روزهای ابتدایی بهار سال 1367 معادل آوریل 1988، کاپیتان «ویلیام راجرز سوم» بعد از ساندیدن از 390 خدمه ناو تحت مسئولیتش در اسکلهای در «سندیهگو»، به «یواِس اِس وینسِنس» فرمان داد به سوی خلیج فارس حرکت کند.
ناو امریکایی در خلیج فارس چه میکرد؟
این ناوِ جنگیِ غولپیکر و یک میلیارد دلاری که آن زمان مدرنترین و مجهزترین کشتی جنگی در جهان بود، درظاهر برای اسکورت و محافظت از نفتکشهای عراقی در کشاکش نزاع با ایران، راهی این ماموریت شده بود. منازعهای که «صدام حسین» در سال ۱۳۵۹ شعله آن را روشن کرد و امید داشت ظرف چند روز به پیروزی برسد، اما بعد از گذشت هشت سال نبرد نظامی در بنبستی خونین و ویرانکننده که به طولانیترین کارزار بعد از جنگ جهانی دوم بدل شده بود، گرفتار شد.
درکشاکش این کشمکش تا تیرماه سال 1366، صدها تُن کالا به زیر آب رفت؛ بیش از 100 کشتی هدف حمله موشکی قرار گرفت؛ 40 کشتی به صورت کامل نابود شد و 300 ملوان ایرانی، عراقی و سایر ملیتها کشته و بیش از همین تعداد مجروح شدند.
خلیجفارس، انبار باروت شده و «جنگ نفتکشها» علاوه بر دو سوی مناقشه، پای کشورهای دیگر از جمله اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده امریکا را بهصورت علنی به میدان منازعه باز کرده بود که به سهم خود سطح تنش و تبادل آتش را در منطقه بالاتر میبرد.
کارویژه عروس ناوهای امریکایی چه بود؟
پیشرفتهترین جنگافزارهای آبی ایالات متحده، ناو فوقِ مدرن «وینسنس» بود که توانایی داشت همزمان 100 هدف متفاوت را از فاصله 100 مایل دریایی معادل 200 کیلومتر زمینی شناسایی کند. این شناور عظیم جنگی، که بهنوعی «عروس ناوهای امریکایی» به شمار میآمد، روز یکشنبه 29می 1988 معادل 8 خرداد سال 67 وارد بحرین، مقر ناوگان پنجم دریایی امریکا شد تا از آنجا راهی تنگه هرمز شود.
این غول آهنی 172 متری، به آخرین فنآوریهای راداری شناسایی و رد یابی اهداف به ویژه سیستم «ایجِس» (Aegis) مجهز بود که همزمان به صد نفر امکان میداد اهداف را ردیابی و سطح تهدید را خیلی سریع ارزیابی کنند و آماده پاسخگویی با موشک «اِس اِم تو» (SM2) باشند.
اگرچه «وینسنس» دو توپ اتوماتیک پنج اینچی و تعدادی سلاح کوچکتر نیز داشت که به آن اجازه میداد در برابر کشتیهای دیگر از خود دفاع کند، اما از اساس برای سرنگونکردن هواپیماها طراحی شده بود، نه برای شرکت در جنگهای سطحی.
اساسا با توجه به کار ویژه این ناو که برای نبرد با اهداف هوایی طراحی شده بود اولین سوال مهم چرایی حضور این شناور در خلیج فارس است. چرا که منازعات جاری در خلیج فارس در سالهای پایانی جنگ ایران و عراق، عمدتاً دریایی و سطحی بود و با توجه به استهلاک شدید نیروی هوایی ایران پس از ۷ سال نبرد، تهدید هوایی جدی از سوی ایران وجود نداشت که نیازمند حضور شناوری با مشخصات وینسنس در خلیج فارس باشد.
کاپیتان «ویلیام راجرز سوم» به چه ویژگی شهرت داشت؟
کاپیتان «ویلیام راجرز سوم» از 9 خرداد سال 1367 گشتزنی در خلیج فارس را آغاز و خیلی زود فرماندهان و ناوهای امریکا را متوجه رفتار ماجراجویانه خود کرد. او گاهی فرمان تیرباران کیسههای زباله رهاشده در دریا میداد، چون خیال میکرد که مینِ دریایی است و حتی یکبار یک قایق ماهیگیری کوچک را منهدم کرده بود؛ چرا که این قایق چوبی بود و سیستم رادیویی برای پاسخگویی به پیامهای ارسال شده از ناو امریکایی نداشت و حتی اگر ماهیگیرِ نشسته در قایق، پیام وینسنس را میشنید باز هم نمیتوانست زبان انگلیسیِ هشداردهنده را درک کند. رفتارهای ویلیام راجرز سبب شده بود امریکاییهای مستقر در خلیجفارس او را به یک جنگجویی تشبیه کنند که صبح به صبح دنبال یک حریف تمرینی است و بهجای ورزش صبحگاهی با قایقهای تندرو ایران سرشاخ شده و آنها را به سمت درگیری سوق میدهد؛ همانند همان اتفاقی که صبح سوم ژوئیه 1988 رخ داد.
قبل از شلیک به ایرباس ایرانی چه اتفاقی افتاد؟
یکشنبه 12 تیرماه سال 1367، دقیقا یک ماه از روزی که ویلیام راجرز وارد آب های خلیج فارس شده بود، میگذشت که گزارش داده شد 13 قایق تندروی کوچک به یک کشتی تجاری که احتمالاً متعلق به پاکستان است، نزدیک شده اند. این قایقهای تندروحدود 13 متر طول داشتند و به یک تیربار سنگین، و یک راکتانداز مجهز بودند. کاپیتان راجرز به هلیکوپتر مستقر در ناو وینسنس دستور داد برای کسب اطلاع و گشتزنی برود. قایقهای تندرو نزدیکشدن هلیکوپتر را اقدامی خصمانه ارزیابی و به آن شلیک کردند و دقایقی بعد ناو وینسنس از راه رسید و با گرفتن اجازه از ستاد نیروی دریایی در بحرین با مسلسل به روی قایقهای کوچک آتش گشود. کیلومترها دورتر از این کارزار دریایی، مسافران پرواز ۶۵۵ در فرودگاه، کارت پرواز خود را گرفته بودند و از پلکانی که پای هواپیمای ایرباس قرار داده شده بود، بالا میرفتند.
چند کودک در پرواز 655 بود؟
کاپیتان «محسن رضائیان» 38 ساله، افسر یکم «کامران تیموری» 31 ساله و مهندس پرواز «محمدرضا امینی» 33 ساله مقابل کابین خلبان ایستاده و به مسافران خوشامد میگفتند. 13 نفر دیگر از افراد حاضر در هواپیما جزو خدمه پرواز بودند و در میان 274 مسافر، چهره خندان و هیجانزده 66 کودک، کاپیتان را به وجد آورد؛ یکچهارم هواپیمایِ عازمِ دبی، کودک بودند و این یعنی امروز سرمهماندار «شادمهر طالبی» روز شلوغی خواهد داشت، به ویژه که ۸ کودک، زیر دو سال داشتند. 52 نفر از مسافران زن و حدود 40 نفر نیز شهروندان هندی، پاکستانی، اماراتی، یوگسلاوی و ایتالیا بودند.
پرواز ایرباس عادی بود یا ویژه؟
کاپیتان رضاییان که حدود 7000 ساعت پرواز در کارنامه خود داشت و حدود 25 بار این پرواز را انجام داده بود، به مسافران اعلام کرد پرواز حدود 30 دقیقه طول میکشد و هواپیما تا 16هزارپا ارتفاع خواهد گرفت. یک پرواز معمولی که هفتهای سه بار در روزهای یکشنبه، سه شنبه و پنجشنبه بر فراز خلیج فارسِ پر از تنش به سمت شارجه و دوبی انجام میشد. البته مبدأ اصلی این سفر تهران بود و فقط برای سوختگیری مجدد و دریافت برخی خدمات در بندرعباس به زمین می نشست.
آیا هواپیمای ایرباس قصد حمله انتحاری داشت؟
پیش از اعزام وینسنس به خلیج فارس، امریکا به اطلاع فرماندهان شناورهای نظامی خود مستقر در منطقه رسانده بود ایران بناست هفته آخر ژوئیه 1988 یعنی واپسین روزهای تیرماه 1367 یک حمله هوایی انتحاری انجام دهد و احتمالا این حمله با اف 14 انجام خواهد شد و بر اساس همین فرض، ناو امریکایی اشتباه کرد. این در حالی است که نه تنها اندازه یک هواپیمای مسافربری و جنگنده اف 14 قابل قیاس نیست، بلکه ایرباس ایرانی در کریدوری که از قبل اعلام شده بود پرواز میکرد و مدام اوج میگرفت؛ بر این اساس حتی اگر پرسنل ناو جنگی امریکا، پرندۀ روی رادار را «مشکوک» ارزیابی میکردند، قطعا میدانستند جتهای نظامی برای انجام عملیات علیه وینسنس نیازمند کمکردن ارتفاع بودند و نه بالعکس.
آیا ایرباس ایرانی از کریدور تعریفشده و تجاریاش خارج شد؟
بر اساس اطلاعات ارائه شده از سوی وینسنس، هواپیمای ایرانی به محض برخواستن از فرودگاه بندرعباس روی رادار و ردیاب ناو امریکایی شناسایی شده بود و هیچگاه از کریدور تعریفشده و تجاریاش یعنی آمبر 56 خارج نشد. با این حال کاپیتان ویلیام راجرز با این ادعا که هواپیما به اخطارهای رادیویی وی جواب نداد، ایرباس ایرانی را یک هدف متخاصم ارزیابی کرد که دقیقاً به سوی او کشتی او پرواز میکند.
آیا ناو امریکایی به ایرباس ایرانی اخطار داد؟
ناو وینسنس مدعی است بارها به ایرباس ایرانی پیام داده که ««جنگنده ایرانی در مسیر 210، سرعت 353 ! شما در حال نزدیکشدن به کشتی جنگی نیروی دریایی ایالات متحده هستید که در آبهای بین المللی عمل میکند. اگر مسیر فعلی خود را حفظ کنید، در معرض خطر قرار دارید و مشمول اقدامات دفاعی نیروی دریایی ایالات متحده هستید.»
اما چرا کاپیتان رضاییان به تماسها و هشدارهای ادعایی وینسنس پاسخ نداد؟ جواب این سوال خیلی ساده است؛ چون هواپیمای مسافربری مجهز به سیستم رادیویی نظامی نبود و ویلیام راجرز با این سیستم، پیغام داده بود!
از سوی دیگر برفرض شنیدن این پیام از سوی ایرباس ایرانی، پیام وینسنس خطاب به یک جنگنده ایرانی بود و نه هواپیمای مسافربری و از همه مهمتر اینکه در پیام، ادعا میشد ناو امریکایی در آبهای بینالمللی در معرض خطر است، در حالی که پرواز شماره 655 هنوز از خط مرزی ایران عبور نکرده بود.
ایرباس ایرانی چه ساعتی سقوط کرد؟
ایرباس 655 در آن روز تابستانی که مه روشنی بر فراز خلیج فارس نشسته بود، بیخبر از نوک موشکی که به سمت هواپیما نشانه رفته اوج میگرفت.کاپیتان پرواز بیخبر از تهدیدی که در فاصلهای کوتاه از او و مسافرانش کمین کرده، ضمن عبور از لایههای ابر در آخرین تماس خود با برج مراقبت ،درخواست افزایش ارتفاع تا 14هزار پا را مطرح کرد. ساعت 10:24 دقیقه بود که دستان ویلیام راجرز سوم روی دکمه قرمز رنگ بزرگ رفت و صدای یکی از خدمه خود را که میگفت شاید این یک هواپیمای تجاری باشد، نادیده گرفت و دو موشک به سمت هواپیمایی شلیک شد که 66 کودک در حالی که اسباب بازیهایشان را محکم در آغوش گرفته بودند، از پنجره آن به آبهای خلیج فارس مینگریستند.
در 84ثانیه جهنمی شلیک تا سقوط چه گذشت؟
صدایی مانند رعد در هواپیما پیچید و ناگهان یک گلوله آتش به موتور سمت چپ برخورد کرد و بال همان طرف را انداخت؛ ظرف چندثانیهای که از برخورد موشک تا سقوط هواپیما گذشت، شعلههای سوزان آتش، مخازن سوخت، بدن مسافران و تکههای هواپیما را میبلعید. موشک دوم نیز به دم هواپیما خورد و ایرباس ایرانی پیش از سقوط، تکهتکه شد و درنهایت دمش زیر نیروهای عظیم آیرودینامیکی شکست.
شاهد امریکایی شلیک به ایرباس چه گفت؟
شاهد این جهنم 84 ثانیهای علاوه بر ویلیام راجرز، کاپیتان و خدمه دو ناو «مونت گومِری» و «یواس اس سایدز» بودند که با تعجب به شلیک موشک از سوی ناو وینسنس به هواپیمای مسافربری سفیدرنگ مینگریستند؛ آنها میدیدند که هواپیما مانند ستارهای سرخ در آبهای دریا فرو میرود و برایشان سوال بود که چرا ویلیام راجرز به هواپیمایی که از همان فاصله معلوم بود مسافربری است، شلیک کرده است؟ و سوال جدیتر اینکه آنها که از طریق سیستم رادیویی یکپارچه خود با ناو وینسنس در ارتباط بودند، چرا به کاپیتان ویلیام راجرز اطلاع ندادند هدفِ مشکوک آنها فقط یک هواپیمای مسافربری است؟
اولین دروغ ناو امریکایی چه بود؟
چند دقیقه بعد از سقوط کامل باقیمانده هواپیما در آب، همهچیز در خلیج فارس بهحالت عادی برگشت. ناو وینسس و دیگر کشتیهای نظامی امریکایی بدون اینکه راهشان را به سوی هواپیمای مسافربری و مسافرانی که شاید احتمال نجاتشان میرفت، کج کنند به ایالات متحده اطلاع دادند که یک جنگنده اف 14ایرانی را ساقط کردهاند و انحراف اخبار درست از همان ثانیه اول آغاز شد.
در عملیات جستجوی بقایای ایرباس و پیکر مسافران چه گذشت؟
هواپیمای مسافربری ایران چند دقیقه بعد از تیکآف، در آبهای کشورمان نزدیک به جزیره قشم و هنگام سقوط کرده بود و ساعتی بعد بالشتکهای صندلی، کارتهای پرواز، تکههای پوست بدنه هواپیما و چمدانها روی امواج بالا و پایین میرفتند. مسافران و خدمه، مردان، زنان و کودکان زیر آسمانی گناهکار دراز کشیده و به خواب ابدی فرو رفته بودند. این محل درست زیر مرکز دالان هوایی بینالمللی بندرعباس دوبی یعنی آمبر56 قرار داشت و نشان میداد که هواپیما درست در مسیر پیشبینیشده در حال پرواز بود.
منطقه خیلی زود نشانهگذاری شد و غواصها پشت سر هم در آب غوطهور میشدند. دمای سطح آب بیش از 50 درجه بود و شلیک دو موشک به هواپیما پیش از سقوط باعث شده بود کمتر پیکری سالم بماند. عملیات جستجو در این شرایط نزدیک 52 روز طول کشید و در این مدت قطعههایی از هواپیما و اجساد جانباختگان که گاهی فقط با تور ماهیگیری قابل جمعآوری بود، به ساحل رسید.
وضعیت پیکر شهدای این فاجعه بهحدی رقتانگیز بود که گاهی غواصان طاقت از کف میدادند و دست از کار میکشیدند؛ مانند زمانی که یکی از جستجوگران با یک قطعه بزرگ هواپیما که ظاهراً یک صندلی بود روبرو میشود و وقتی صندلی را بهسختی برمیگردانند، زنی را پیدا میکنند که چون کمربند ایمنی اش را باز نکرده بود، به صندلی چسبیده بود.
صورت زن متلاشی شده و قابل تشخیص نبود، اما کودکش را محکم در آغوشش فشرده بود و حتی زمانی که از ارتفاع 14هزارپایی میان دود و آتش در میان خلیج فارس فرود میآمد، طفلش را رها نکرده بود. گوشت انگشتان زن توسط ماهیها خورده شده و گرفتار تعفن نیز شده بود، اما هنوز دور بدن کودکش قفل بود. غواصی که او را یافت یک لحظه دستانش را مقابل دهنی دید؛ میخواست لوله اکسیژن را قطع کند و او نیز همانجا به زندگی خود پایان دهد، اما لحظه آخر با کشیدن طناب پیغام میدهد که او، آن زن و کودکِ قلابشده در آغوشش را بالا بکشند.
درست در همین روزها که مردم جنوب روز و شب کنار ساحل داغ چشم به دریا دوخته بودند و به رسم و آیین خود سنج و دمام میزدند تا امواج، جنازهها را برگرداند، امریکا مشغول القاء سناریوی خود روی آنتنهای تلویزیونی و رادیویی بود.
چرا امریکا دروغ گفت؟
نیروی دریایی امریکا که نه میتوانست و نه میخواست پرتاب موشک به هواپیمای مسافربری را انکار کند، خیلی زود پذیرفت که ناو وینسس، ایرباس ایرانی را هدف قرار داده است؛ اما این شلیک شرمآور را در چارچوب «دفاع از خود» ارزیابی کرده و کاپیتان ایرانی را مقصر پاسخ ندادن به پیامها دانست. در زمان شلیک امریکا به هواپیمای مسافربری ایرانی، حدود 40 رزمناو امریکایی در خلیج فارس حضور داشتند و امکان افزایش دوبرابری این عدد از طریق جابجایی کشتیهای مستقر در دریای عمان پیشبینی شده بود و ایالات متحده قطعاً نمیخواست با پذیرفتن اشتباه یا عمدیدانستن این شلیک، خلیج فارس را ترک کند؛ چرا که فلسفه ساختگی او برای حضور در خلیج فارس با هدف غیرنظامی و تأمین امنیت بود و قطعاً پذیرفتن خطا یا عمدبودن شلیک به یک هواپیمای مسافری، با چنین فلسفهای در تناقض قرار داشت.
ماهها بعد از پایان جنگ اما شاهدان سوم ژوئیه سال 1988 همان روزی که پرواز شماره 655 هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران بر فراز خلیج فارس و با موشک ناو امریکایی تکهتکه شد، زبان به اعتراف گشودند.
ناو امریکایی موقع شلیک در آبهای ایران بود یا آبهای بینالمللی؟
نخستین فردی که اطلاعات تازهای در اینباره مطرح کرد، فرمانده «دیوید کارلسون»، همان کاپیتان ناو «یو اس اس سایدز» بود. او ماهها بعد از حادثه در گفتوگوهای جداگانه با نیوزویک و ABC ابعاد تازهای از شخصیت و رویکرد «ویلیام راجرز» فرمانده ناو وینسس برملا ساخت. در همین ایام بود که مشخص شد رزمناو امریکایی برخلاف ادعاهای ابتدایی مقامات نظامی امریکا، زمانی که به هواپیمای مسافربری ایران شلیک کرد در آبهای سرزمینی ایران بود نه آبهای آزاد و بینالمللی و این اعتراف یعنی استدلال «دفاع از خود» هیچ اعتباری ندارد؛ این وینسس بود که حریم دریایی ایران را نقض کرده بود و بدون اینکه تهدیدی متوجه او باشد در یک روز روشن و آفتابی ،یک هواپیمای غیرنظامی موشک زده بود.
ماجرای ادعای کاهش ارتفاع ایرباس چه بود؟
ادعای کاهش ارتفاع از سوی ایرباس ایرانی هیچگاه ثابت نشد و بعداً تیمی از روانشناسان امریکایی مدعی شدند چون کاپیتان و خدمه کشتی منتظر یک حمله هوایی انتحاری بودند، صعود و ارتفاع گرفتن هواپیما را با کمکردن ارتفاع اشتباه گرفتند! کاپیتان «دیوید کارلسون» که در زمان سقوط هواپیما شاهد ماجرا بود، اذعان کرد حتی با چشم غیرمسلح نیز میشد تشخیص داد که هواپیمایی که در کریدور تجاری پرواز میکند، یک جنگنده نظامی نیست.
چرا امریکا عذرخواهی نکرد؟
زخمی که امریکا در تاریخ 12 تیرماه 1367 بر روان ایرانیان زد، هرگز التیام نیافت؛ عدهای در ایران همچنان منتظر بودند با پایانیافتن جنگ، این پرونده دوباره به جریان بیفتد و مسبب یا مسببان در پیشگاه عدالت مجازات شوند، اما دولت ایالات متحده ماهها بعد با رفتاری عجیب و قلدرانه عملا نشان داد که برخلاف موضع ابتدایی، از ساقطکردن هواپیمایی که بیش از نیمی از مسافران آن زن و کودک بودند، حتی متأسف هم نیست.
چرا به کسی که به ایرباس شلیک کرد، مدال دادند؟
جرج بوش پدر در سال 1990 به خاطر آنچه «عملکرد خارق العاده افسر فرمانده وینسنس» میخواند به او نشان لژیون لیاقت اعطا کرد. این مدال بهخاطر دوران تصدی او بهعنوان فرمانده ناو وینسنس داده شد و در مراسم اهدای مدال هیچ اشارهای به سرنگونکردن پرواز شماره 655 ایران ایر نشد، چرا که این اتفاق باید خیلی زود از تاریخ و حافظه امریکاییها پاک میشد.
چند پیکر برای همیشه در خلیج فارس مدفون شدند؟
اما ایران هرگز فراموش نکرد بعد از 52 روز جستوجو زیر تیغ آفتاب سوزان جنوب و گرمای 50 درجه ، بقایای جسدهای تکهتکه شده و بادکرده 178 نفر از زیر آب بیرون کشیده شد. آنگونه که ساحلنشینان بندرعباس و جزیرهنشینان «هنگام» میگویند، موشکها بخش اعظم هواپیما را روی هوا خاکستر کردند و به همین خاطر از 119 کودک، زن و مرد حتی یک تار مو پیدا نشد. خانوادههای کشتهشدگان پروازِ بیبازگشتِ 655، میدانند خلیج فارس تا همیشه به آنها بدهکار و شرمسار است، اما نمیدانند چرا امریکا در این 36 سال حتی از یک «عذرخواهی ساده» هم دریغ کرد. اما بعدا، اعطای مدال افتخار به کاپیتان راجرز، فردی که روی دکمه بزرگ و قرمزرنگ شلیک موشک کوبید، ثابت کرد که چون اشتباهی در کار نبوده، پس ندامتی هم وجود ندارد!