آمریکا اما از سال ۲۰۱۶ با ورود «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری وقت به کاخ سفید و متعاقب آن، خروج یکجانبه این کشور از توافق هستهای در قالب «برجام»، کارزار «فشار حداکثری» را علیه تهران به راه انداخت؛ سیاستی که حتی با پیروزی دموکراتها و تکیه «جو بایدن» بر کرسی ریاستجمهوری آمریکا تداوم یافت.
تداوم و تکرار یک کارزار شکستخورده
باوجود انتقادات بایدن از سیاستهای تهاجمی و ضدبرجامی ترامپ علیه ایران در طی رقابتهای انتخاباتی اما کارزار فشار حداکثری تا به امروز به انحای گوناگون توسط سیاستمداران تندروی این کشور و نیز متحدان اروپایی آنها جریان داشتهاست.
رأی مثبت اخیر پارلمان سوئد به طرح تروریستی اعلام شدن سپاه پاسداران و نیز تحریم هشت فرد و یک نهاد از سوی شورای اتحادیه اروپا تنها چند مورد از تداوم کارزار فشار حداکثری طی روزهای اخیر به شمار میرود؛ موضوعی که مقامات جمهوری اسلامی را بر آن داشت تا به تلافی تحریمهای جدید اتحادیه اروپا و بریتانیا، متقابلاً تحریمهایی را علیه برخی اشخاص و نهادهای آنها اعلام و اعمال کنند.
یکی از اهداف اصلی تحریم و فشار سیاسی و اقتصادی به ایران در سالهای اخیر، توقف فعالیتهای هستهای و دستکم نشاندن دیپلماتهای کشورمان پشت میز مذاکرهای بود که غرب با محوریت آمریکا آن را چیدهبود.
آمریکای ترامپ حتی از توافق هستهای که دولت قبل بر آن مهُر تأیید زدهبود، خارج شد. افزون بر آن مسائلی همچون تشدید تحریم از سوی آمریکا، نادیده گرفتن ۱۵ گزارش مثبت آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره فعالیتهای هستهای سازنده ایران، سازوکارهای نافرجام اروپا همچون «اینستکس» و نیز بکارگیری تاکتیک ضربالاجلهای ساختگی، طرح مطالبات حداکثری، پیوند مسائل بیربط به بدنه مذاکرات بسترساز اقدامات کاهنده از سوی جمهوری اسلامی شد.
ایران در حالی اقداماتی کاهنده را با هدف توازنبخشی به تعهدات در دستور کار قرار داد که پیشتر حتی تا یکسالگی خروج آمریکا از توافق به آن پایبند مانده بود و تعهداتی فراتر از پادمانها را پذیرفته بود. مذاکرات بعدی در وین غرب هم نشان از زیادهخواهی آنها داشت تا جایی که گفت وگوها در نهایت به بُنبست رسید.
اینک فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران برخلاف خواست غرب نه تنها متوقف یا کاهشی نشده، بلکه به با قدرت تمام جریان دارد. در همین ارتباط حدود سه ماه پیش (اسفند پارسال) «بهروز کمالوندی» سخنگوی سازمان انرژی اتمی کشورمان از غنیسازی ۶۰ درصدی ایران خبر داد و گفت: اخیراً نشریه بلومبرگ مطلبی را منتشر کردهاست و آنها موضوع جدیدی را مطرح کردهاند و مدعی شدهاند ایران غنیسازی ۸۴ درصدی را آغاز کردهاست. اول از همه باید بگویم که ما غنیسازی بیشتر از ۶۰ در صد تا کنون نداشتهایم..»
در روزهای اخیر اما شاهد اجرای یک تاکتیک ضدایرانی از سوی کنگره آمریکا بودیم. روز سه شنبه ۱۹ اردیبهشتماه گروهی از قانونگذاران آمریکایی با مطرح کردن ادعاهایی علیه عملکرد نظامی ایران، طرحی با نام «قانون مبارزه با جرم و جنایت» را به مجلس نمایندگان این کشور ارائه کردند که شامل اعمال تحریمها علیه «طیفی گسترده از فعالیتهای» حامی برنامه موشکی و پهپادی ایران میشد.
در این گروه نام افرادی چون «مایکل مککال» رئیس و «گرِگوری میکز» عضو ارشد این کمیته به همراه «جو ویلسیون» رئیس کمیسیونهای فرعی خاورمیانه، آفریقای شمالی و آسیای مرکزی و نیز «دن فیلیپس» عضو ارشد کمیته روابط خارجی به چشم میخورد.
طرح مذکور ارتباطی مستقیم با متن قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت دارد که محدودیتهای موقتی را از فعالیتهای تسلیحاتی و موشکی گرفته تا هستهای مشخص کردهاست.
پس از امضای توافق «برنامه جامع اقدام مشترک» یا همان برجام، بین ایران و ۱+۵ شامل آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه، چین و آلمان، شورای امنیت سازمان ملل متحد در ۲۹ تیر ۱۳۹۴ (۲۰ ژوئیه ۲۰۱۵)، با اکثریت قاطع، ۱۵ رأی مثبت از ۱۵ عضو، قطعنامه ۲۲۳۱ را برای تأیید این توافق تصویب کرد تا در کنار برجام پارهای از مسائل موشکی و تسلیحاتی را حل وفصل کند.
بر این اساس، برای مبادلات تسلیحاتی محدودیتی پنجساله، برای فعالیتهای موشکی محدودیتی هشتساله و برای فعالیتهای هستهای محدودیتهایی فراتر از یک دهه در نظر گرفتهشد.
بر پایه بند ۵ ضمیمه B قطعنامه، ایران بعد از گذشت پنج سال از اجرای توافق میتوانست نسبت به خرید وفروش تسلیحات اقدام کند؛ محدودیتی که اواخر مهرماه ۱۳۹۹ به رغم کارشکنیهای فزاینده محور غربی-عبری- عربی پایان یافت.
در آستانه پایان محدودیتهای هشت ساله موشکی که قرار است اکتبر ۲۰۲۳ (مهر ۱۴۰۱) انجام گیرد، شاهد بکارگیری تاکتیکهای تکراری همچون تهدید و تحریم هستیم. افزون بر طرح مذکور در کنگره انتظار میرود در این بازه زمانی پنجماهه، شاهد توطئهها و تخریبگریهای دیگر باشیم که از هراس طرف غربی در این زمینه نشان دارد.
چگونه کارزار تهدید و تحریم علیه ایران شکست خورد؟
طی سالهای اخیر تقریباً همه بخشهای اقتصادی ایران در فهرست تحریمهای آمریکا قرار گرفتهاند. به این ترتیب بخشهای مالی و بانکی، بیمه، انرژی و پتروشیمی، کشتیرانی، کشتیسازی و بنادر، طلا و فلزات گران بها، نرم افزار، صنعت خودرو، فروش هواپیما و خدمات مربوطه و واردات فرش و مواد غذایی، صنایع فلزات ایران، صنایع معدنی، عمران، صنایع نساجی و تولید و غیره تحت شدیدترین تحریمهای کشورهای غربی و اقماری آنان قرار دارند.
حتی در برههای که ایران نیز همانند بسیاری از کشورها به شدت درگیر مقابله با کووید ۱۹ شد، آمریکا از رفع موانع و تحریم بر اقلام بشردوستانه خبر میداد و بر معافیت کالاهای بشردوستانه چون غذا و دارو از تحریم تاکید میکرد اما در عمل مانع از دسترسی ایران به واکسن شد.
بنابراین با وجود شعارهای عوامفریبانه مقامات آمریکا، بانکها و دولتهای بینالمللی به تحریمهای آمریکا از انجام تراکنشهای مالی مربوط به طرفهای ایرانی حتی برای معاملات مربوط به غذا و دارو خودداری کردند.
یکی از مهمترین اهداف آمریکا، سیاست «صفرسازی صادرات نفت ایران» بود که از همان ابتدا به طور کامل تحقق نیافت و در نهایت شکست خورد. در این ارتباط به تازگی خبرگزاری «رویترز» به نقل از شرکتهای رهگیری خطوط کشتیرانی اعلام کرده که صادرات نفت ایران در دوماهه پایانی سال ۲۰۲۲ افزایش یافته و با با فروش ۱.۲ میلیون بشکه در روز به بیشترین میزان سه سال گذشته رسیدهاست.
شکست تحریم حتی باعث شد که «ریچارد نفیو» معاون نماینده ویژه آمریکا در امور ایران که از وی به عنوان «معمار تحریمهای آمریکا علیه ایران» نام میبرند، از تیم مذاکرهکننده کنار گذاشته شود. از نگاه ناظران، برخلاف «رابرت مالی» که متهم به رفتار ملایم با ایران است، نفیو در طول مذاکرات قبلی خواستار اتخاذ مواضع سفت و سختتری در مذاکرات هستند.
«رابرت مالی» که از سوی بایدن به عنوان نماینده ویژه آمریکا در امور ایران منصوب شده، بعد از خروج ترامپ از توافق هستهای در مصاحبهای اعتراف کردهبود که این دولت جمهوریخواه در مواجهه با ایران شکست خوردهاست.
مالی در آن زمان تاکید داشت که تحریم به خودی خود هدف نیست بلکه ابزاری است برای رسیدن به هدف. از نگاه وی هر چند فشار تحریم اقتصاد ایران را دچار مشکل ساخته اما ترامپ را به اهداف خود که کشاندن ایران پای میز مذاکره، تغییر رفتار ایران در منطقه و یا حتی تغییر رژیم، نزدیک نکردهاست. بنابراین تحریم فقط در سطح تحریم باقی ماندهاست.
مالی نتیجه گرفت که تجربه چهل ساله جمهوری اسلامی این موضوع را آشکار ساخته که مقامات تهران را نمیتوان صرفاً با تحریم و ابزار فشار به تسلیم وادار کرد بلکه همواره در کنار تحریم باید راههای دیپلماسی را نیز باز گذاشت؛ واقعیتی که بسیاری بر آن مهُر تأیید میزنند.
چند روز پیش وبسایت «جی. استریت» متعلق به یک گروه غیرانتفاعی در آمریکا که برای رژیم صهیونیستی لابیگری انجام میدهد در مطلبی به مناسبت پنجمین سالگرد خروج از برجام با تاکید بر اینکه «وقت اعتراف به شکست سیاست فشار حداکثری علیه ایران است»، نوشت: پنج سال بعد از کنار گذاشتن توافق ایران وقت اعتراف به شکست فشار حداکثری است.
محور عبری و غربی به نقش بیبدیل ایران در معادلات منطقه پیبردهاست از ناگزیری اعراب به ترمیم روابط با تهران گرفته تا آغوش باز سازمانهای اثرگذار همچون «بریکس» و «شانگهای» بر روی ایران. همچنین گسترش روابط ایران و همسایگان و توافقات راهبردی با چین و روسیه، از بازی پیروزمندانه ایران در صفحه شطرنج منطقه نشان دارد؛ صفحهای که در آن نشانی از موفقیت و پیشبرد پروژههای آمریکا و رژیم صهیونیستی به چشم نمیخورد.