اسلام تایمز: تحرکات اخیر آمریکا و رژیم صهیونیستی برای مذاکرات پیش رو با لبنان در ترسیم مرزها حاکی از توطئه آنها برای سیاسی کردن این روند است.
به گزارش اسلام تایمز: به نقل از روزنامه الاخبار قبل از آغاز مذاکرات ترسیم مرزهای جنوبی لبنان با رژیم صهیونیستی، ایالات متحده آمریکا و دشمن صهیونیستی شروع به مینگذاری در برابر لبنان کردهاند. رژیم صهیونیستی تصمیم گرفته در این مذاکرات یک هیئت در سطح بالای سیاسی با حضور مشاور سیاسی «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم اسرائیل در کنار یک مسئول سیاسی از وزارت خارجه این رژیم بفرستد و به عبارت دیگر وزنه سنگین را در مذاکرات در اختیار داشته باشد.
علاوه بر آن واشنگتن خواستار گرفتن عکس یادگاری از این نشست با حضور همه طرفها شده است. همه این تحرکات، اقدامات خطرناکی محسوب میشود که مستازم موضع قاطع طرف لبنانی است و هرگونه سهلانگاری در این زمینه تبانی با دشمن تلقی میشود.
در کتاب خاطرات «امین جمیل» رئیسجمهور سابق لبنان که چند هفته قبل منتشر شد برخی جزئیات مربوط به توافق 17 مه میان لبنان و دشمن صهیونیستی ( توافق 17 مه در سال 1983 توافقی بود که بین لبنان و رژیم اسرائیل در طول جنگ داخلی لبنان پس از جنگ 1982 لبنان و محاصره بیروت امضا گردید. این قرارداد خواهان خروج عناصر ارتش رژیم صهیونیستی از بیروت بود) آمده است.
جمیل در این زمینه اظهار داشت که ما پیشنویس آخرین بندهای توافق مذکور را هنوز تهیه نکرده بودیم و برای امضای این توافق در فردای آن روز آماده میشدیم، تا اینکه یک کودتای ناگهانی اتفاق افتاد که همه چیز را تغییر داد. در تاریخ 16 مه «موریس درایبر» رئیس تیم آمریکایی در مذاکرات درخواست ملاقات فوری با من داشت. به من اطلاع دادند هیئت اسرائیلی از آمریکاییها خواسته یک پیوست را تحویل ما دهند که باید بخش جداییناپذیر این توافق باشد.
رئیس جمهور وقت لبنان در ادامه خاطراتش مینویسد که این پیوست شامل 3 شرط بود که قبل از آن در متن توافق وارد نشده بود. اما صرف نظر از این شروط، لبنانیها در این مذاکرات غیر مستقیم با دشمن صهیونیستی در ترسیم مرزها تحت نظارت سازمان ملل باید به سوابق گذشته و تحرکات مشکوکی که آمریکاییها و صهیونیستها انجام دادند برگردند. بازگشت به این سوابق بسیار ضروری است؛ هرچند توافق 17 مه روندی کاملا متفاوت از مذاکرات پیش رو دارد، اما لبنانیها باید توجه کنند که دشمن همان دشمن است و احتمال بالایی درباره تلهگذاری آن وجود دارد.
از زمان اعلام توافق بر سر چارچوب ترسیم مرزها با رژیم صهیونیستی، بسیاری به اصل این مذاکرات اعتراض کردند. برخی از این معترضان کاملا مخالف انجام هرگونه مذاکره با دشمن بوده و میترسند با این کار باب ورود صهیونیستها از طریق استخراج انرژی در مرزها به لبنان باز شود. اما عده دیگری نگران اعضای تیم سیاسی مذاکرهکننده لبنان هستند و میترسند دشمن اهداف خود را در این مذاکرات تحقق بخشد. نکته خطرناک اینجاست که تلآویو قصد دارد سطح مذاکرات را به روند سیاسی بکشاند؛ درحالی که لبنان قصد دارد مذاکراتی فنی شبیه به تجربه کمیته ناظر توافق آوریل 1996 و مذاکرات ترسیم خط آبی بعد از آزادسازی جنوب در 2000 و پس از جنگ جولای انجام دهد.
این اولین دام دشمن است که لبنان از خلال عدم پذیرش حضور وزیر رژیم صهیونیستی در این مذاکرات، خود را از آن نجات داده است. اما به نظر میرسد که تلآویو همچنان بر این امر اصرار دارد و پنجشنبه تلویحا اعلام کرد که هر زمان لبنان از موضع خود عقبنشینی کند صهیونیستها در این مذاکرات حضور پیدا خواهد کرد. اما موضوع خطرناک تر که نیاز به موضع قاطع لبنان دارد آن است که دشمن از ایده مشارکت وزیر انرژی خود در این مذاکرات به عنوان یک گام مهم عقبنشینی کرد؛ اما خطر دامی که هیئت آن برای لبنانیها ترتیب داده کمتر از آن نیست.
مدیر کل وزارت انرژی رژیم صهیونیستی ریاست هیئت صهیونیستها را در این مذاکرات بر عهده دارد که میتوان آن را موازی با مشارکت رئیس هیئت بخش انرژی نفت لبنان دانست. همچنین «اورین سیتر» رئیس بخش استراتژیک ارتش رژیم صهیونیستی نیز حضور دارد که میتوان آن را همسطح با حضور معاون ستاد عملیات ارتش لبنان به عنوان رئیس تیم لبنانی قلمداد کرد. اما چیزی که لبنان نمیتواند و نباید بپذیرد ورود دو شخصیت سیاسی رژیم صهیونیستی یعنی «رئووین عازار» مشاور سیاسی نتانیاهو و «آلون بار» رئیس امور سیاسی وزارت خارجه رژیم اسرائیل است.
بر این اساس به نظر میرسد که دشمن اصرار دارد مذاکرات روند سیاسی داشته باشد و نه فنی؛ همانطور که مصر به انجام مذاکرات مستقیم است و نه غیرمستقیم که لبنانیها بر ان تاکید دارند. بنابراین لبنان باید با یک موضعگیری قاطع توسط سازمان ملل مانع از سیاسی شدن این مذاکرات شود. علاوه بر ان دشمن صهیونیستی در تلاش بود تا عبارتی که میگوید توافق صرف درباره مرزهای دریایی اقتصادی باید سرفصل جلسات مذاکره باشد که البته طرف لبنانی این را رد کرد.
اسامی اعضای هیئت صهیونیستی که وزیر انرژی کابینه نتانیاهو اعلام کرد نشان میدهد که دشمن در آن واحد چندین هدف را در این مذاکرات دنبال میکند:
1-سیاسی کردن مذاکرات.
2-در تنگنا قرار دادن طرف لبنانی پس از موافقت با مذاکرات غیر مستقیم و انداختن توپ در زمین آن با متهم کردن لبنانیها به مانعتراشی در برابر ترسیم مرزها که موجب اکتشاف آسان نفت و گاز در منطقه مورد مناقشه میشود. ( به این منظور که اگر تلآویو خواستار انجام مذاکرات به شکل مستقیم باشد لبنان یا باید در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته و بپذیرد و یا اینکه متهم به مانعتراشی میشود).
3-متهم کردن «میشل عون» رئیس جمهور لبنان به تحمیل مسئولیت بنبست در مذاکرات در صورت رد نوع (سیاسی بودن) نمایندگان هیئت تلآویو در این مذاکرات.
4-مجبور کردن همپیمانان میشل عون و در صدر آنها حزبالله برای اتخاذ یک موضع در قبال سطح سیاسی مذاکرات. همزمانی اعلام حضور نمایندگان سیاسی تلآویو در مذاکرات با اعلام موضع فراکسیون وفاداری به مقاومت در پارلمان لبنان مبنی براینکه «تعیین حد و مرز حاکمیتی تنها از مسئولیتهای دولت است. چارچوب مذاکره درباره موضوعی که با مرزهای دریایی جنوبی ما و باز پس گیری سرزمینمان همچنین ترسیم مواضع حاکمیت ملی ارتباط دارد، به صلح و آشتی با دشمن صهیونیستی اشغالگر فلسطین و سیاستهای عادی سازی که اخیرا آن را در پیش گرفته است، ارتباطی ندارد. این سیاست عادی سازی را کشورهای عربی در پیش میگیرند که هیچ گاه به گزینه مقاومت ایمان نداشتند و هیچ گاه علیه دشمن امتها از آن استفاده نکردند.» نمیتواند تصادفی باشد.
در همین چارچوب قابل توجه است که رسانههای دشمن صهیونیستی و مسئولان آن همچون دیپلماتهای آمریکایی اصرار دارند بگویند که حزبالله در مذاکرات شکست خواهد خورد.
اما مینگذاری در این مذاکرات تنها منحصر به دشمن صهیونیستی نبوده و آمریکا نیز در این توطئهها سهیم است.
نمونه این واقعیت در این مسئله مشهود است که سازمان ملل بنا به درخواست «دیوید شنکر» معاون وزیر امور خارجه آمریکا در خاورمیانه که 12 اکتبر جاری وارد لبنان شود تصمیم گرفته که جلسه افتتاحیه مذاکرات با عکس یادگاری چهار طرف حاضر یعنی نماینده سازمان ملل در لبنان و فرمانده نیروهای یونیفل، تیم آمریکایی به ریاست شنکر، هیئت لبنانی و هیئت صهیونیستی آغاز شود. این درحالی است که چنین چیزی در نشستهای کمیته توافق آوریل 1996 یا همه نشستهایی که از سال 2007 در ناقوره میان ارتش لبنان و یونیفل و ارتش رژیم صهیونیستی برگزار میشود وجود نداشت. آمریکاییها از این اقدام دو هدف دارند:
-تثبیت ایده مذاکرات مستقیم میان لبنان و رژیم صهیونیستی.
-دستاورد جدید برای «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا در کنار امتیازی که از عادیسازی روابط بحرین و امارات با تلآویو کسب کرد. ( با توجه به اینکه واشنگتن و تلآویو تلاش میکنند تا این مذاکرات را رسمی جلوه داد و در روند عادیسازی با اسرائیل قلمداد کنند لبنان باید در این زمینه هوشیار باشد).
اما ترکیب هیئت لبنانی در این مذاکرات که متشکل از نظامیان و کارشناسان است نشان میدهد که ابن کشور طبق توافق داخلی خود مذاکرات ترسیم مرزها را تنها مذاکراتی فنی میداند و نه مذاکره سازش یا عادیسازی؛ همانطور که دیوید شنکر نیز به این امر معترف است و به گفته «جفری فلتمن» سفیر سابق آمریکا در لبنان، این مذاکرات گامی برای ایجاد روابط دیپلماتیک نیست.
اما در پاسخ به سوالاتی درخصوص حضور یک شخصیت دیپلماتیک از لبنان در این مذاکرات ( اگر اطلاعات در این زمینه درست باشد) باید گفت که دیپلماسی ابزاری برای نشان دادن میزان تشویش یا آرام بودن روند مذاکرات است. البته حضور یک دیپلمات در این مذاکرات برای لبنان درست نیست؛ مگر اینکه بازنشسته بوده و در قالب مشاور یا کارشناس حضور یابد.
علاوه بر آن انتخاب یک گزینه نظامی برای ریاست هیئت لبنان به معنای آن است که مسئله مرزها برای لبنان حتی در مذاکرات در چارچوب جنگ است.
از جمله تلههای دیگری که ممکن است لبنان در این روند با آن مواجه شود و مستلزم هوشیاری فراوان میباشد صورتجلسه نشستهایی است که نمایندگان آمریکا و سازمان ملل آماده و لبنان و رژیم صهیونیستی امضا میکنند.
بنابراین چه کسی میتواند تضمین کند که طرفهای مقابل گفتهها و خواستههای لبنان را تحریف نکنند؟
به طور کلی انجام مذاکرات پیش رو با دشمن صهیونیستی درباره ترسیم مرزها یک نبرد جدی است که در آن تیم ایالات متحده و رژیم صهیونیستی همه تلاش خود را برای پیروزی به کار میبندند. بنابراین هیچگونه غفلت و سهلانگاری از طرف لبنانی در این نبرد قابل قبول نیست.