جو بایدن پیرمرد 80ساله آمریکایی بارها اعلام کرده است که «یک صهیونیست است و نیازی نیست که حتما یهودی باشی تا صهیونیست محسوب شوی.» از این دست سخنان در میان مقامات آمریکایی که خود را صهیونیست دانستهاند و از این رژیم جنایتکار تمجید کردهاند بیشمار است. «باراک اوباما» نیز بارها خود را «صهیونیست» آن هم از نوع «دوآتشه» دانسته و آن را جلوی دوربینهای تلویزیونی فریاد زده است. اما چرا با وجود جنایتهای رژیم صهیونیستی و اعتراضات گسترده مردمی در آمریکا، دولتها و مقامات این کشور بیدریغ از این رژیم کودککش حمایت میکنند. حمایتهایی که فقط در بُعد مالی از سال 1946 میلادی تاکنون به رقم سرسامآور 310میلیارد دلار برای آمریکا آب خورده است.(شورای روابط خارجی آمریکا یک ماه پیش)
شاید این روزها برای بسیاری این سؤال ایجاد شده باشد که آمریکا از این حمایتهای پُرخسارت، چه نفعی میبرد؟ و چرا آمریکا حاضر است منافع و راهبردهای کلان خود را برای حمایت از چنین رژیم منفوری زیر پا بگذارد؟ واقعا چرا آمریکا همه داشتههایش را خرج چنین رژیمی میکند؟ پاسخهای زیادی برای این پرسش کلیدی وجود دارد. ما در این گزارش تحقیقی و مستند، به یکی از این پاسخها که در دل تاریخ قرار دارد، میپردازیم. برای این منظور از کتاب «اسرائیل جدید/ انگلستان جدید» نوشته «میشل اوبرمن» و چند مقاله و گزارش از نویسندگان مطرح آمریکا استفاده کردهایم. برای یافتن پاسخِ تاریخیِ این سؤال، باید به تاریخ مهاجرین به آمریکا رجوع کرد؛ مهاجرین اولیه که کاملا عقاید صهیونیستی داشتند...
پیوریتنها
«پیوریتنها» یک جنبش پروتستانی در قرن 16 میلادی و در انگلستان بودند که به دنبال پاکسازی و خالصگرایی از تمام آموزههای کاتولیک رومی ظهور کردند. اعضای این جنبش شدیدا مذهبی محسوب میشدند و خواستار جدایی کامل کلیسای انگلیس از ریشههای کاتولیک رومی بودند؛ از نظر آنها کلیسای انگلستان به اندازه کافی اصلاح نشده است و باید تغییر کند.
دکتر «پاول بویر» استاد دانشگاه «ویسکانیسن» درباره این جنبش میگوید: «پیوریتنها شدیدا عقاید آخرالزمانی داشتند و یکی از شرایط آخرالزمان برگشت یهودیان به سرزمین موعود بوده است. همچنین از نظر آنها کلیسای انگلستان نیز مانند کلیسای کاتولیک رومی نیروهایی شیطانی هستند و به عنوان یک پیوریتن وظیفه دارند که کلیسا را از شَر پاک کنند و پادشاهی واقعی مسیح را برقرار سازند. این نگاه آخرالزمانی موجب شد که آنها برای تبدیل رویای خود به واقعیت به نیوانگلند آمریکا مهاجرت کنند.» در واقع پیوریتنها برای شکلگیری دنیای جدید خود که منطبق با آرمانهای آنها باشد، نیازمند سرزمین جدیدی بودند و این سرزمین جدید همان آمریکای امروزی است و به همین خاطر اولین دستههای پیوریتنها در اوایل قرن 17 میلادی مهاجرت خود را به منطقه نیواگلند سرزمین جدید و ناشناخته شروع کردند. نکته جالب اینجاست که، وقتی پیوریتنها به آمریکا رسیدند، نام نیوانگلند را «اورشلیم جدید» یا «اسرائیل جدید» گذاشتند.
در همین رابطه روزنامه عبری «جروزالمپست» مینویسد: «دو عبارت دیگری که پیوریتنها بسیار در مورد آمریکا به کار میبرند شامل سرزمین انتخابشده برای صهیون جدید و شهری بر فراز تپه کاملا منطبق با الهیات یهودی این جریان پروتستانی بود و پیوریتنها خود را شبیه بنیاسرائیل میدانستند که از مصر فرار میکنند، در بیابان وسیع و ناشناخته سرگردان میشوند و به سرزمین موعود دنیای جدید میرسند.»
حمایت از مهاجرت یهودیان به فلسطین
همانطور که گفته شد پیوریتنها با اینکه اظهار میکردند میخواهند مسیحیت واقعی را در کشور جدید خود بنیانگذاری کنند اما آبشخورهای فکری آنها وابستگی زیادی به جریانهای یهودی داشت. «میشل هوبرمن» در کتاب «اسرائیل جدید/ انگلستان جدید» در اینباره مینویسد: «حمایت از بازسازی فلسطین به عنوان یک سرزمین ملی برای یهودیان، برای اولینبار در میان گروههای مسیحی خودشناس در دهه 1580 و پس از اصلاحات پروتستان شنیده شد؛ اما زمانی که پیوریتنها به منطقه نیوانگلند و آمریکا مهاجرت کردند و آن را همان اسرائیل جدید و یا اورشلیم جدید دانستند، ایده بازگشت یهودیان به فلسطین به فراموشی سپرده شد ولی به مرور زمان این ایده که آمریکا همان اسرائیل جدید است کمرنگ شد و در مقابل این تفکر که برای شکلگیری آخرالزمان باید یهودیان به فلسطین بازگردند، به شدت رونق پیدا کرد و به همین خاطر مقامات دینی خواستار کمک برای بازگشت یهودیان به فلسطین و ایجاد اسرائیل جدید شدند.»
استقلال آمریکا
با تشکیل کشور آمریکا و استقلال این کشور از انگلیس در سال 1776 میلادی حمایتها از بازگشت یهودیان به فلسطین یکی از سیاستهای اصلی دولتهای آمریکا تاکنون بوده است. روزنامه عبری «جروزالمپست» مینویسد: «رؤسایجمهور جان آدامز، تئودور روزولت و وودرو ویلسون و... تمایلات خود را برای ایجاد یک دولت یهودی در اسرائیل تاریخی اعلام کردهاند.» برای مثال جان آدامز دومین رئیسجمهور آمریکا در سال 1818 میلادی میگوید: «من واقعاً آرزو میکنم که یهودیان دوباره در یهودیه یک ملت مستقل داشته باشند» و معتقد بود که آنها به تدریج مسیحی خواهند شد. یا «جرج بوش» استاد زبان عبری دانشگاه نیویورک و پسرعموی یکی از اجداد رئیسجمهور بوش پدر و پسر در سال 1844 میلادی کتابی به نام «دره چشمانداز» منتشر کرده است که در این کتاب درخواست محکوم کردن ظلم و ستمی که به یهودیان شده است را داشته و خواستار بازگشت آنها به فلسطین میشود.
جالبترین درخواست برای بازگشت یهودیان به فلسطین در تلاشهای است که «ویلیام بلک استون» انجام داده است. «بلک استون» که یک کشیش مسیحی و سرمایهدار آمریکایی بود. وی یکی از حامیان اصلی برگشت یهودیان به فلسطین در آمریکا محسوب میشد و در سال 1891 میلادی طوماری را به امضای 413 نفر از افراد سرشناس آمریکایی رساند که به «یادبود بلک استون» معروف شد؛ از جمله اشخاصی که این طومار را امضا کردند رئیس دیوان عالی آمریکا، رئیس مجلس نمایندگان، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس و خانوادههای ثروتمندی مانند راکفلر و مورگان هستند. بلک استون در این طومار از رئیسجمهور آمریکا درخواست میکند که فلسطین به یهودیان واگذار شود. در بخشی از این طومار آمده است: «چرا قدرتهایی که طبق پیمان برلین در سال ۱۸۷۸ بلغارستان را به بلغارها و صربستان را به صربها بازگرداندند، اکنون فلسطین را به یهودیان بازنمیگردانند؟... این سرزمینها، همچون رومانی، مونتهنگرو و یونان، از ترکها بازپسگرفته و به صاحبان طبیعی خود سپرده شدند. آیا فلسطین بهحق متعلق به یهودیان نیست؟»