دریافت لینک صفحه با کد QR
گفتگو با سید هادی افقهی، کارشناس مسائل غرب آسیا
لغو «معاهده اسلو» ریشه در تفکرات نتانیاهو دارد
سایت خبری الوقت , 28 آذر 1402 08:27
اسلام تایمز: ادعای نتانیاهو برای جنگ با تشکیلات خودگردان فلسطین و لغو معاهده اسلو، برای جلب نظر افکارعمومی داخلی است تا پایههای دولت نیمبندی خود را محکم کند اما اینگونه لفاظیها نمیتواند تندروها را از بحرانی که در اراضی اشغالی ایجاد کردهاند نجات دهد.
جنگ غزه، فرصت خوبی برای دولت تندرو بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر صهیونیستی فراهم کرده تا همه توافقات با گروههای فلسطینی را از بین برده و مسیر را برای تحقق برنامههای جاهطلبانه خود هموار کند. نتانیاهو در سخنرانی اخیر خود به توافق «اسلو» با فلسطینیها حمله کرد و آنرا فاجعه خواند و گفت که توافق اسلو اشتباه اساسی است. اعلان جنگ به تشکیلات خودگردان فلسطین و فاجعه خواندن توافق اسلو و اعلام مرگ آن، مواضع سلسله واری بوده که طی روزهای گذشته دولت تندرو نتانیاهو علیه تشکیلات خودگردان و سازوکارهای سیاسی طرفداران سازش در مسئله فلسطین اتخاذ کرده است.
برای بررسی ابعاد سخنان نتانیاهو درباره جنگ با تشکیلات خودگردان و لغو توافق اسلو، الوقت؛ با سید هادی افقهی، کارشناس مسائل غرب آسیا گفتگو کرده است.
اظهارات نتانیاهو درباره مرگ توافق اسلو در بحبوحه جنگ غزه، چه معنا و مفهومی دارد. نتانیاهو با اینگونه ادعاها چه اهدافی را دنبال میکند؟
نتانیاهو از همان ابتدا سر ناسازگاری با توافق اسلو داشت و این مسئله به تربیت خانوادگی او برمیگردد که پدرش به عنوان استاد تاریخ، مخالف هر گونه تعامل و مصالحه و همزیستی با فلسطینیان و اعراب بود و خود نتانیاهو هم از زمان جوانی گرایشات راست افراطی داشت. لذا افراطیها در آموزهها و نظریاتشان با هر گونه مفاهمه با فلسطینیان و تمام اقداماتی که در راستای امکان برقراری آشتی و صلح بین اسرائیلیها و اعراب باشد، مخالف هستند.
نتانیاهو چنین تفکری داشت و پدرش به او و بردارانش توصیه کرده بود که آنها باید منجی یهودیان باشند و به همین منظور نتانیاهو از بزرگترین مخالفان قرادادهای «کمپ دیویو، وادی عربه» بود و در دوران تصدی مسئولیت در رژیم صهیونیستی با همه ابزارها برای مقابله با این توافقات اقدام میکرد.
وقتی اسحاق رابین، نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی در سال 1993 توافق اسلو را با یاسر عرافات، رهبر تشکیلات خودگردان امضا کرد حداکثر فضاسازی را علیه این توافق انجام داد و این اقدامات او و تندرها در نهایت باعث ترور اسحاق رابین شد و انتقادات از نتانیاهو و افراطیها افزایش یافت اما پس از انفجارهایی که منجر به کشته شدن تعدادی از صهیونیستها شد، نتانیاهو دوباره سوار بر موج شد و به توافق اسلو به شدت تاخت و این تقابل تاکنون ادامه دارد.
بنابراین، وقتی آموزه و تفکرات توراتی و ضد سازش در وجود نتانیاهو پرورش یافته است، خروجی و عصاره آن در غزه خود را نشان داد و آنچه اکنون در غزه رخ میدهد، چیزی جدا از اندیشه و افکاار نتانیاهو نیست. تازه الان وضعیت سختتر شده و ضربه فلسطینان به رژیم صهیونیستی قدرتمندتر بود و به همین منظور نتانیاهو بار دیگر روی موج تحولات سوار شده و به صهیونیستها میگوید که به شما گفتم که نباید با فلسطینیها صلح کرد و به آنها رحم کرد.
از طرفی، نتانیاهو با افراد تندروتر از خودش همانند ایتامار بن گویر، وزیر امنیت داخلی و بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی ائتلاف کرده و آتش جنگ با فلسطینیان شدت گرفته است. نتانیاهو حتی بارها با دولتهای آمریکا درباره توافق اسلو درگیر شده است که نباید با فلسطینیها مصالحه کنند.
با اینکه نتانیاهو از سالها پیش با معاهده اسلو مخالف بود و علنا آنرا منسوخ شده میدانست، چرا با این حال تشکیلات خودگردان با تلآویو همکاری میکرد؟
بعد از مرگ عرفات، محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان برای پذیرش نقش مهره تلآویو گزینش شده بود و در پشت پرده عباس با صهیونیستها بسته بود و همه اقدامات او نشان میداد که سیستمهای امنیتی و اطلاعاتی در اختیار دشمن است. الآن، نتانیاهو از نقش خادمی عباس راضی نیست و یکی از گزینههایی که برای آینده غزه مطرح است، تحویل آن به تشکیلات خودگردان بود اما نتانیاهو میگوید که عباس دیگر به درد صهیونیستها نمیخورد. اسرائیلیها دنبال تشکیلات خودگردان تعدیل و بازتولید شده هستند و شاید یکی از گزینههای تلآویو، محمد دحلان باشد که اگر جان سالم به در ببرد.
در حال حاضر، با وجود درگیریهای مداوم در کرانه باختری و توسعه شهرک سازیها، چیزی به نام تشکیلات خودگردان وجود ندارد که بحران را مدیریت کند و گرهی از مشکلات فلسطینیان باز کند. خود صهیونیستها هم میدانند که تاریخ مصرف عباس پایان یافته است و نمیتواند منافع اشغالگران را تامین کند. محمود عباس اولین کسی بود که به طوفان الاقصی حمله کرد و مدعی شد که حماس نماینده مردم فلسطین نیست و حتی پیشتر از نابودی تونلهای حماس حمایت کرده بود، زیرا قدرت گروههای مقاومت غزه روز به روز افزایش مییافت و آن تهدیدی برای پایههای تشکیلات خودگردان بود.
محمود عباس مزدور و خائن است اما کشورهای عربی که به فلسطین کمک میکنند، به جیب تشکیلات کمک میکنند و هیئتهای سیاسی این تشکیلات را نماینده قانونی فلسطین در مجامع بینالمللی میدانند و هیچ توجهی به مردم غزه و رهبران گروههای مقاومت ندارند و تلاش میکردند تا عباس را قویتر کرده و حماس را نابود کنند.
مرگ اسلو از سوی صهیونیستها چه تاثیری بر تحولات سیاسی و امنیتی فلسطین خواهد داشت. به ویژه بر درگیری بین گروههای مقاومت و تلآویو؟
توافق اسلو مُرده به دنبا آمد و چیزی به فلسطینیها نداد. حتی اسرائیل به مفاد توافقات کمپ دیوید، وادی عربه هم پایبند نبود و بسیاری از توافقات انجام شده فقط روی کاغذ باقی ماندند. بعد از اینکه دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا روی کار آمد در حمایت از رژیم صهیونیستی، توافق اسلو و راهکار دو دولتی را زیر پا گذاشت و سفارت آمریکا را به بیتالمقدس انتقال داد و چیزی به نام اسلو وجود ندارد. یکی از بندهای اسلو، تشکیل دولت مستقل فلسطینی بود اما صهیونیستها اجازه چنین کاری را نمیدهند، توقف شهرک سازی در کرانه باختری هم یکی از بندهای توافق اسلو بود اما همچنان ساخت شهرکها ادامه دارد.
یکی از وعدههای انتخاباتی نتانیاهو توسعه شهرک سازیها بود و درگیریهای دولت نتانیاهو با باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا این بود که واشینگتن میگفت که توافق اسلو را اسحاق رابین امضا کرده و باید اسرائیل به آن پایبند باشد ولی نتانیاهو آنرا قبول نداشت و با آمدن ترامپ، اسلو نابود شد و به جای آن عادی سازی روابط اعراب با اسرائیل شروع شد. بنابراین اثری از اسلو باقی نمانده است که بگوییم لغو آن چه تاثیری بر تحولات فلسطین خواهد داشت و لذا امیدواریم که جنگ غزه به نفع گروههای مقاومت تمام بشود که دیگر نه نیازی به اسلو باشد و نه نیازی به افرادی مانند نتانیاهو.
بعضی معتقدند که مخالفت با توافقات اسلو و صلح با فلسطینیها مختص تندروها است و احزاب میانهرو صهیونیستی چنین تصوراتی ندارند. نظر شما در این باره چیست؟
اسحاق رابین به این نتیجه رسید که تا ابد نمیتوانند با فلسطینیان جنگ بکنند اما این منطق شکست خورد. اسلو زمانی که امضا شد، ضمانت اجرایی لازم داشت که یکی وزنکشی موافقان و مخالفان داخل اسرائیل بود و دیگری مخالفان و موافقان داخل آمریکا بود و لابی صهیونیستی مستقر در آمریکا به شدت با این مسئله مخالف بود و بنابراین تلکیف این کشور مشخص بود.
در داخل سرزمینهای اشغالی هم موج مخالفتها زیاد بود و رابین کشته شد و جناح راست افراطی به رهبری حزب لیکود روی کار آمدند و مخالفتها با این توافق روز به روز تشدید شد و ضریب موفقیت اجرای مفاد آن کاهش یافت و امروز کسی جرأت نمیکند درباره توافقات اسلو سخن بگوید. از اینرو، طرفدارن اسلو در آن زمان روی کار بودند ولی به دلیل مخالفت عمومی صهیونیستها و راست افراطی که الآن همه قدرت را در دست دارد، نمیتوانند از آن طرفداری کنند چرا که تندرها اجازه این کار را نمیدهند.
نتانیاهو از اول اعتقادی به معاهده اسلو نداشت و با وضعیتی که در ماههای اخیر به وجود آمده است اصلا اجازه نمیدهد کسی در این باره حرفی بزند. الآن، چند وزیر افراطی در کابینه نتانیاهو حضور دارند که حتی اجازه نمیدهند در غزه آتشبس برقرار شود و بن گویر گفته که اگر نتانیاهو جنگ با حماس را متوقف کند، از ائتلاف خارج خواهد شد و در صورت استعفای تندرها، دولت فروخواهد پاشید و نتانیاهو دوباره باید انتخابات برگزار کند که این به نفع او نیست.
نابودی اسلو از سوی دولت نتانیاهو، بر روابط تلآویو با آمریکا و اعراب چه تاثیری خواهد داشت. زیرا این کشورها حداقل در ظاهر مدعی هستند که تشکیل دولت فلسطین باید اجرایی شود؟
درارتباط با مسئله تشکیل کشور فلسطین، نه آمریکا و نه صهیونیستها و نه کشورهای عربی سازشگر هیچ کدام صداقت نداشتند. الآن امارات به رژیم صهیونیستی در جنگ غزه کمک میکند و عربستان هم اخیرا در مسیر عادی سازی روابط قدم برمیداشت و اعراب خواستار نابودی حماس هستند. با وجود جنایات ارتش صهیونیستی در غزه و کشتار دهها هزار نفر، اما در شبکههای ماهوارهای و اجتماعی دینی در شیخ نشینهای خلیج فارس، آنها مدعی هستند که آنچه حماس غزه انجام میدهد فتنه است نه جهاد با اشغالگران. اعراب میخواهند چیزی به نام فلسطین نباشد چه برسد به اینکه دولت مستقلی داشته باشد و اعراب حتی از وجود حکومت فلسطینی در حد تشکیلات خودگردان هم که عباس به اندازه یک شهردار مسئولیت ندارد، حمایت نمیکنند و معتقدند که باید آن نیز برچیده شود.
آمریکا هم دروغ میگوید اما در اینجا این سوال مطرح میشود که چرا این کشور همچنان از اجرای اسلو دم میزند. رهبران غربی در روزهای اول جنگ غزه به سرزمینهای اشغالی رفتند و حمایت قاطع خود را از تلآویو علیه حماس اعلام کردند اما اکنون لحن مقامات انگلیسی و آلمانی و فرانسه تغییر کرده است، زیرا افکارعمومی این کشورها اعتراضات گستردهای را علیه اسرائیل و همپیمانان غربی آن برگزار کردند و کشورهایشان را شریک جرم صهیونتستها در غزه میدانند.
بنابراین، مقامات غربی برای ادامه حیات سیاسی خود به آرای افکارعمومی نیاز دارند و مجبور شدهاند تا مواضع خود را در حمایت از رژیم صهیونیستی تا حدی متعادل کنند. دولت جو بایدن، از نتایج انتخابات 2024 نگران است و اعتراضات مهاجران آفریقایی و آمریکای جنوبی که ضد یهود هستند بر روند انتخابات تاثیرگذار خواهد بود، زیرا این مخالفان حامیان حزب دموکرات هستند و کاهش آرای این حزب میتواند دولت را در وضعیت دشوار قرار دهد.
آمریکا قطعنامههای آتشبس را در شورای امنیت وتو میکند ولی مدعی است که اسرائیل باید به قوانین بینالمللی احترام بگذارد و غیرنظامیان را کمتر بکشد و همزمان در ظاهر اعلام میکند که تنها راه حل مناقشه فلسطین راهکار دو دولتی است، اما این اظهارات برای فریب افکارعمومی است تا بیش از این برعلیه اسرائیل و حامیان غربی و عربی آن موضع نگیرند.
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل با توسل به ماده 99 منشور ملل متحد گفت که جنایات رژیم صهیونیستی در غزه تهدیدی برای صلح و امنیت بینالمللی است ولی آمریکا قطعنامه آتشبس را وتو کرد تا اسرائیل به جنگ ادامه دهد. بنابراین، کشوری که در همه جنایتهای اشغالگران شریک است و همه جانبه از آن حمایت میکند، آیا میتواند راهکار دو دولتی را اجرا کند.
کد مطلب: 1103500
اسلام تايمز
https://www.islamtimes.com