مستقیم نظامی ایالاتمتحده با ایران منجر شود.
همانطور که بسیاری اظهار داشتهاند، این درگیریها نشانگر وسعت روزافزون گروههای موسوم به محور مقاومت است؛ گروهی از شبهنظامیان تحت حمایت ایران که به منافع اسرائیل و ایالاتمتحده در سراسر خاورمیانه حمله میکنند. بااینحال آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته این است که این درگیریهای گستردهتر توانسته شکافهای فرقهای را که اغلب منطقه را در برگرفته بود، محو کند. بههرحال جنگهای داخلی وحشیانه در عراق، سوریه و یمن همگی دارای یک جزء شیعه- سنی بوده است. برای سالها ایران و عربستانسعودی در رقابت طولانیمدت خود برای تسلط منطقهای به وفاداری فرقهای تسنن و تشیع متوسل شدهاند. بااینحال جنگ در غزه این وضعیت را به چالش کشیده است؛ فلسطینیها عمدتا مسلمانان سنی هستند و حماس از درون اخوانالمسلمین، مهمترین جنبش اسلامگرای سنی که ریشه در مصر دارد، ظهور کرده است. پس چگونه است که حماس قویترین متحدان خود را در میان گروهها و رژیمهای شیعه در ایران، عراق، لبنان، سوریه و یمن یافته است؟
چرایی این امر فراتر از محور مقاومت، ریشه در جایگاه ویژه آزادی فلسطین برای اهل سنت و شیعیان معمول شده و تبدیل این احساسات به یک نیروی متحدکننده براثر جنگ اخیر دارد. درواقع حتی زمانی که تنشهای فرقهای بر سر موضوعات دیگر شعلهور بوده، وضعیت اسفبار فلسطینیها همیشه نقطه گردهمایی مشترکی در سراسر جهان اسلام ایجاد کرده است. در چند سال گذشته نیز درحالیکه رهبران عرب سنی بهدنبال قراردادهای «عادیسازی» با اسرائیل بوده و بهطور فزایندهای موضوع فلسطین را نادیده گرفتهاند، دولت ایران و متحدان شیعه آن به حامیان اصلی مقاومت مسلحانه فلسطین تبدیل شدهاند. تغییرات منطقهای ازجمله نزدیک شدن ایران و عربستانسعودی در مارس 2023، مذاکرات صلح حوثی- سعودی و بین یمنی و تغییر پویاییهای جاری در عراق و لبنان نیز بهنوبه خود از میزان شکافهای فرقهای کاسته است.
اکنون و پس از نزدیک به چهارماه جنگ فاجعهبار حمله اسرائیل به غزه، یک جبهه پاناسلامی را بیدار کرده که مشتمل بر عموم اعراب سنی و گروههای نظامی شیعه مبارزی است که هسته نیروهای مقاومت ایران را تشکیل میدهند. این تحول برای ایالاتمتحده و شرکای آن چالشی راهبردی بهشمار میرود که ابعاد آن بسیار فراتر از مقابله با شبهنظامیان عراقی و حوثیها از طریق حملات هدفمند است. جنگ غزه با گردهم آوردن منطقهای که مدتها دچار تفرقه بود، نفوذ ایالاتمتحده را بیشتر تضعیف کرده و در درازمدت میتواند بسیاری از ماموریتهای نظامی ایالاتمتحده را غیرقابلدفاع کند. این اتحاد جدید همچنین موانع مهمی را برای تلاشهای انجام گرفته به رهبری ایالاتمتحده برای تحمیل یک توافق صلح از بالا به پایین که اسلامگرایان فلسطینی در آن نقشی ندارند، ایجاد میکند.